کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۴۲۰۶
تاریخ خبر:

داستان‌های عامه‌پسند|درباره سریال ‌مردگان متحرک

روزنامه هفت صبح، کسری ولایی | واقعا مورد عجیبی است سریال «مردگان متحرک» (با عنوان اصلی The Walking Dead) که پخش آن به فصل یازدهم رسیده. شگفتی از دورقمی‌شدن تعداد فصل‌ها نیست، گرچه معمولا سریال‌هایی که این‌قدر طول می‌کشند محصول شبکه‌های سراسری‌اند و برای روایت داستان خود از الگوهای رویه‌ای استفاده می‌کنند، یعنی هر اپیزود یک داستان مجزا. ولی «مردگان متحرک» برای سال‌ها عنوان پربیننده‌ترین سریال شبکه‌های کابلی را به خودش اختصاص داده (حتی بالاتر از «بازی تاج و تخت» و «بریکینگ بد») و همچنان می‌تواند مخاطب را غافلگیر کند.

برای همین برچسب «ساوپ‌اپرای‌ زامبی‌ها» برای سریال شیطنت‌آمیز و از سر بدجنسی به نظر می‌رسد. فراتر از یک داستان بی‌پایان درباره‌ همزیستی نه‌چندان مسالمت‌آمیز آدم‌ها در دنیای پر از زامبی‌ها، چیزی که سریال را بعد از یک دهه مهم و مرتبط نگه داشته، قدرت خلق استعاره‌ از دوره و زمانه‌ خودش در محدوده‌ جهان معنایی آن است. زامبی‌ها از محبوب‌ترین مخلوقات دنیای سرگرمی به حساب می‌آیند که چندین دهه‌است بی‌وقفه در فیلم‌ها و بازی‌های ویدئویی رژه می‌روند؛ سوژه‌ای درجه یک برای شوخی‌های سیاه و کنایه‌های سیاسی و اجتماعی که هیچ‌وقت از مد نمی‌افتد.

با وجود این سابقه‌ درخشان، «مردگان متحرک» شبیه چیزی نیست که در فیلم‌های ترسناک و اسلشرهای کلاسیک دیده‌ایم. زامبی‌ها تا پیش از این نماد سینمای رده ب و در حاشیه بودند و با «مردگان متحرک» به جریان اصلی آمدند. به غیر از داستان‌های ترسناکی که ایده‌ مرکزی آن‌ها حضور و اثبات نیروی شر و شیطان، به صورت عینی یا استعاری است، مضمون اصلی بیشتر آثار این ژانر چیزی نیست جز گناه و رو‌به‌رو شدن با عقوبت و مجازات‌اش. معمولا در قربانیان فیلم‌های ترسناک علائم حداقل یکی از گناهان کبیره را می‌بینید.

به همین دلیل هیولاها شبیه مجازات‌گرانی هستند که آمده‌اند برای بردن شخصیت‌های گناهکار داستان به جهنم. البته اکثر ترسناک‌سازها هم بدشان نمی‌آید که حداقل بر روی پرده‌ سینما نقش فرشته‌ انتقام را برای جامعه‌ خود بازی کنند. به همین خاطر هم هست که در بیشتر فیلم‌های ترسناک رویکردی آنارشیستی و انتقام‌جویانه نسبت‌به ارزش‌های مادی و هنجارهای ریاکارانه‌ جامعه دیده می‌شود.
تفاوت‌های «مردگان متحرک»‌‌‌ با دیگر فیلم‌های ترسناک همین جا مشخص می‌شود.

بحث درباره‌ ساختمان و شهر نیست و زامبی‌ها همه جا را گرفته‌اند و هیچ منطقه‌ امنی باقی نمانده. راه خروجی وجود ندارد و شخصیت‌های داستان هم در پی فرار نیستند. با یک دنیای آخرالزمانی مواجهند که باید برای بقا در آن تلاش کنند. زامبی‌ها هم بیشتر از آنکه شبیه هیولاهای معمول فیلم‌های ترسناک باشند، بخشی از دنیای جدید و تنها یکی از عوامل تهدید‌آمیز آن محسوب می‌شوند. این یک دنیای جدید و بقا در آن مانند زندگی در جنگل‌های آفریقاست. اتفاقا درندگان اصلی‌‌اش بقیه‌ انسان‌هایی هستند که می‌خواهند از هرم قدرت بروند بالا، پس باید پا بگذارند روی جنازه‌های تلنبارشده.

همه چیز فروریخته و آثار و بقایای چندانی از تمدن دیده نمی‌شود. ولی انسان‌ها همچنان مجبورند که دنبال غذا و سرپناه بگردند و از خانواده‌ خود حمایت کنند. چنین موقعیتی یعنی انسان در برابر طبیعت وحشی (اینجا بیش از حد وحشی!) تا حدودی فضای فیلم‌های وسترن را تداعی می‌کند. حتی می‌شود به عقب‌تر هم برگشت. همان جوامعی که در کتب و روایت‌های مذهبی و اسطوره‌ای ازشان یاد شده‌ و در مراحل ابتدایی تمدن قرار دارند.

اگر تمام دستاوردها و محدودیت‌های دنیای امروز را حذف کنیم، نتیجه دور از همین وضع نیست و نهایتا می‌رسیم به مرحله‌ای که قانون و اخلاق برای حفظ و بقای انسان‌ها ظهور می‌کند؛ انسان‌هایی که می‌توانند قربانی محیط باشند یا شاید هم هیولا. در دنیای «مردگان متحرک»‌‌‌ قضیه می‌شود اداره و حفظ یک خانواده، گروه یا قبیله در دنیای غیرمتمدن و پر از زامبی‌. چنین شرایطی خیلی داروینی به نظر می‌رسد و هرکسی در موقعیت‌های مختلف فقط یک‌بار فرصت تصمیم‌گیری دارد.

در طول یازده فصل، معلوم نیست که چند تا زامبی لت و پار شده و چند بار خط داستانی و شخصیت‌های اصلی تغییر کرده‌. طوری اگر فقط فصل‌های اول را دیده باشید و الان بنشینید پای سریال در حال پخش، تصور می‌کنید که شبکه را اشتباه گرفته‌اید! «مردگان متحرک» در ابتدا شبیه یک وسترن آخرالزمانی و تحت‌تاثیر جهان‌بینی مسیحی فرانک دارابونت بود، اما هرچه رفت با کامیک‌های منبع اقتباسش هماهنگ‌تر و بیشتر به استعاره‌ای از آمریکای معاصر و تصور آمریکایی‌ها از جهان پیرامون‌شان تبدیل شد. طوری که بازتاب وضعیت اجتماعی در سه دولت آمریکا طی دهه گذشته به طور کامل در روایت سریال دیده می‌شود.

به هر حال هدف سازندگان سریال نمایش ذات بی‌رحم و وحشی بشر در یک موقعیت کنترل‌شده و رادیکال بوده و در چنین شرایطی هر کدام از کنش‌ها و تصمیمات انسانی مابه‌ازایی به بلندای تاریخ پیدا می‌کند، چه برسد به زمان حال. البته نمی‌شود با قاطعیت گفت که به مرور زمان «مردگان متحرک» بیشتر و بیشتر شبیه دنیای واقعی شده یا برعکس. حداقل موقع تماشای سریال تکلیف‌تان با زامبی‌ها روشن است و کمتر غافلگیر می‌شوید؛ برای یک سریال ترسناک، خشن و چرک دستاورد کمی نیست!

کدخبر: ۴۱۴۲۰۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر