کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۶۶۸۱
تاریخ خبر:

داستان اندوهبار ‌سریال نمایش خانگی‌

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | از روزهایی که پدیده «سریال نمایش خانگی» پا به جامعه ایران و خانه ایرانی‌ها گذاشت، نزدیک به ۱۵ سال می‌گذرد‌ اما این محصول همیشه با دوگانگی‌های رفتاری و با بی‌مهری مواجه بوده. چه زمانی که با آثار ارزشمندتری مثل «شهرزاد» و «قهوه تلخ» مواجه بوده‌ایم و چه وقتی که انبوهی از سریال‌ها، با داستان‌ها و ساخت دم‌دستی و البته با ستاره‌های فراوان راهی بازار شده.

مشکلات شبکه خانگی بخشی به فضای رسانه و فرهنگ در ایران برمی‌گردد، بخشی مربوط به چرخه ساخت و تولید است و البته عوامل دیگر هم دخیل‌اند اما چیزی که در عمل اتفاق افتاده این است که سریال شبکه نمایش خانگی برای صاحبان رسانه، برای مدیران فرهنگی و حتی برای منتقدان و قشر فرهیخته جامعه مثل فرزند زن باباست. اگر شیرین‌زبانی کرد و قابل تحمل بود، می‌تواند جایی کنار سفره داشته باشد و اگرنه، نادیده گرفته می‌شود و توهین و تحقیر می‌بیند.

البته که در این صنعت تولید انبوه سریال نمایش خانگی -که روز به روز هم دارد بزرگتر و فعالتر می‌شود- مشکلات بسیاری وجود دارد، تردیدی نیست. واقعیت این است که از سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده و فیلمساز تا بازیگر و عوامل فنی، معمولا این عرصه را محلی برای خوشگذرانی و کسب درآمد بالا می‌بینند. جایی که برخلاف سینمای جدی، نیاز به عرق ریختن و تکرار برداشت‌ها و دوندگی ندارد.

نه کسی بابتش ملامتی می‌شنود، نه اکران و بلیتی هست که مقایسه‌اش باعث آزار و دلخوری باشد، نه نقدی در کار است که اعصاب عوامل را به هم بریزد و نه جشنواره‌ای در کار است که خوب و بد کار زیاد به چشم بیاید و مقایسه و چشم و هم‌چشمی شود و بعضی ارج ببینند و بقیه اخ باشند. سریالت را می‌سازی و هفته به هفته می‌دهی بازار بعد از چند وقت می‌روی سراغ بعدی. پول را که معمولا پیش‌پیش گرفته‌ای، فروش هم که معمولا با توجه به VODها و قراردادهایشان تضمین شده است.

سرمایه هم که خدا را شکر معمولا معلوم نیست از کجا می‌آید و کجا می‌رود. پس زیاد نباید مته به خشخاش گذاشت. به قول اکبر عبدی در فیلم هنرپیشه، استانیسلاوسکی بازی می‌کنی؟ برشت بیا! اینجا که دیگر صحنه تئاتر و سینما نیست بخواهی خودت را اذیت کنی. پس می‌ماند قراردادهای چند صد میلیونی و چند میلیاردی برای یکی دو ماه یا چند ماه کار که خیال هر هنرمندی را بابت زندگی راحت می‌کند.

اینها البته وجه منفی قضیه و انتقاد مستقیم به این جریان سریال‌سازی است. اصل حرف در بی‌تفاوتی مراجع و نهادهای نظارت کننده و پوشش‌دهنده محصولات فرهنگی است که عملا «سریال نمایش خانگی» را به حاشیه و سایه رانده‌اند. شاید مهمترین فاکتور در این قضیه هم صدا و سیما باشد که انحصاری‌ است و در بهترین حالت اگر دنبال حذف رقیب و رسانه‌های آلترناتیو نباشد، با بی‌محلی اجازه طرح آثار و رسانه‌ها را هم نمی‌دهند.

