کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۶۶۰۹۱
تاریخ خبر:

داستان الزامی شدن حجاب پس از انقلاب

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی|‌ ۲۱ تیر، اعتراضی بود از سوی مردم مشهد نسبت به قانون متحدالشکل شدن لباس در زمان رضا پهلوی ولی برخی مورخین معتقدند که مردم در آن زمان می‌دانستند این ماجرا مقدمه‌ای است برای کشف حجاب و از این رو، این روز به نام روز حجاب و عفاف نامیده شده است. خبرهای این روزها در زمینه امر به معروف و گشت ارشاد هم در کنار آن مناسبت، بهانه خوبی بود برای اینکه به ماجرای حجاب بپردازیم و از زاویه تاریخی آن را بررسی کنیم.

این روزها موضوع حجاب اسلامی، بسیار داغ شده است. دلیل آن طبیعتا برخوردهای سختگیرانه در این حوزه است که از یک سو به ستاد امر به معروف و نهی از منکر و قرارگاهی به نام ۲۱ تیر برمی‌گردد و از سوی دیگر به نیروی انتظامی و گشت ارشاد. اولی متولی حجاب در ادارات است و اصناف و دومی متولی حجاب در خیابان و حتی فضای مجازی. نامگذاری قرارگاهی به نام ۲۱ تیر و نیز آغاز اجباری شدن حجاب در ایران در تیرماه ۱۳۵۹، بهانه‌ای شد برای اینکه داستان حجاب در ایران پس از انقلاب را با هم مرور کنیم.

انقلاب مینی‌ژوپ
یک: داستان حجاب در ایران پس از انقلاب، از میانه دهه چهل شمسی آغاز می‌شود. زمانی که مینی‌ژوپ یا همان دامن کوتاه به یک ترند جهانی مد تبدیل شد. ایران هم که تحت تاثیر این مد قرار گرفت. نتیجه این شد که استفاده از مینی‌ژوپ آن قدر وسیع شد که مجله توفیق، در دو سال متوالی عکسی از یک زن مینی‌ژوپ‌پوش را در شماره نوروزی خود چاپ کرد.

دو: دقیقا در همین روزها است که آیت‌الله مرتضی مطهری، تصمیم می‌گیرد پاورقی‌هایی در نشریه «زن روز» آن روزها با عنوان «زن در حقوق اسلامی» منتشر کند و درباره حجاب هم صحبت کند. کتابی که در این روزها در دست ماست؛ مجموعه آن پاورقی‌ها است.

سه: انقلابیون مسلمان البته از روزگار کشف حجاب نیز خاطرات بدی داشتند. پدر محمدرضا پهلوی از دی ماه ۱۳۱۴ تا روزی که رفت به مدت تقریبا ۷ سال، جامعه زنان مذهبی را به اجبار از داشتن حجاب منع کرده بود و بودند زنانی که در این سال‌ها هرگز از خانه بیرون نیامدند تا بدون پوشش دلخواه خود در معابر عمومی حاضر نشوند.

چهار: به این ترتیب دو مسئله خاطره کشف حجاب در دوران رضاخانی و تساهل محمدرضا پهلوی در حوزه پوشش و به طور کلی مسایل فرهنگی و اجتماعی (که نمادهای آن برای انقلابیون، ماجرای جشن هنر شیراز در دهه پنجاه و نیز بروز و ظهور خوانندگان و بازیگران پهلوی و شخص فرح پهلوی است)؛ در نهایت باعث شد که جامعه مذهبی و انقلابی حتی پیش از پیروزی انقلاب، نسبت به افراد بی‌حجاب یا بدحجاب موضع منفی داشته باشد.

پنج: به طور مثال دقیقا یک روز پس از خروج محمدرضا پهلوی از ایران یعنی در ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷، روزنامه کیهان در ستون کیهان و خوانندگان به نقل از زنی به نام پروین افشار نوشته بود: «این روزها گروهی رفتار بسیار بدی با زنان بی‌حجاب دارند و هر جا که زن بی‌چادری را ببینند به او توهین می‌کنند. حتی بعضی از جوانان ضمن متلک گفتن به این گروه از زنان موجبات آزار آنان را نیز فراهم می‌کنند.»

