حمله اینترنتی به شکل و شمایل کافه یک اینفلوئنسر
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی | درست معلوم نیست که کار شبکههای اجتماعی است که هر چند وقت یکبار موضوعی را داغ میکنند یا واقعا ایرانیها نسبت به طراحی داخلی و معماری ساختمانها حساس شدهاند. همین چند هفته پیش صفحه یکی از اینفلوئنسرها در اینستاگرام با انفجار کاربرانی مواجه بود که درمورد فضای داخلی خانه او نظر میدادند.
موضوع به شبکههای اجتماعی دیگر هم کشیده شد و تصاویر خانه او همراه با اظهار علاقه و بیشتر اظهار تنفر و تاسف در کانالهای تلگرامی و توئیتر دست به دست میشد. از دو روز پیش هم بحث طراحی داخلی یکی از کافههای معلوم و اصطلاحا لاکچری تهران داغ شده و این کافه هم به سرنوشت همان خانه دچار شده است.
*** نون بربری و تخم مرغ در ساختمان نیمه کاره
فضای داخلی کافه مشهور خیابان فرشته که در یکی از گرانترین خیابانهای تهران قرار دارد برای خیلی از اهالی فضای مجازی عجیب به نظر میرسد البته گویا غائله را یکی از اهالی همین کافه شروع کرده است. او در توئیتی نوشت که یکی از مشتریهای سن و سال دار وقتی سفارشش را تحویل میگرفته به آنها گفته که نباید قبل از تمام شدن کار بنایی کافه، کارشان را شروع میکردند.
چند کامنت اول به توئیت حاوی مقدار زیادی خنده بود چون طراحی فضای داخلی این کافه عمدا شبیه ساختمانهای نیمه کاره است یعنی ستونهای آهنی بیرون زده، دیوارهای بتنی لخت، فضای سیمانی رنگ نشده و… دارد اما با بیشتر دیده شدن این توئیت کمکم کار بیخ پیدا کرد و سر و کله منتقدان که میگفتند «این چه وضع طراحی داخلی است؟» پیدا شد.
حتی عدهای شروع کردند به گفتن اینکه چرا مشتریهای این کافه به جای دادن این همه پول در چنین کافهای نمیروند با کارگران ساختمانهای نیمه تمام نون بربری و تخم مرغ بخورند؟ از آن طرف هم عدهای شروع کردند به دفاع کردن از سبک آن و به این ترتیب جنگ مجازی بین طراحان داخلی بینام و نشان شروع شد.
منتقدان غیر از اینکه فکر میکنند این نوع طراحی داخلی یک جورهایی خودنمایی در خودش دارد به این نکته هم اشاره میکنند که فضای کافه نباید این شکلی باشد چون مشتری در آن آرامش ندارد و راحت هم نیست چون چطور میشود به دیوار لخت بتنی تکیه داد؟ عده دیگری هم دغدغه بهداشتی نبودن فضا را دارند و میگویند درزهای زیاد موجود در دیوارها میتواند محل خوبی برای حشرات و گرد و خاک باشد.
از آن طرف هم طرفداران این کافه مشهور خیابان فرشته فعالیت مجازیشان را زیاد کرده و به بقیه یادآوری میکنند که سبک طراحی داخلی این کافه یکجور سبک طراحی داخلی معروف است که مخصوصا در اروپا رایج است. گویا آنچه در کافه میبینیم ترکیب دو سبک طراحی داخلی اکسپوز و اینداستریال است که اولی روی بیرون بودن تمام آنچه در فضا به کار رفته تاکید دارد مثل لولهها، سیمها، ستونها و…
و دومی هم یکجورهایی الهام گرفته از فضای صنعتی است که گویا این روزها در تمام جهان کاربریهای غیرصنعتی هم پیدا کرده است. بعضی از طرفداران این دو سبک نمونههای خارجی زیادی رو کردهاند. آنها در مورد سبک اکسپوز، خانههای قدیمی جنگزده در کشورهای اروپایی را مثال زدهاند که با همان شکل و شمایل تبدیل به کافه و رستوران شدهاند و برای سبک دوم هم از کارخانهای قدیمی در تورنتو مثال آوردهاند که حالا تبدیل به پاتوق رستوران بروهای این شهر شده آن هم با حفظ همان شکل و شمایل صنعتی. آنها برای منتقدان نبود مسائل بهداشتی هم توضیح دادهاند که اگرچه فضای داخل آشپزخانه باید صیقلی و قابل شستوشو باشد اما در مورد فضای داخلی کافه اصلا چنین الزامی وجود ندارد.
*** چرا این همه دعوا؟
نیما کیوانی که یکی از معماران مطرح ایرانی است و همین اخیرا هم کاری از او نامزد دریافت جایزهای معتبر شد یک دلیل خوب برای اینکه چرا کار تا این اندازه بیخ پیدا کرده، دارد. او که در زمینه طراحی داخلی هم فعالیت میکند به هفت صبح میگوید: «اول این را بگویم که قرار نیست همه از همه جور فضایی خوششان بیاید.
همین الان در کشورهای غربی هاردراک کافهها فعالیت میکنند که موتورسیکلتهای بزرگ و انواع گیتاربرقی در طراحی داخلیشان استفاده شده و پر از نورهای تند و فضاهای تیره هستند، خب کسی که به این کافهها میرود مشتری چنین فضایی است، قرار نیست که افراد برای جلسه کاری، قرار عاشقانه رمانتیک و… به این کافه بروند، خود مشتریها هم میدانند با چه چیزی روبهرو هستند و کسی هم شکایتی ندارد. آنجا کسی نمیآید در توئیتر بنویسد که رفتم به فلان هاردراک کافه و آنقدر سر و صدا بود که سرم درد گرفت.»
اما ما اینجا چنین وضعیتی داریم، چرا؟ کیوانی میگوید:«چون اول اینکه ما اینجا طراح داخلی مولف نداریم، بیشتر افراد مقلد هستند و صرفا آنچه در عکسهای خارجی میبینند اجرا میکنند اما خودشان نمیتوانند مناسب با فضا و نیاز و خواست مشتری تالیف انجام بدهند. دیگر اینکه آنچه ما در دانشگاهها و مراکز علمیمان یاد میدهیم بیشتر دکوراسیون داخلی است، اینکه از چه پردهای استفاده کنیم، چه مبلی بیاوریم و…
در حالی که یک طراح داخلی به کاربری فضایی که طراحی کرده اهمیت میدهد، به نیاز کاربر، به وضعیت اقلیمی و… تازه این در صورتی است که اصلا کسی که اصطلاحا طراحی داخلی میکند واقعا درس خوانده باشد و تا حدی آموزش دیده باشد، متاسفانه اغلب فعالان این حوزه که این کار را هم نکردهاند، مثلا در یک شرکت تامین مواد ساختمانی کار میکردهاند بعد چهار نفر به آنها گفتهاند که خوش سلیقه هستی شدهاند طراح داخلی یا مثلا خانم با سلیقهای بودهاند و همه از خانه و زندگی و ماشین و لباسشان تعریف میکردهاند، ایشان شده طراح داخلی.
وقتی چنین اتفاقی میافتد ما میبینیم یک کار پرهزینه اما پر اشکال به دست میآید. مجموع این مولف نبودن و دانش درست نداشتن یک خروجی دیگر هم دارد اینکه ما با یک اثر با هویت و یکدست روبهرو نیستیم، منظورم از یکدستی این نیست که تلفیق نداشته باشد بلکه این است که اثر یکپارچه نیست و این حتی کاربر را هم گیج میکند مثلا در فضایی که اصلا قرار نبوده لوکس باشد فلان مبل لوکس یا فلان پرده لوکس استفاده میشود که به هر حال جنبه لوکس بودن کار حفظ شده و مشتری لوکس پسند هم به این محل بیاید، خب به این ترتیب کاربرها هم متنوع میشوند و توقعشان متفاوت میشود.»