جزییات قتل عروس ۱۶ساله در روستای رومشگان
هفت روز از جنایت دهشتناک در روستای ولیعصر بخش سوری شهر رومشکان استان لرستان میگذرد. شایعات زیاد بود، خبرهای نخست حکایت از این داشت که مبینا را در خانه خودش با روسری خفه کردند و بعد از قتل گفته بودند او خودکشی کرده است اما دستگیری همسر مبینا شانزده ساله که گفته میشود یک طلبه و روحانی بیستوسه ساله است به شایعات پایان داد.
هفتم شهریور بود که روستاییان ولیعصر از مرگ مبینا شوکه شدند؛ تحقیقات نشان میداد این جنایت ناموسی به دست خانواده دختر صورت گرفته است. هشت مظنون از اعضای خانواده مقتول دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند اما قطعه گمشده این پازل در دستان همسر مقتول قرار داشت. شش روز از این جنایت گذشته بود که مرد روحانی در مقر پلیس رومشکان اعتراف کرد و اقرار او سبب آزادی مظنونان دیگر پرونده شد
یکی از اهالی روستا درباره جزییات این ماجرا میگوید: مبینا وقتی ۱۴ سال داشت ازدواج کرد. یک ازدواج فامیلی با پسرعمه بیستویک سالهاش که طلبه و روحانی است. همسرش با چند نفر اختلاف داشت. همین اختلافات به شکایت و دادسرا کشیده شد تا جایی که پرونده به نفع همسر مبینا تمام شد و متهم به زندان رفت. پسر مرد زندانی اما آرام ننشست. کینه از مرد روحانی سبب شد برای مبینا مزاحمت ایجاد کند. دختر روستایمان گویا موضوع را به شوهرش اطلاع داده بود اما او واکنشی نشان نداده بود. مزاحمتهای این پسر تمامی نداشت تا جایی که یک شب به پشت بام خانه این زوج جوان میرود. همسایهها متوجه میشوند. ابتدا تصور میکنند دزد است. او را به پایین خانه میکشند و کتک میزنند. پسر مزاحم همان جا فریاد میزند که با مبینا ارتباط داشته به همین خاطر یواشکی قصد داشته از پشت بام خانه فرار کند که همسایهها پیدایش میکنند.
کینه دیرینه اما پای دخترک را به بازی دو سر باخت کشانده بود. اصرار و التماسهای مبینا دال بر بیگناهی فایده نداشت. از مزاحمتهای این پسر به شوهرش میگوید و از بیتوجهی شوهرش در برابر این مزاحمتها. کلمات پسر مزاحم ذهن شوهر را تسخیر کرده بود. خود را رسوای روستا میدانست. هر چند در این راه تنها نبود. عموها هم نقشه میکشند تا سرنوشت دخترک را با مرگ گره بزنند. پدر و مادر مبینا مخالف بودند. یک هفته او را پنهان میکنند و طلاق دخترشان را میخواهند. نمیخواستند به مبینا آسیب برسد.
در نهایت روز هفتم شهریور دخترک را به بهانههای واهی از خانه بیرون میکشند. مبینا در یک باغ با روسری خفه شد. حالا شوهرش قتل را به گردن گرفته است اما تحقیقات پلیسی ادامه دارد. احتمال اینکه او به تنهایی این جنایت را مرتکب نشده باشد وجود دارد.
یکی دیگر از اهالی این روستا میگوید: «پدرشوهر مبینا هم قبلا با تهمتهایش باعث طلاق یکی از همسایهها شد. همان همسایه نقش فعالی در گسترش شایعات عجیب علیه مبینا داشت. میخواست انتقام بگیرد. بیشتر شایعات را او درست کرد. میگفت مرد غریبهای را در خانه مبینا دیده است یا ادعا میکرد مبینا به شوهرش قرص خواب داده تا پنهانی ارتباط داشته باشد. گویا شوهر مبینا زمان قتل تنها نبوده اما قتل را گردن گرفته تا بقیه تبرئه شوند.»
منبع: روزنامه شهروند