نظر امام در مورد حجاب چه بود؟
شش: در آن روزها امام خمینی در پاریس اقامت دارند و رسانه‌های خارجی به طور مرتب با ایشان در خصوص آینده صحبت می‌کنند و یکی از سوالات نیز در خصوص حجاب است. موضع آیت‌الله خمینی در این گفت‌وگوها اختیاری بودن چادر است ولی می‌گوید که با مسایل خلاف عفت برخورد خواهیم کرد. یکی از روشن‌ترین موضع‌گیری‌ها در این زمینه را امام در مصاحبه با آقایی به نام «کرککروفت»، استاد دانشگاه «روتکرز» آمریکا، دارد. در ۷ دی ماه ۱۳۵۷:

«آری در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن می‌تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمی‌توانیم و اسلام نمی‌خواهد که زن به عنوان یک شی‌ء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام می‌خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی‌دهیم تا زنان فقط شیئی برای مردان و آلت هوسرانی باشند.»

هفت: البته در آن روزها ادبیات امام خمینی، «دعوت» است و حتی در پاسخ به سوال یک خبرنگار فرانسوی در ۷ بهمن ۱۳۵۷ که پرسیده بود: «برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری رها شده است. آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟» گفتند: «حجاب به معنای متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت می‌کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده‌اند و به اسلام پناهنده شده‌اند.»

ماجرای اسفند ۱۳۵۸
هشت: امام خمینی، دقیقا ۲۲ روز بعد از ۲۲ بهمن، نخستین دستور در خصوص حجاب اسلامی را در یک سخنرانی صادر می‌کنند. ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ و در سخنرانی ایشان در جمع روحانیون در مدرسه فیضیه، آیت‌الله خمینی می‌گویند: «الان وزارتخانه‌ها- این را می‌گویم که به دولت برسد، آن طوری که برای من نقل‌ می‌کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند؛ زن‌ها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند.»

۹ : دو روز بعد از این سخنرانی، روز ۸ مارس، روز جهانی زن است و برخی از زنان به خیابان می‌آیند و نسبت به برخی برخوردها با زنان بدحجاب و آن طور که برخی می‌گویند نسبت به اجباری شدن حجاب برای ادارات اعتراض می‌کنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که تظاهرات حدود سه روز به طول می‌انجامد و در نهایت با این صحبت مشهور آیت‌الله طالقانی که «در مورد حجاب اجبار در کار نیست» این ماجرا به پایان می‌رسد.

دو شخصیتی که در بهار و تابستان ۱۳۵۸ رفتند
۱۰: بهار ۱۳۵۸ با حرف و حدیث در خصوص حجاب می‌گذرد اما یک اتفاق مهم در اردیبهشت ماه می‌افتد: ترور شهید مرتضی مطهری. کسی که معلوم می‌شود رئیس شورای انقلاب بوده، اصلی‌ترین تئوریسین مذهبی انقلاب در حوزه زنان و حجاب است و دست بر قضا، در زمان ترور کاغذی در جیب او پیدا می‌شود که نشان می‌دهد می‌خواسته با امام در خصوص ماجرای حجاب صحبت کند.

علی مطهری در این خصوص می‌گوید: «طبق نقل آقای (محمود) حکیمی، در موضوع قانونی شدن پوشش اسلامی در ادارات دولتی در ماه اول پیروزی انقلاب اسلامی، استاد مطهری گفته‌اند «طرح مسئله حجاب زود بود» و بعد فرموده‌اند «من خدمت امام رفتم و گفتم الان وقت این نبود که شما این مسئله را مطرح کنید.» در یادداشتی هم که زمان شهادت آیت‌الله مطهری در جیب لباس ایشان یافت شد و در آن، مطالبی که بنا بوده با امام خمینی(ره) مطرح کنند یا مطرح کرده بودند فهرست شده، از جمله آمده است:

«پیشنهاد آقای تهرانی (آیت‌الله سید محمدحسین حسینی‌تهرانی) و حجاب استاندارد شده» و «توقیف اجرای حدود اسلامی به برقرار شدن نظامات اسلامی.» از مجموع این‌ها برمی‌آید که نظر استاد مطهری این بوده است که مطرح شدن الزام حجاب در اسفند ١٣۵٧ زودهنگام بوده و… باید بعد از استقرار نسبی نظامات اسلامی در کشور مطرح شود، نه اینکه ایشان موافق حجاب اختیاری بوده‌اند.»

۱۱: در شهریور ۱۳۵۸ هم انقلاب یک رهبر میانی دیگر را از دست می‌دهد. آیت الله سید محمود طالقانی. کسی که با سخن خود، غائله را در اسفند ۱۳۵۷ خوابانده بود چون در مصاحبه با روزنامه کیهان گفته بود: «همیشه زن‌های ما، دارای یک فرم حجاب بوده‌اند. حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص، یعنی حفظ عفاف، حفظ وقار و شخصیت زن که همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بوده است… این نص صریح قرآن است.

آن قدری که قرآن بیان کرده، نه ما می‌توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند… حجاب حکم ضروری دین است. منظور امام و علما این نیست که زن خانه نشین باشد. اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند، مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند، راهنمایی‌اش می‌کند که شما این جور باشید به این سبک باشید…»

حجاب در سال ۱۳۵۸
۱۲: با این حال اتفاقی از حیث حکومتی نمی‌افتد و صرفا برخی اقدامات از سوی برخی افراد مذهبی صورت می‌گیرد. مثلا در مرداد ۱۳۵۸ تعدادی اتومبیل و وانت‌بار با بلندگو در شهر گردش می‌کنند و می‌گویند: «در ماه مبارک رمضان خانم‌ها یا نباید سر کار خود حاضر شوند یا با چادر و حجاب سر کار خود بروند.» اما صادق طباطبایی، سخنگوی دولت بازرگان، در گفت‌وگو با خبرگزاری پارس که یک خبرگزاری دولتی - حاکمیتی بود (و در حال حاضر خبرگزاری ایرنا است) می‌گوید: «شایعات مربوط به حذف خانم‌ها از خدمات اداری و یا شرایط و دستورالعمل جدید و یا شرایط جدید برای کار خانم‌ها به هیچ وجه صحت ندارد.»

۱۳: کمی قبل از آن البته، امام خمینی در مصاحبه با اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار معروف، در مورد حجاب موضعی دارند که بدون آن، این مطلب کامل نیست. فالاچی از امام در خصوص چادر می‌پرسد و امام می‌گوید:«اولًا اینکه این یک اختیاری است برای آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام می‌کنیم به زن‌ها که هر کس چادر می‌خواهد یا هر کس پوشش اسلامی، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون می‌آید.

شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زن‌ها دارید؟ و ثانیاً اینکه ما یک پوشش خاصی را نمی‌گوییم. برای حدود زن‌هایی که به‌ سن و سال شما رسیده‌اند هیچ چیزی نیست. ما زن‌های جوانی که وقتی ایشان آرایش می‌کنند و می‌آیند، یک فوج را دنبال خودشان می‌کشند، اینها را داریم جلوشان را می‌گیریم. شما هم دلتان نسوزد من دیگر بلند شوم. شما هم دلتان نسوزد.»

۱۴: تابستان تمام می‌شود ولی در پاییز همان سال ۱۳۵۸، دولت مهندس بازرگان بعد از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا استعفا می‌دهد. به این ترتیب حذف یا برکناری نیروهای تکنوکرات از ساختار حاکمیت آغاز می‌شود.

آغاز الزامی شدن حجاب
۱۵: در آذر ۱۳۵۸، قانون اساسی مصوب می‌شود، در بهمن ۱۳۵۸، نخستین رئیس‌جمهور منتخب و در اسفند همان سال، انتخابات برای نخستین مجلس برگزار می‌شود و کم کم ساختار نظام شکل می‌گیرد. مجلس در خرداد ۱۳۵۹ شروع به کار می‌کند. با این حال امام خمینی از وضعیت تغییرات صورت گرفته در جامعه به خصوص در حاکمیت راضی نیست و در تیرماه ۱۳۵۹، در سخنرانی تند، خطاب به مقامات و مسئولان این کلمات را می‌گویند: «باز هم تذکره‌ها، تذکره‌های شاهنشاهی است.

باز هم کاغذهای اداره، کاغذهای شاهنشاهی است. اگر شاهنشاهی هستید، خوب بگویید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم. تا من بگویم ملت با شما چه کند و اگر نیست، چرا این آرم‌ها را برنمی‌دارید؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا این‌هایی که مشغول هستند که جوان‌های ما را تباه کنند، در این ادارات تصفیه نمی‌کنید؟…اگر تا ده روز دیگر، تا ده روز دیگر، در یکی ازاین چیزهایی که از ادارات‌ صادر می‌شود، عکس همان آرم‌های شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد، من با ملت می‌گویم که با شماها آن رفتار کند که با شاهنشاه کرد.»

