تبعات سنگین تعطیلات و قرنطینه برای مردم
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی | چرا دستور قرنطینه نمیدهید؟ چرا راهها را نمیبندید؟چرا خیابانهای شهر را مسدود نمیکنید؟ چرا در خیابانها ارتش راه نمیافتد و جلوی مردم را نمیگیرد؟ چرا مردم را دستگیر نمیکنید؟ چرا شهرها را تعطیل نمیکنید؟
این جملات دوستان خود نابغه انگاری است که مدام در رسانهها منتشر میشود و فکر میکنند به چه ایده درخشانی در مورد کرونا دست یافتهاند و چرا این ایده به فکر استاندار و فرماندار و وزیر و رئیسجمهور نمیرسد؟ میبندیم،تعطیل میکنیم و بعد تمام میشود.این در حالی است که بخش بزرگی از مردم درگیر امرار معاش هستند.
مردمی که شانس مبتلا شدن خود را یک در میلیون در نظر میگیرند و شانس نابود شدن خودشان زیر فشار اقتصادی ناشی از قرنطینهها را صددرصد! طبیعی است که بخش درمان با توجه به فشاری که متحمل میشود درخواست قرنطینه و تعطیلی را داشته باشد اما عجیب است که دوستان ژورنالیست ما تنها شیوه مبارزه با کرونا را آن هم در کشوری با اقتصادی ضعیف مثل ایران فقط و فقط در تعطیلی و قرنطینههای سفتوسخت میدانند.
بیآنکه متوجه شوند اقتصاد ایران نه مثل انگلیس است و نه مثل چین.ما وارث یک اقتصاد تحریم شده متزلزل هستیم که دولت توانایی جبران خسارتهای مادی و اقتصادی طبقات ضعیف ناشی از قرنطینه را ندارد.میدانم که اینگونه همه به زحمت میافتیم اما دولتمردان ما بسیار بهتر از ژورنالیستهای عزیز متوجه تبعات تعطیلات و قرنطینههای فصلی و قطعی و سنگین هستند.
انگلستان دو ماه زیر قرنطینههای شدید مردمش را به سر حد جنون رساند اما فقط با واکسیناسیون و همینطور عبور تدریجی طوفان کرونا توانست کمی کمر راست کند.این فریاد تعطیل کنید، ببندید را تمام کنید. مردم کشورتان به اندازه کافی سختی کشیدهاند.
این نوع تعطیلی این نوع قرنطینه فقط و فقط باب طبع طبقه کارمند خواهد بود.کارمندان همه مردم نیستند. نویسنده به عواقب خیزش موج جدید کرونا واقف است اما از آنسو و در گردونه احتمالات میداند که برای مردم آزمودن شانس زنده ماندن با کسب و کار از گردونه قربانی شدن توسط کرونا، مهمتر و دلگرمکنندهتر است.