مواردی مثل قهر تلویزیون با مهران مدیری و سازندگان قهوه تلخ را فراموش نکرده‌ایم که حتی به بایکوت هنرمند منجر شد. فقط به خاطر اینکه رسانه ملی جز خودش کسی را به رسمیت نمی‌شناسد. در همه این سال‌ها با سریال‌های پرشماری مواجه بوده‌ایم که خارج از سیستم صدا و سیما ساخته و عرضه شده‌اند اما رسانه ملی حتی اسم‌شان را هم نمی‌آورد. نه نقد و تحلیل، نه تبلیغ، نه هیچ چیز دیگر. صم‌بکم.

صدا و سیما در حد امکان جلوی راه افتادن هر شبکه و رسانه‌ با فعالیت تصویری را هم می‌گیرد و الان هم تمام توانش را گذاشته تا همین‌هایی را که هستند ضربه فنی کند و به خاک سیاه بنشاند. امروز هم که با توقف صدور مجوز از سوی ارشاد مواجهیم و ظاهرا صدا و سیما قرار است با در اختیار گرفتن صدور مجوز برای آثار نمایش خانگی تسمه از گرده ساخته‌های این حوزه بکشد.

اگرچه حتی تحریم خبری سریال‌های نمایش خانگی هم به صدا و سیما خلاصه نمی‌شود. تقریبا تمام رسانه‌های تخصصی، جز در زمینه خبررسانی و معمولا در مرحله ساخت، کاری به کار محصولات شبکه نمایش خانگی ندارند. ظاهرا از نظر این رسانه‌ها و گردانندگان‌شان، سریال نمایش خانگی یک جور شو یا حتی کمتر از آن برنامه‌ای برای سرگرم کردن مردم است که ارزش دیدن و نقد و گزارش و مصاحبه ندارد.

مهم نیست سالانه چند میلیارد سرمایه در این حوزه می‌چرخد. مهم نیست چند سریال با چند چهره به عنوان کارگردان و فیلمبردار و ستاره تولید می‌شوند. مهم نیست ایرانی‌ها چند میلیون دقیقه پای کدام سریال‌ها وقت می‌گذارند. این محصول کلا ارزشش را ندارد. حتی مدیری و پیمان قاسم‌خانی هیولا بسازند هم مهم نیست و نباید درباره‌اش نوشت.

کیایی و شعیبی و جیرانی و بقیه هم سریال بسازند، نباید وقتی برای دیدن و نقدش تلف کرد. مهم نیست مانکن چقدر بیننده دارد یا نهنگ آبی یا هم‌گناه چقدر مورد توجه مردم قرار گرفته‌اند و چند بار دیده و دانلود شده‌اند. نه سایت و مرجعی برای امتیاز دادن و مقایسه هست، نه جشنواره‌ای برای بررسی و تجلیل از هنرنمایی‌های برتر وجود دارد و نه چیز دیگر.

این شرایط هم احتمالا تا وقتی که رسانه ملی و رسانه‌های فراگیر همین وضع اسفبار را دارند، برهمین منوال خواهد بود و در چشم‌انداز امیدی نیست. شاید بهتر باشد روی پیشنهاد و گلایه‌مان به صنف سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده سینما و به آپارات و فیلیمو و نماوا و رسانه‌هایی باشد که با سریال نمایش خانگی سر و کار دارند و اهمیتش را می‌فهمند.

شاید از همین‌ها یکی باید آستین بالا بزند و جشنواره و مرجع و دبیرخانه‌ای برای انبوده سریال‌های نمایش خانگی ایجاد کند. این همه جشنواره فرنگی از کجا آمده‌اند. جشنواره ایمی از کجا آمده. باور کنید چنین جشن‌هایی پول خودش را درمی‌آورد. ستاره‌ها هم باید بیایند و توجه مردم جلب خواهد شد. چنین مراسمی به چرخش مالی این صنعت هم کمک خواهد کرد.

هزینه یک جشن سالانه در مقایسه با پولی که در این حوزه می‌چرخد مگر چقدر است. اگر صدا و سیما اجازه بدهد حیات شبکه نمایش خانگی ادامه پیدا کند، این صنعت هم باید تکانی به خود بدهد. چرا همیشه باید نگاه‌مان به دولت باشد. سریال نمایش خانگی تا کی باید توسری‌خور بماند.

کدخبر: ۳۳۶۶۸۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر