تلاش مجری جنجالی برای نشان دادن چهره جدیدی از خود
روزنامه هفت صبح| جواد خیابانی که در تمام سالهای گذشته با روشهای مختلف خودش را در صدر خبرها و جنجالسازیها نگه داشته، اینبار سعی کرده در یک مصاحبه با آرامش و طمانینه به سوالات مدیر سایت ورزش سه جواب بدهد. با دیدن بخشهای مختلف این گفتوگو آنچه احساس میکنیم این است که آقا جواد تمام تلاشش را برای نشان دادن تصویری آرام، مهربان و روادار که حالا در 56سالگی میخواهد پختهترین ورژناش را ارائه کند، مردی که میگوید همه خطا میکنند او هم مانند همه!
اما با وجود این تلاش بیوقفه نمیتوانیم چهره جدیدی از او ببینیم. جواد خیابانی هنوز هم بیشتر از اینکه به سوال فکر کند، به جواب خودش فکر میکند و بارها بدون اینکه پاسخاش به سوال مربوط باشد، جملات را میچیند، جملاتی طولانی و پرطمطراق که احتمال خطا و بیراه بودنشان زیاد است. بخشهایی از جوابهای او را میخوانیم.
اینجا سرزمین ما است و باید با هم مهربان باشیم. من بارها گفتهام که مهم نیست که چطوری بجنگی مهم این است که در جنگ نجنگی و پیروز بشوی. جمله معروف دیگر من این است که خلق را تقلیدشان بر باد داد.
پژمان راهبر از او میپرسد که چرا در سالهای گذشته سبک مجریگریاش از مطالبهگری فاصله گرفته؟ خیابانی جواب میدهد: پاسخ من فقط مهربانی است. احساس من این است که قضاوت را بگذارید بهعهده مخاطب. جواب من فقط مهربانی است. فقط مهربان باشیم. چرا باید بجنگیم؟ من خیلی اشتباه کردم، بارها اشتباه کردم در رفتارم با تو، با مردم و با رسانهها، آیا این که میپذیرم اشتباه کردم به معنی شروع یک مسیر تازه برای من نیست؟ قطعا هست. من سعی میکنم از اشتباهاتم درس بگیرم.
راه دیگری را پیش بگیرم. سنم بالا رفته، الان ۶۰ سالم است دیگر آن جوان ۳۰ ساله بازی ایران و آمریکا در سال ۱۳۷۷ نیستم، نباید فرق کند رفتارم؟ باید فرق کند. الان که فرق کرده تعجب نکن. نمیتوانی طوری زندگی کنی که دیروزت با امروز فرق نداشته باشد من هم سعی میکنم طوری زندگی کنم که امروزم با فردا متفاوت باشد.
من خودم یکی از پیروان این طرح هستم که گزارشها دونفره باشد. من الان در بعضی شبکههای تلویزیونی میبینم که بازیها سهنفره گزارش میشود. یادم است در المپیک توکیو داشتیم بازی والیبال ایران را در تلویزیون نگاه میکردیم، گزارشگر تلویزیون ژاپن با پنج نفر داشت این بازی را گزارش میکرد، من کنارش نشسته بودم در باکس، یک گزارشکر نشسته بود و سه نفر فقط به او نوشته میدادند و دو نفر هم نشسته بودند و با او حرف میزدند.
من الان دلم میخواهد با رسول مجیدی با فرشاد محمدیمرام یا محمدرضا احمدی با هم گزارش کنیم، نه اینکه مثلا یک ربع یکی گزارش کند، یک ربع یکی دیگر، بلکه اینطور که من گزارش کنم و رسول تیک خبر را بدهد. این تجانس باید جور در بیاید. ما نتوانستهایم این با هم بودن را جور کنیم، چون ما میخواهیم بگوییم من بهتر از تو هستم.
من چون خودم وقتی شروع کردم لطمه خوردم از اینکه بزرگان به ما راه نمیدادند، سعی کردم به بقیه کمک کنم، مثلا دوستانی که آن زمان گزارش میکردند میگفتند هنوز زود است تو گزارش نکن، قرار بود من گزارشکر بازیهای جامجهانی ۹۴ باشم اما یکی از دوستانی که آن زمان بود گفت که برای تو زود است، حالا شاید هم درست گفت اما من چهار سال بعد فینال جامجهانی را در محل خودش گزارش کردم، بازی ایران و آمریکا را هم در محل برگزاری گزارش کردم. شاید راست میگفت اگر من در جام ۹۴ گزارش میکردم میسوختم.
به هیچوجه نمیشود با گزارشگری تنها خرج زندگی را درآورد، این حرفهایی که درباره حقوق ما میگویند، واقعا شایعه است. خندهدار است. ما برای هر گزارش فکر کنم ۵۰۰ هزار تومان میگیریم اگر در ماه 10 گزارش داشته باشیم میشود ۵ میلیون تومان که خیلی از ماهها هم دوتا گزارش میکنیم. البته بههرحال کارمندی هستیم که حقوق سازمانی داریم اما کسی که کارمند هم نیست و حقوق سازمانی هم ندارد چه؟ کسی که برنامهای کار میکند با دو تا سه تا گزارش میتواند کار کند؟ هرگز! اما احساس و علاقهاش عالی است، اینکه یک پیرزنی در زابل یک پیرمردی در گوشهای دیگر با برد تیمش بخندد شاد بشود و… حس خیلی خوبی است.
مثلا من میگویم کرواسی هم باتجربه است و هم بیتجربه است و همه میخندند! اما منظور این نیست منظور این است که این تیم هم بازیکن جوان دارد و هم بازیکن باتجربه، پس هم باتجربه است هم بیتجربه، اینکه دیگر خندهدار نیست. جوانی که تازه میخواهد گزارش کند باید ببیند که ما با این سن داریم گزارش میکنیم اما یک جوان کمسنی هم دارد گزارش میکند، پس این تیم هم باتجربه است، هم بیتجربه.
مجری از خیابانی درباره برخورد تاج با او روی آنتن زنده میپرسد که واکنشهای زیادی بهدنبال داشت و میپرسد که آیا واقعا حواس خیابانی به حرفهای تاج بود؟ خیابانی میگوید: خیلی از سوالات در همان موبایل بود، الان که دیگر موقع کاغذ و دفتر نیست، سوالات روی نوتبوک گوشی بود و من از روی آن سوالات نگاه میکردم و میپرسیدم آیا حواسم نبود؟ بود که، ایشون گفتن چی میگفتم من هم گفتم چی میگفتن.
اینجا مجری یادآوری میکند که عددی که خیابانی گفت با عددی که تاج گفته بود فرق میکرد اما خیابانی جواب روشنی نمیدهد. بعد هم به معذرتخواهی تاج اشاره میکند و میگوید: شاید آقای تاج آن روز روی فرم نبود، شاید اتفاق دیگری برایش پیش آمده بود، من همیشه به اشتباه کردن دیگران حق میدهم، شما میگویید آقای تاج رفتارش خوب نبوده؟ من میگویم که عیبی ندارد شاید آن روز روی فرم نبوده اما وقتی فردای همان روز میآید بین دو نیمه به من میگوید که جواد من را ببخش جواد من عذر میخواهم، نشاندهنده بزرگی این مرد است.
انتقادهایی که از من میشود خودش نوعی تجلیل است. یعنی ما از تو انتظار داریم! جواد خیابانی از تو انتظار داریم اشتباه نکن و وقتی اشتباه کنی به تو میگوییم، انجام دادن وظیفه فضیلت نیست. اگر من کارم را خوب انجام بدهم وظیفهام را انجام دادهام. خاک بر سر من که بخواهم بهخاطر کار خوبم به تو پز بدهم، پس اگر من اتفاقا اشتباه میکنم باید نقد بشوم.
(در مورد کاهش وزن): خب خیلی سنگین بودم، نزدیک ۱۵۰ کیلو بودم، یادم میآید در المپیک پکن ،باید یک مسیری را طی میکردیم با دوربین و تشکیلات، فکر میکنم بیژن خراسانی و من بودیم و یک تصویربردار، واقعا سخت بود، یک ماشینی رد میشد دید که من دارم به سختی راه میروم، من را سوار کرد، همین الان هم از او تشکر میکنم، یک مرد چینی بود و از همین جا به او میگویم که هرجا که هستی خوب باشی. مهربانی را من از او یاد گرفتم.
ما باید سطح ادبیات را بالا ببریم. میگویند چرا فلان شعر را اشتباه خواندي، درحالیکه مگر حتما باید همان چیزی که شاعر گفت را بگوییم! من در خواندن شعرها اشتباه کردم؟ خب معذرت میخواهم اما منظور مهم است.
بله من مدتی افسردگی داشتم، دارو میخوردم، من که پزشک نیستم بدانم آیا این حالت مهربانی که پیدا کردهام بهخاطر آن قرصهاست یا نه اما خیلی بعید میدانم.
تازه وقتی همهچیز رو میدونی، میفهمی هیچی نمیدونی و خلق را تقلیدشان بر باد داد.