جاسوسه انگلیسی در تهران چه میکرد؟
روزنامه هفت صبح | یک: بهعنوان یک پرسپولیسی سخت است گفتن این حرف اما واقعیتی است که کمکم دارم به شیوه مدیریتی آجورلو در استقلال غبطه میخورم. اینکه چطور با شوک از دست دادن سرمربی موفقش کنار آمد. در عرض ده روز سرمربی خارجی برای تیمش انتخاب کرد، خریدهای مورد نیازش را انجام داد و تیم را سر موقع به اردوی ترکیه برد. از اینسو پرسپولیس دو ماه است دربهدر یک مهاجم نوک است، اردوی خارج از کشورش ملغی شد و نتایج بازیهای دوستانهاش هم نشانه آشفتگی و عدم انسجام در این تیم است.
پیامی که مخابره شده اینگونه است: پرسپولیس سال آینده یک تیم نسبتا خوب است که برای به دستن آوردن رتبهای در بالای جدول با رقیبانش میجنگد. مشکلات ریشهدار پرسپولیس و عدم توانایی در حل مشکلات پیش پا افتاده و بیتوجهی به مسئله زمان و حضور پررنگ سایه دلالها ما را به این پرسپولیس ناامید ساخته است. شاید هم ایراد از توقعات من باشد.
دو: قانون ماهواره یادتان هست؟ آن قانون سرجایش است همچنان. اجرا میشود؟ نه. چند سال با تمام قوا انجام شد. برایش مانور برگزار میکردند و عملیات راپل و اینجور چیزها. مدتهاست که آن دوران فراموش شده. کسی حتی دیگر به صرافت پنهان کردن دیشهای ماهواره نمیافتد. جامعه خود بهخود به یک تعادل در مورد ماهواره دست یافت. قانونی که متهمین آن اینقدر زیاد باشند قاعدتا مشکلاتی دارد و حاکمیت بالاخره به این موضوع دست یافت. همینطوری یاد قانون ماهواره افتاده بودم خواستم با شما در میان بگذارم.
سه: کتاب خاطرات گرترود بل که بهتازگی ترجمه شده است (با عنوان خانم گرترود بل در خاورمیانه) تصویری حیرتانگیز از ایران در آخرین سالهای ناصرالدینشاه را روایت میکند. گرترود بل احتمالا جاسوس بوده است اما هرچه هست قلم فوقالعادهای در توصیف و تشریح داشته است. او در سال ۱۸۹۳ (۱۲۷۲) در ماموریتی مبهم به سمت شهرهای خاورمیانه میآید. بیروت و استانبول و بغداد و تهران.
برای ما قاعدتا بخش حضورش در تهران ارزشی دوچندان دارد. او و همراهانش از سمت غرب به تهران وارد میشوند و در ابتدا سرخورده است از این شهر که بل میگوید مشخص نیست به چه دلیلی پایتخت ایران است و نه به لحاظ جغرافیایی و نه به لحاظ طبیعت او نمیتواند علت این ماجرا را درک کند.
او تهران را شهر مردهای توصیف میکند اما هرچقدر به سمت شرق تهران میرود لحنش آشتیجویانهتر میشود و در اتمسفر اگزوتیک بازارها و دستفروشها و زنان نقابدار و هیاهوی شهری گم میشود و در نهایت در توصیف باغهای زیبای شرق و شمال شرق تهران بهنوعی شیفتگی خلسهآور میرسد. باغهای زیبایی پر از باغچههای گل و هوای خنک و شربتهای خوشطعم و میوهها و خوراکهای خوشرنگ و درختانی انبوه. توصیفات گرترود بل از باغات تهران شمایی بهشتگونه را به ذهن مخاطب متبادر میکند. این کتاب را از دست ندهید.