کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۹۱۲۲۹
تاریخ خبر:

داستان ملاقات شهریار ‌با ‌عارف

روزنامه هفت صبح، خاتون محتشمی| بعد از سال‌ها که کسی یادش نبود روزگاری علی دایی با تسبیح در نیمکت مربیگری می‌نشست‌، حین مسابقه‌ها ذکر می‌گفت و با خبرنگاران درباره دیدار با آیت‌الله بهجت حرف می‌زد، دیروز این بازیکن سابق تیم‌ملی پستی در اینستاگرامش گذاشت که به همین موضوع اشاره‌ای گذرا شده بود.

حالا اینکه چطور شد دایی درباره آن دیدار دست به قلم شود، به مطلبی در روزنامه جوان مربوط می‌شد که با کنایه به دایی گفته بود بهتر است به توصیه‌های آیت‌الله بهجت گوش کند و دیگر در سوشال‌مدیا فعالیت نداشته باشد. دایی هم متنی با این محتوا در اینستاگرامش گذاشت که این شایعات چیست می‌گویید و اصلا دوره مرحوم بهجت که شبکه مجازی معنا نداشته.

داستان ملاقات علی دایی با آیت‌الله بهجت در اواخر دهه 80 نقل محافل شده و چیزی نبوده که کسی پنهان کند. آنقدر که یک‌بار در یکی از مصاحبه‌های خیلی قدیمی گفت که يك‌بار رفته دفتر ايشان و حاضر است زندگى‌اش را فدايشان كند. ماجرا به تابستان سال 1386 برمی‌گردد. زمانی‌که دایی سرمربی تیم سایپا بود و عکاسان در بازی‌های مختلف دائم روی تسبیح بین دستان این ستاره فوتبال زوم می‌کردند.

آن زمان که موضوع رمال و جادو در تیم‌های فوتبال زیاد شنیده می‌شد، این تسبیح می‌توانست معنی دیگری داشته باشد، برای همین هم همان‌موقع وقتی خبرنگار مجله همشهری جوان موضوع آن را پیش کشید، علي دايي خیلی رک و پوست‌کنده اصل ماجرا را توضیح داد و گفت برای آرامش ذکر می‌گوید. به‌دنبال همان سوال، خبرنگار درباره صحت و سقم دیدار با این روحانی شاخص هم سوال کرده بود که دایی باز توضیحاتی می‌دهد. او نگفت که این مرجع تقلید او را می‌شناخته اما گویا از آن دیدار قوت قلبی می‌گیرد که دوباره وقتی به تهران برمی‌گردد، با آرامش خاطر و اعتقادات قوی‌تر به زندگی ادامه می‌دهد.

جزئیات بیشتر از دیدار
‌جزئیات این ماجرا در ویژه‌نامه نوروزی روزنامه ایران است. در آن گفت‌و‌گو او به ماجرای باطل شدن سحر تیم سایپا و آغاز بردهای آن تیم در سال 1386 اشاره‌هایی کرده. خبرنگار وقتی سوال می‌کند که چطور سحر را باطل کردید، دایی اول می‌گوید که قرآن، سحر و جادو را رد کرده اما ادامه می‌دهد که این ماجرا را با كمك و دعای خیر آیت‌الله بهجت رفع و رجوع می‌کند.

بر‌اساس آنچه او تعریف کرده او یک دیدار 30 ثانیه‌ای مقابل این روحانی داشته و در آن چند توصیه می‌شنود. همان سال جزئیات بیشتر آن را برای مجله دیگری تعریف کرده. داستان به زمانی برمی‌گردد که دایی در تیم سایپا در آستانه قهرمانی لیگ قرار داشت و روی نیمکت نشسته بود. گویا قبل از این بازی چندین تماس مشکوک با او می‌شود. در یکی از آنها یک رمال مشهور، دایی را تهدید می‌کند که اگر آن مقدار پول را واریز نکند، تیم او خواهد باخت.

دایی برای «همشهری مثبت» روایت می‌کند: «رفتم قم و از حاج‌آقا وقت خواستم، ايشان هم مثل همه افراد كه دو دقيقه بهشان وقت مي‌داد، من را هم در حد دو دقيقه به حضور پذيرفت. من مشكلم را عرض كردم و ايشان فرمود اگر روي نيمكت ذكر بگويم و تسبيح بياندازم ديگر مشكلي نخواهد بود.» علي دايي از نماز آن روز پشت‌سر حاج‌آقاي بهجت نيز اينگونه ياد مي‌كند: «وقتي در صف نمازگزاران پشت سر ايشان قرار گرفتم، احساس عجيبي داشتم، مو به تنم سيخ شده بود.»