۱۶: این سخنرانی که در آن کلمه حجاب نیامده بود در ۸ تیر ۱۳۵۹ انجام شد و ۱۰ تیر ۱۳۵۹، مرحوم آیت‌الله ری شهری، که آن زمان رئیس دادگاه انقلاب ارتش بود نخستین بخشنامه را بر مبنای حرف امام خمینی برای رعایت پوشش اسلامی صادر کرد. در این بخشنامه آمده بود: «با توجه به اوامر و رهنمودهای رهبر انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله به عموم فرماندهان یگان‌ها و روسای سازمان‌های نظامی و انتظامی ابلاغ می‌شود که از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند به اماکن نظامی و سرویس‌های رفت و آمد جلوگیری به عمل آورند.»

حدود هشت روز بعد، این موضوع به همه ادارات و سازمان‌ها سرایت کرد. در ۱۶ تیر ۱۳۵۸ شهید قدوسی که دادستان کل انقلاب بود در اطلاعیه‌ای آورد: «به این وسیله به تمام وزارتخانه‌ها و موسسات و ادارات تابعه شدیدا اخطار می‌شود چنانچه اثری از آنچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد.» البته ماجرا محدود به ادارات هم نماند و مثلا روزنامه کیهان در ۱۷ تیر همان سال نوشت که «بازاریان مسلمان تبریز و شیراز، با نصب تابلوهایی در مدخل و انتهای محوطه بازار اعلام کردند که ورود بانوان و دوشیزگان بی‌حجاب به این بازار ممنوع است.»

شهادت بهشتی
۱۷: حجاب هنوز قانونی نشده ولی دانش‌آموزان از ابتدای مهر ۱۳۵۹ با حجاب به مدرسه می‌روند. کم کم دعوای داخلی در کشور بین رئیس‌جمهور و جریان خط امام بالا می‌گیرد و جنگ هم آغاز می‌شود و فضای کشور به شکل امنیتی در می‌آید. این فضای امنیتی پس از خرداد سال ۱۳۶۰ تشدید می‌شود. در تیر ماه آن سال، در حالی که سخنانی در خصوص قانونی شدن حجاب شنیده می‌شود و حتی دادستانی انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات از اماکن عمومی خواسته که از ورود زنان و دخترانی که رعایت موازین شرعیه را نمی‌نمایند جلوگیری شود و تابلویی در محل کسب خود و در معرض دید مشتریان خود قرار دهند بدین شرح: «به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمی‌نمایند معذوریم»؛ یک چهره دیگر انقلاب نیز به شهادت می‌رسد.

۱۸: آن فرد آیت‌الله سید محمد حسین حسینی بهشتی است. کسی که فرزندش چندی قبل در مورد اعتقاد او در خصوص حجاب گفته بود: «در دادگستری تا آخرین روزهای حضور شهید بهشتی خانم‌هایی بودند که بدون حجاب با ایشان کار می‌کردند و هم آقایانی بودند که با کراوات یا مُد غربی در کنار ایشان مشغول به کار بودند. شهید بهشتی بار‌ها در جاهای مختلف می‌گوید که من از خانم‌ها می‌خواهم که حجاب خود را آن طور که شأنشان حفظ شود رعایت کنند. بعد می‌گویند من حجاب را صرفاً به چادر محدود نمی‌کنم و همین روسری و مانتو هم حجاب است.»

قانونی شدن حجاب
۱۹: و در نهایت، در آبان ۱۳۶۲ بود که در جریان تصویب قانونی به نام تعزیرات، برای نخستین بار در قوانین برای بدحجابی، مجازات تعیین شد: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند… به حبس از ده روز تادوماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شوند.

۲۰: و این داستان الزامی شدن حجاب بود در ایران؛ از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۲٫ ماجرایی که شاید اگر انقلاب ظرف مدت کوتاهی افرادی مثل مطهری، طالقانی و بهشتی را از دست نمی‌داد؛ خیلی مسایل در آن طور دیگری رقم می‌خورد.

کدخبر: ۴۶۶۰۹۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر