جعفر کاشانی، از نسل طلاییهای تکرار ناشدنی
روزنامه هفت صبح | جعفر کاشانی ملیپوش پرسابقه،دوبار قهرمان آسیا و از استوانههای پرسپولیس رویایی اوایل دهه ۵۰ در ۷۶سالگی درگذشت.
* یک: جعفر کاشانی از آن شاهینیهای اصیل بود که راهی پرسپولیس شد (مثل بهزادی و کلانی و…) و دردوران پرشکوه این تیم همیشه در قلب دفاع پرسپولیس حضور داشت. او در آغاز دوران طلایی تیم ملی ایران یعنی در سال ۱۳۴۷ هم در کنار حسن حبیبی مدافع ثابت تیم ملی شد و طی سالیان بعد و بعد از بازنشسته شدن حبیبی این پست را در کنار اکبر کارگرجم (بهترین مدافع وسط پیش از انقلاب ) یا مجید حلوایی حفظ کرد. در واقع خط دفاع چهارنفره عرب، کاشانی، کارگرجم و آشتیانی سالها از مهمترین عوامل سروری تیم فوتبال ایران در آسیا در سالهای ۱۳۴۷ به بعد بودند.
از جمع این چهار نفر عرب درآمریکا زندگی میکند در حالی که ۷۸ساله است و کارگر جم در تهران و در سن ۷۶سالگی با مسائل خاص زندگی خود دست به گریبان است و البته از نسل قبل حسن حبیبی عزیز را نیز در کنار خود داریم که هشتادمین سال زندگی پرافتخار خود را دوره میکند. در پرسپولیس هم کاشانی در کنار خود گاه مسیح نیا را دید و در سمت چپ او رضا وطن خواه بود و در سمت راست هم ابراهیم آشتیانی. کاشانی به همراه تیم ملی دوبار قهرمان جام ملتها شد،یک بار به المپیک راه یافت و در بازیهای آسیایی تهران هم قهرمان شد.
او عضو آن پرسپولیس آتشین سالهای ۵۱ و ۵۲ بود و از ارکان دفاعی تیمی که رکوردهایش با آژاکس مقایسه میشد. در واقع افتخارات ملی و باشگاهی او (درپرسپولیس و شاهین ) نام او را در جرگه ۱۰نفر اول تاریخ فوتبال ایران به لحاظ کسب جام و عنوان قرار میدهد(در کنار قلیچخانی و پروین و بهزادی و آشتیانی و کلانی و جباری و حجازی در سالهای قبل از انقلاب).
* دو: کاشانی مرد همیشه مطمئنی بود اما هرگز در جرگه اسطورههای پرسپولیس درنیامد.کاراکتر او و جداکردن حسابش از جرگه علی پروین او را در موقعیت شبه اپوزیسیون قرار داده بود. بزرگترین و تلخترین ناکامی او عدم موفقیت در رسیدن به جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان بود. جایی که شکست باورنکردنی ۳ بر صفر در استرالیا را در تهران تنها با دو گل جبران کردند و از رسیدن به جام جهانی بازماندند.
* سه: در سالیان اخیر این مرد تحصیلکرده و کارمند بازنشسته وزارت امور خارجه را عموما در هیات مدیره پرسپولیس میدیدیم و انتقادات بیپروایش از ادامه حضور برانکو. او حتی موافق پرداختهای سنگین به کالدرون هم نبود. به خاطر همین است که مرگ این بزرگمرد فوتبال ایران در بین هواداران پرسپولیس بازتابی مثل درگذشت ابراهیم آشتیانی ایجاد نکرد. برخی از فرازهای زندگی او را از سایت تخت جمشید برایتان انتخاب کردهایم :
* بابا جون توهم میخوای با ما بازی کنی ؟
این جملهای است که در جوانی زندگی جعفر کاشانی را در تحتالشعاع خود قرار داد … گوینده آن شخصی نیست جز دکتر عباس اکرامی بنیانگذار باشگاه شاهین. جعفر کاشانی در خاطرات خود میگوید :
…… من دبیرستان ناصر خسرو میرفتم. سر راه بازگشتم از جلوی زمین شماره ۳ میگذشتم که بعضی روزها بچههای شاهین در آن تمرین میکردند بهزادی - دهداری - شیرزادگان و …….. من همیشه به تماشای تمرین آنها میرفتم یک روز در حالی که در کنار زمین مشغول تماشای تمرین بچهها بودم دکتر اکرامی مرا صدا زد و گفت :
* بابا جون دلت میخواد بیای باشگاه شاهین بازی کنی؟
از اینکه او مرا میشناسد و میداند بازی میکنم حیرت کردم بعدها دریافتم که بازی مرا در مسابقات محلات و آموزشگاهها دیده ….. من که شنیدن چنین پیشنهادی را باور نداشتم بیدرنگ قبول کردم اما او جملهای دیگر نیز بهمن گفت که همیشه آویزه گوشم کردم دکتر گفت :
* بابا جون، آنقدر خوب بازی کن که خودشون بیان دنبالت .
اگرچه در اغلب منابع زمان پیوستن استاد کاشانی به جمع شاهینیها سال ۱۳۴۳ ذکر میشود اما در حقیقت او در ماههای آخر سال ۴۲ در حالی که در آستانه ۲۰سالگی قرار داشت عملا عضوی از باشگاه شاهین بود و در چند دیدار دوستانه نیز حضور یافت …. اما حضور ثابت او در مسابقات باشگاهی از سال ۴۳ آغاز شد.
از سال ۱۳۴۳ به ترکیب اصلی شاهین پیوست و تقریبا در تمام پستها بازی کرد …. سپس در پایان سال شاهین برای انجام چند مسابقه دوستانه عازم شوروی سابق شد و در همان مسابقه دوم برای تیم لکوموتیو تفلیس بود که سرانجام پست اصلی خود را شناخت. در دیداری که نهایتا شاهین با یک گل مغلوب شد، او بهعنوان یک ستاره در قلب دفاع شاهین درخشید و از آن پس جز در مواقع خاص همواره یک مدافع وسط برای شاهین بود.
اواسط فصل فوتبالی ۴۴ - ۱۳۴۳ جعفر کاشانی برای اولین بار به اردوی تیم ملی ایران نیز دعوت میشود اما همیشه روی نیمکت ذخیرهها جای میگیرد و هرگز فرصتی برای نشان دادن شایستگیهایش نمییابد او خود در این رابطه چنین میگوید :
……. در تیم ملی من همیشه رزرو بودم و به من اجازه ورود به بازی را نمیدادند و میگفتند اگر میخواهی در تیم ملی بازی کنی باید عضو باشگاه دارایی شوی. ولی من همیشه روی رنگ پیراهن باشگاه و نام آن تعصب داشتم و دارم چگونه میتوانستم ؟ چارهای نداشتم - باید صبر میکردم تا بالاخره نوبت نیز بهمن برسد .
سال ۱۳۴۴ برای جعفر کاشانی و هواداران شاهین سالی فراموش نشدنی بود چراکه پس از دو سال وقفه مسابقات جام باشگاههای تهران پیگیری میشود و تیم شاهین در یک رقابت فشرده با رقیب سرسخت خود دارایی در نهایت به قهرمانی میرسد تا جعفر کاشانی اولین قهرمانی باشگاهیاش را در ۲۱سالگی جشن بگیرد . با بسته شدن باشگاه شاهین در تابستان ۱۳۴۶ شور و هیجان فوتبال باشگاهی نیز فروکش کرد و جای خود را به سستی و رخوت داد !…………و سپس انحلال باشگاه دارایی نیز بر شدت آن افزود.
زمستان ۱۳۴۶ در اقدامی هماهنگ جعفر کاشانی - همایون بهزادی و حسین کلانی ……. بهواسطه ارتباط نزدیک و صمیمی با بازیکنان پاس،پای یک قرارداد دوساله را با باشگاه پاس امضا کردند و در تمرینات باشگاه مذکور حضور یافتند. دیگر همگان آنها را بازیکن پاس میدانستند اما از سوی دیگر علی عبده مدیر متمول مجتمع بولینگ و باشگاه پرسپولیس خواهان حضور شاهینیها در تیم فوتبال خویش بود. پافشاری علی عبده برای بازگشت سه شاهینی صاحب نام سرانجام موثر افتاد و با موافقت باشگاه پاس قراردادها فسخ شد تا جمع شاهینیها در باشگاه پرسپولیس کامل باشد .
اولین حضور جعفر کاشانی با پیراهن پرسپولیس یک دیدار دوستانه بود برابر تاج مورخه ۱۶ فروردین ۱۳۴۷ …… روزی که علاقهمندان شاهین پس از شش ماه بار دیگر ستارگان خویش را در کنار یکدیگر مشاهده کردند . چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۳ (دربی پانزدهم) کاپیتان جعفر کاشانی پیشاپیش پرسپولیسیها بهمیدان آمد تا سرخپوشان آخرین مسابقه فصل را برابر رقیب سنتی برگزار کنند. دو هفته پیش از آن همگان را از تصمیمش در خداحافظی از پرسپولیس آگاه کرده بود و مدیران باشگاه با خداحافظی او مخالفت کردند اما او بر تصمیماش استوار بود.
تصویر بالا از زیباترینها در تاریخ فوتبال باشگاهی که همانند یک تابلوی نقاشی کلاسیک میدرخشد حضور رنگهای گرم در کنار صمیمیت بزرگانی همانند ناصر حجازی - جوادالله وردی - بهرام مودت و علی پروینی که اندکی دورتر به فکر فرو رفته و آخرین لحظات حضور کاپیتان را نظاره میکند و در گوشه تصویر کاپیتان رقیب و دوست صمیمی علی جباری که تنها بخشی از بدنش پیداست و ….. همه همه زیباییهای این شاهکار عکاسی را دو چندان کرده و ….
در ۱۳۵۳ ( دربی پانزدهم ) کاپیتان جعفر کاشانی پیشاپیش پرسپولیسیها , به میدان آمد تا سرخپوشان آخرین مسابقه فصل را برابر رقیب سنتی برگزار کنند . دو هفته پیش از آن , استاد همگان را از تصمیم آویختن کفشهایش , آگاه نمود . ابتدا اما مسئولان باشگاه با خداحافظی او مخالفت کردند اما او بر تصمیم اش استوار بود . پرسپولیس ها تحت رهبری هوشمندانه استاد جعفر کاشانی با نتیجه ۲بر۱ فاتح دربی پانزدهم تهران شدند تا کاپیتان , با خاطره ای بس شیرین با مستطیل سبز وداع نماید .