داستان پله و تیم کهکشانی کاسموس نیویورک
روزنامه هفت صبح | پس از چهار سال پیگیری، پله قلمش را پای کاغذ یادداشت هتل گذاشت و تبدیل به ورزشکاری شد که بیشترین دستمزد روی کره زمین را میگرفت. سال ۱۹۷۵ که بزرگترین بازیکن فوتبال دنیا در نیویورک از هواپیما پیاده شد، تیمی که به آن ملحق شده بود، مخلوطی بود از دانشجویان و بازیکنان نیمه حرفهای که در زمینی کثیف و پوشیده از خرده شیشه بازی میکردند.
سال ۱۹۷۷ که نیویورک کاسموس قهرمان شد (در آخرین بازی رسمی ستاره برزیلی) آنها تیمی متشکل از قهرمانان جام جهانی را در اختیار داشتند، رکورد حضور تماشاگران را شکسته بودند، با سلبریتیها مهمانی میگرفتند و با رئیسجمهورها ناهار میخوردند.با حمایت استیو راس، غول رسانهای وارنر کامیونیکیشن و مالک شرکتهای برادران وارنر و آتلانتیک رکوردز، آنها «کهکشانیهایی» بودند که روی کره زمین مانند ستارههای راک رفتار میکردند و با آنها رفتار میشد.
همیشه یک چیز خاص لازم بود تا لیگ فوتبال آمریکای شمالی را در مرکز توجه قرار دهد. سال ۱۹۶۷ که اولین فصل مسابقات برگزار شد، آمار بینندهها آن قدر بد بود که «سیبیاس» قراردادش برای پخش تلویزیونی مسابقات را لغو کرد. کاسموس سال ۱۹۷۰ راه افتاد و کوچکترین نشانی از شهرت آیندهاش نداشت. مهمترین خبر رسانهای در مورد این تیم عکسهای عریان دروازهبانش، شپ مسینگ، در مجله ویوا بود.
تویی که سابقه کار در«دیلی اکسپرس» را به عنوان خبرنگار ورزشی داشت، سال ۱۹۷۱ با مهاجم تیم سانتوس ملاقات کرد. پله تابستان قبل از آن برای سومین بار قهرمان جام جهانی شده بود و کفشهایش را آویخته بود؛ تویی موفقیت را بو کشیده بود. رئال مادرید و یوونتوس تلاش کردند این ستاره را وسوسه کنند از بازنشستگی بازگردد، اما این توانایی تجاری بینظیر تویی بود که توجه پله را جلب کرد. تویی هنوز هم گفتوگویش با اسطوره برزیلی را به یاد دارد:«گفتم خب، اگر تو آن جا بروی برنده جام قهرمانی میشوی، اما اگر همراه ما بیایی یک کشور را فتح میکنی.»
تویی پله را در جامائیکا، فرانکفورت، بروکسل و رم تعقیب کرد. آنها در کواروخا ناهار خوردند و نشستهای بیشتری در ریو و سائوپائولو داشتند. سرانجام اسطوره ۳۴ ساله برزیلی پس از گذراندن آزمایشهای پزشکی قراردادی سه ساله با کاسموس بست. قراردادی که گفته شد ارزش آن حدود ۴ میلیون دلار (به نرخ امروز تقریبا ۲۰ میلیون دلار) است.
۱۰ ژوئن ۱۹۷۵ پله بازیکن باشگاه کاسموس در منهتن نیویورک شده بود.از فوتبال یا«ساکر»در مطبوعات آن زمان به ندرت نام برده میشد. اولین قهرمانی کاسموس در سال ۱۹۷۲ توجه چندانی جلب نکرد. حالا اما صدها خبرنگار در کنفرانس مطبوعاتی نشسته بودند تا حضور پله را ثبت کنند.پله در اولین حضورش برای کاسموس گل زد: بازی دوستانه مقابل دالاس تورنیدوز که ۲-۲ تمام شد. در ورزشگاه ۲۱ هزار نفری کاسموس در جزیره رندالز نیویورک جای سوزن انداختن نبود، ورزشگاهی که مجبور شدند روی چمن بیکیفیتش رنگ سبز بپاشند که در تصاویر تلویزیونی خوب به نظر برسد.