بازی حساس ایران-کره و باز هم یک نماز پر‌حاشیه
بعد از این داستان‌ها دایی باز هم در مسجد آیت‌الله بهجت دیده می‌‎شود. چه سالی؟ 1387. آن‌هم درست چند روز قبل از بازی ایران و کره شمالی . آن روز ظهر خبرگزاری مهر اطلاع داد که این ستاره ملی به مسجد فاطمیه قم رفته تا در نماز جماعت این مرجع تقلید شرکت کند. درنهایت هم که سال 1388 این روحانی درگذشت، تسلیت می‌گوید و بعد در همایشی که با عنوان تجلیل از مقام آیت‌الله بهجت برگزار شده بود، حضور پیدا می‌کند.

پس تا اینجای کار هیچ حرفی درباره اینکه این مرجع تقلید فقید حرفی درباره سوشال‌مدیا زده باشد، نبود. برگردیم به سال 1391. یعنی به زمانی که او دوباره در مصاحبه‌ با خبرگزاری ایسنا درباره دیدارش با آیت‌الله بهجت اشاره‌‌ای کرد. در این مصاحبه خبرنگار درباره علت موفقیتش سوال می‌کند و دایی اینطور جواب می‌دهد که اگر دعای مردم پشتم نبود، دیگر بین مردم نبودم و به این بهانه ماجرا را تعریف می‌کند: «پیش آقای بهجت که می‌رفتم همیشه حرف خوبی می‌زد.

همیشه این حرف را در ذهنم نگه داشته‌ام و دوست دارم به آن عمل کنم. آن‌هم این بود که آدم می‌آید که در این دنیا قیمت پیدا کند نه اینکه به هر قیمتی زندگی کند.» آنجا خبرنگار از او درباره رفتن دایی پیش این عالم دینی سوال می‌کند و دوباره دایی می‌گوید: «من همیشه دنبال کسی می‌گشتم که سیاسی نباشد و مردم دوستش داشته باشند.

چندین بار نزد ایشان رفتم اما همان یک‌بار نماز خواندن پشت آقای بهجت همه‌چیز را به من نشان داد. بعد از آن‌هم دوست داشتم خیلی نزدشان بروم. قوت قلبی از حضور پیش ایشان می‌گرفتم. همیشه ایشان را در دالان کوچکی در مسجدش می‌دیدم که همان دیدار سه، چهار ماه من را شارژ می‌کرد.»

اتفاقا همانجا می‌گوید که آیت‌الله بهجت او را نمی‌شناخت. نه می‌شناخت و نه می‌دانست که او چه‌کاره است. دوباره ادامه ماجرا را از زبان او می‌خوانید که می‌گوید: «تازه قشنگی کار اینجا بود که روز اول با من عربی صحبت کردند … از آنجا که مراجعه‌کنندگان عرب به ایشان زیاد بودند و به هر کسی اجازه نمی‌دادند که نزد او بروند، فکر می‌کردند من عرب هستم.» اینطور که در آن مصاحبه تعریف کرده بعد از رحلت این روحانی، دیگر پیش آیت‌الله وحید خراسانی می‌رود.

آخرین روایات از ملاقات با مرجع تقلید معروف
دوباره برگردیم به پست اینستاگرام دیروز دایی که ماجرا از همان شروع شد. در این پست اینستاگرامی که دایی منتشر کرد گفت اصلا آن زمان حرفی از شبکه‌های مجازی نشده بود. ماجرا تمام نشد و بسیاری از مخالفان در توئیتر و اینستاگرام ویدئوي مصاحبه سال‌های اخیر او که در آن ماجرای دیدار با آیت‌الله بهجت را تعریف کرده انتشار دادند. در آن ویدئو که آخرین مصاحبه دایی در همین زمینه است، خودش بحث این دیدار را پیش می‌کشد و دقیقا اینطور می‌گوید:

«نمی‌خواهم در صدا‌و‌سیما و رسانه‌ها باشم. یک‌بار خدابیامرز آیت‌الله بهجت به من گفت. از موقعی که این مسئله را ایشان به من یادآوری کردند من دوست ندارم زیاد در فضای مجازی باشم.» با اینکه اگر دقیق گوش دهید مشخص است که دایی چه گفته و چه شنیده اما اگر کسی بخواهد طور دیگری برداشت کند، می‌تواند همانطور که ادعا شده تفسیر دیگری از این جمله داشته باشد. تفسیری که با آن بتواند همان دیدارهارا به بهانه‌ای برای دعوت این ستاره به سکوت تبدیل کرد.

کدخبر: ۴۹۱۲۲۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر