تکل از پشت آقای کارگردان روی پای بچه مهندس
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | خیلی طول نکشید تا «بچه مهندس» بتواند جای خود را میان مخاطبان باز کند.فصل اول و دوم سریال به خاطر داستانی سرگرمکننده و شخصیت کودکانه موفق شد طیفی از بینندهها را با خود همراه کند.در سری قبل،حجم شعارها،پاشنه آشیل «بچه مهندس» بود اما از نظر دراماتیک،شاهد وحدت رویه بودیم.سری چهارم «بچه مهندس» اما این وحدت را ندارد و بزرگترین لطمه را از همین منظر خورده است.مهمترین دلیل ناکامی «بچه مهندس ۴» کارگردانی است.
*** ایراد اول| عدم اشراف به سریال
وقتی یک اثر موفق میشود که کارگردان فرصت کافی برای همراه شدن با نویسندهها را داشته باشد.به این معنا که در خلق فضای سریال مشارکت کند،درباره شخصیتها و روند قصه نظر دهد،ایرادها را برطرف کند و … این اتفاق برای احمد کاوری رخ نداده چراکه در لحظه آخر به پروژه «بچه مهندس ۴» اضافه شده است و فرصت پیش تولید را از دست داده.
علی غفاری سه فصل پیشین سریال را کارگردانی کرد اما تولید فصل چهارم با فیلم «تک تیرانداز» مصادف شد و احمد کاوری به جای او روی صندلی کارگردانی سریال نشست.کاوری در مصاحبه اخیر با خبرگزاری مهر به صراحت به این ضعف اذعان کرده است:«اگرچه مقداری دیر به پروژه اضافه شدم و فرصت هیچگونه اعمال نظر روی متن را نداشتم، اما به نتیجهای که تاکنون به مخاطب ارائه شده افتخار میکنم.»
*** ایراد دوم| معضلی به نام سری دوزی
همه مشکلات کاوری به انتخاب دیرهنگام برای کارگردانی «بچه مهندس ۴» برنمیگردد. او قبل از پیوستن به این سریال مشغول پروژهای دیگر بود و همین فرصت اندک برای تمرکز بر «بچه مهندس» را هم از دست داد.سال پیش در همین صفحه معضل کار کردن با این شیوه را برشمردیم و نوشتیم:«کاوری به محض تمام شدن تصویربرداری سریال «شرم» و با یک استراحت چند روزه سر صحنه «بچه مهندس ۴» حاضر شد.این ماجرا نشان میدهد او در زمان پیش تولید کمترین نظارت را بر «بچه مهندس» داشته است.
از سوی دیگر «شرم» در مرحله فنی است اما کارگردان نمیتواند با آن همراه باشد.» نتیجهای که از سریال «شرم» بهدست آمد چیزی نبود که انتظار میرفت و حتی صدای اعتراض نویسنده آن (سعید فرهادی) هم بلند شد.از قضا بهتازگی نتیجه نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما درباره سریالهای زمستان ۹۹ منتشر شده که «شرم» در رتبه آخر ایستاده است.حالا هم دود سری دوزی در چشم «بچه مهندس ۴» رفته است.
*** ایراد سوم| هدایت نکردن جواد به مسیر درست
حالا سراغ مصادیق ضعف کارگردانی برویم.داستان فصل قبلی «بچه مهندس» چند خط اصلی و فرعی داشت که یکی از آنها ماجرای ساخت کوادکوپتر توسط جواد و دوستانش بود.این قصه به ماجرای امنیتی گره خورد و جواد در بطن قصه بود.در سری چهارم مسئله امنیتی پررنگتر است اما جواد نقش زیادی در آن ندارد.چه بسا اگر کارگردان به فضای قصه اشرف داشت،از ابتدا مسیر را درست هدایت میکرد تا حالا شاهد دو قصه مجزا نباشیم.برای بیننده وقتی ماجراهای امنیتی جذابیت دارد که شخصیت اصلی در بطن قصه باشد.جواد اما ساز دیگری میزند و در فکر عاشقی و بیماری است.
*** ایراد چهارم | هندی بازیهای جواد
در فصل چهارم،اتفاقات غیرمترقبه سریال (بخوانید هندی بازی) بیشتر شده.مثلا جواد در آستانه ازدواج پی به بیماری خود میبرد.این اتفاق درست در لحظه وصال رخ میدهد اما به بدترین شکل اجرا میشود.جواد بهجای بیان حقیقت به نامزد خود،گرفتار وهم و خیال میشود.تا جایی که هنگام سفر به مشهد از قطار پیاده میشود و با روح نامزدش صحبت میکند! بماند که این سکانسها برای مخاطب غیرقابل باور است اما آنچه ضعف اصلی محسوب میشود همانی است که اشاره شد.
کاوری دیر به پروژه اضافه شده،فرصت چانه زدن با نویسندهها را نداشته و در زمانی اندک نتوانسته با فضای سریال همراه شود.نتیجه این است که شخصیت جواد و رفتارهای او شبه کمدی میشود.یک مثال دیگر درباره ضعف کارگردانی:در صحنهای که جواد گرفتار سرگیجه است، دوربین او و نامزدش را قاب گرفته اما تمام صحنه در حال تکان خوردن است.شکل درست این است که فقط وقتی قصه از زاویه نگاه جواد روایت میشود دوربین تکان داشته باشد.
*** ایراد پنجم| این شخصیتهای ناکام فرعی
همزمان با تغییر بازیگر اصلی (رفتن روزبه حصاری و آمدن محمدرضا رهبری) چند شخصیت دیگر هم از سریال حذف شدند.نویسندگان در این فصل نقش بهروز (سهند زاهدی) را به عنوان دوست جدید جواد برجسته کردهاند. شگردهای دیگر از جمله ازدواج مادر بهروز (شهین تسلیمی) با صاحبخانه (عزت الله مهرآوران) هم تمهیدی برای جذابیت و پر و بال دادن به قصه بوده است.شاید این تمهیدات روی کاغذ دارای جذابیت بودهاند اما به کمک سریال نیامدهاند چراکه احمد کاوری در مقام کارگردان از این مواد اولیه بهدرستی بهره نبرده… کاوری میتواند ایرادهای «بچه مهندس ۴» در قسمتهای باقیمانده را برطرف کند؟!