پنج روز بعد پله و کاسموس به بوستون سفر کردند. جمعیتی تقریبا دو برابر ظرفیت ۱۲ هزار نفری ورزشگاه نیکرسان به این استادیوم دانشگاهی هجوم بردند. کنار زمین و پشت دروازهها مملو از جمعیتی بود که میخواستند تقابل پله با اوزهبیو، اسطوره پرتغالی فوتبال جهان را ببینند که به طور قرضی راهی بوستون شده بود.۱۱ دقیقه به پایان بازی مانده بود که تماشاگران به چمن مصنوعی ورزشگاه هجوم بردند. جان پاورز، خبرنگار بوستون گلوب نوشت: «آنها روی سر و کله پله ریختند و برای دقایقی او زیر جمعیت دفن شد.»
محافظ شخصی ستاره کاسموس او را نجات داد و پله روی برانکار از زمین بیرون رفت؛ جنون فوتبال وارد آمریکا شده بود.برای راس به عنوان رئیس شرکت وارنر، این یک موقعیت رویایی بازاریابی بود. عکسهایی از پله منتشر شد که او را در حال بازی کردن با جرالد فورد، رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید نشان میداد. کاسموس طی هفت ماه دو بار راهی تور بازیهای نمایشی شد: با بازیکنان مانند مسافرهای پنج ستاره برخورد میشد و تمام هزینههای تیم هم پرداخت میشد.
تاثیر آنی این انتقال حضور ستارههای بزرگ فوتبال جهان در دیگر تیمهای آمریکا بود: جرج بست به لسآنجلس آزتک ملحق شد که التون جان در مالکیت آن شریک بود. جف هرست به سیاتل ساوندرز پیوست و رودنی مارش راهی تمپا بی ردویز شد.وقتی مارش را به عنوان«پله سفید» معرفی کردند، او به شوخی گفت: «نه بهتر است پله را رودنی مارش سیاه بنامید.» حرفی که موجب شد در اولین ملاقات یک تیپا از ستاره برزیلی بخورد.
نوامبر ۱۹۷۶ استیو هانت داشت وارد رختکن استون ویلا میشد که شنید باشگاه پیشنهاد انتقال او را قبول کرده است.هانت که آن زمان ۲۰ ساله بود، اسم کاسموس را هم نشنیده بود. وقتی شنید که قرار است همراه با پله در برمودا اردوی آمادگی پیش فصل را بگذراند، ۱۰ ثانیه هم طول نکشید که جواب مثبت داد. هانت به بیبیسی گفت:«حالا این موضوع کمی شبیه قصه پریان به نظر میرسد. احتمالا باید به عنوان بازیکن ذخیره آماده بازی با پرستون میشدم اما آخر هفتهام همراه شد به پرواز به سوی برمودا.»
این بازیکن کناری که یک ماه قبل ازدواج کرده بود حالا باید برای بازیهای خارج از خانه بعدی راهی لاسوگاس و هاوایی میشد. او در نیوجرسی و دور از هیاهوی منهتن ساکن شد و اوقاتش را با بازیکنان انگلیسی و آمریکایی کاسموس میگذراند.هانت گفت:«از استانداردهای باشگاه متعجب شدم. تازه داشتم میفهمیدم که برند کاسموس چه معنایی داشت و چقدر جهانی بود.»
تیم با لباسی به زمین میرفت که رالف لورن آن را طراحی کرده بود و در فصل ۱۹۷۷ به ورزشگاهی غولپیکر با ۸۰ هزار نفر گنجایش منتقل شد. همه چیز تیم کاملا آمریکایی شده بود: باگزبانی عروسک تیم بود و یک گروه موسیقی پاره وقت همراه با دختران کاسموس، تیم را تشویق میکردند. راس، رئیس وارنر میزبان فهرستی تمامنشدنی از افراد مشهور بود: باربارا استریسند، رابرت ردفورد و استیون اسپیلبرگ جزو مهمانان بودند و بازیهای کاسموس تبدیل شده بود به رویای پاپاراتزیها.
هانت که خودش در آن دوره با میک جگر، خواننده گروه رولینگ استونز دیدار کرد و شاهد ملاقات تاریخی پله با محمد علی (کلی) بود، میگوید:«همیشه ما را به یک تیم فوتبال راک اند رول تشبیه میکردند.۱۰ دقیقه بعد از یک بازی در رختکن باز شد و ناگهانی یک دارودسته وارد شدند، شما نمیدانستید قرار است چه کسی را ببینید.» «شنیدم که یک نفر فریاد میکشد، بازیکن انگلیسی کجاست؟ من اطراف را نگاه کردم و یک نفر که کلاه به سر داشت، دیدم. میک جگر بود. او میخواست با من حرف بزند. عالی بود. او به من پیروزی در مسابقه را تبریک گفت و من فقط میخواستم در مورد راک اند رول حرف بزنم.»
پس از شروعی متزلزل در فصل ۱۹۷۷، کاسموس روی دو قهرمان جهان سرمایهگذاری کرد: کارلوس آلبرتو، کاپیتان تیم ملی فوتبال برزیل و فرانس بکنباوئر، اسطوره فوتبال آلمان.هانت میگوید:«بکنباوئر و کارلوس آلبرتو بلافاصله ما را به سطحی دیگر رساندند. مسئله فقط از نظر فوتبالی نبود بلکه موضوع در مورد شیوه رفتار آنها و وقتی بود که با مردم میگذراندند. من از معاشرت با آنها به همان اندازه بازی کردن در کنارشان لذت میبردم. بکنباوئر ظرافت خاص خودش را داشت، رفتارش در خارج زمین به همان نرمی حرکاتش در داخل زمین فوتبال بود. پسر خوبی بود، یکی از اعضای تیم.» اما این ستاره تندخوی تیم ملی ایتالیا بود که کاسموس را تکان داد.
جورجو کینالیا که در کاردیف رشد کرده بود به عنوان بازیکنی دردسرساز شناخته میشد. او در ۲۱۳ بازی ۱۹۳گل برای کاسموس زد و بهترین گلزن تاریخ لیگ فوتبال آمریکای شمالی شد. هرچند که تقریبا با تمام همتیمیهایش دست به یقه شده بود. هانت با خنده میگوید:«یک ماه طول نکشید که با او دعوا کردم. به او گفتم تنبل و او هم یک سیلی به من زد و دعوا شروع شد.»«شما با این افراد همبازی هستید و مجبورید کارها را راست و ریس کنید. ما صحبتی داشتیم و تصمیم گرفته شد که بگوییم من آنجا بودم تا برای او موقعیت گل ایجاد کنم. من اطاعت کردم و اوضاع روبهراه شد.»
داستان معروفی درباره دعوای او با پله در رختکن بر سر زبانها افتاده بود و گفته میشد او آن قدر به پله اصرار کرده بود که چرا به اندازه کافی پاس نمیدهد که اشک ستاره برزیلی درآمده بود.هانت میگوید، کینالیا «هرچه به ذهنش میرسید را میگفت و برایش مهم نبود که بقیه را ناراحت کند.» او اضافه کرد:«اما او بهترین گلزنی بود که من تا آن زمان کنارش بازی کرده بودم. متوسط تعداد شوتهایش به دروازه عجیب و غریب بود. او به طرزی استثنایی خوب بود.»
با ۹ گل او، ۵ گل پله و ۴ گل هانت در مسابقات پلیآف، کاسموس به فینال لیگ آمریکای شمالی در سال ۱۹۷۷ رسید و حریف سیاتل ساوندرز در پورتلند شد؛ مسابقهای در ۲۸ آگوست ۱۹۷۷ که آخرین بازی حرفهای پله بود.هانت میگوید:«تمام فصل در مورد پله بود. من باید خودم را ثابت میکردم چون بچهای بودم که تازه از بیرمنگام به تیم ملحق شده بود و آنها من را نمیشناختند. ما میخواستیم خوب کار کنیم و رسیدن به فینال انگیزهای برای پله شد که در اوج بازی کند.» (بی بی سی )