کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۷۷۸۸
تاریخ خبر:

گفتگو با‌ ‌حجازی‌فر درباره فیلم ‌آتابای‌ و ‌دوزیست‌

روزنامه هفت صبح، زهرا فرآورده | هادی حجازی‌فر کمی ‌دیر بر پرده سینما ظاهر شد، اما همان شروع اولش آنقدر چشمگیر و موفق بود که از همان ابتدا نام خود را به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای ثبت کرد. او با فیلم‌های محمدحسین مهدویان شروع کرد(«ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز») و در ادامه با شخصیت‌های مختلفی که ایفاگر نقش آنها بود، توانست کاراکترهای گوناگونی را به نمایش بگذارد.

حجازی‌فر حالا در جشنواره سی‌وهشتم فیلم فجر با فیلم «آتابای» ساخته نیکی کریمی ‌در مقام نویسنده حاضر شده. او که در «دوزیست» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد هم بازی کرده، بازیگری را یک شاه‌کلید می‌داند اما رویای کارگردانی‌اش بیشتر است. گفت‌وگو با‌ حجازی‌فر را درباره نسبت او با نویسندگی، بازیگری و کارگردانی بخوانید.

* امسال‌ هادی حجازی‌فر را در دو موقعیت متفاوت در جشنواره فجر می‌بینیم؛ بازیگری و نویسندگی. تا اینجا شما را به‌عنوان بازیگر می‌شناختیم اما باتوجه به اینکه نویسندگی فیلمنامه «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی ‌را برعهده داشتید، از همین‌جا شروع کنیم. چه شد سراغ فیلمنامه‌نویسی رفتید؟ همکاری با خانم کریمی‌ چطور شکل گرفت؟

نوشتن یکی از علاقه‌مندی‌های اصلی من است که از زمان دانشکده با نوشتن نمایشنامه همراهم بوده که تعدادی از آنها چاپ شده و بعضی هم برای اجراهای گروه خودم یا دوستان نوشته شده است. ولی متاسفانه نوشتن به‌جز تجربه زیستی و داشتن حافظه عاطفی قوی و مطالعه مقدمات، یک‌سری فاکتورهای شاید مهم‌تر هم می‌خواهد، ازجمله اینکه بهترین زمان و انرژی و انگیزه را داشته باشی تا آن اتفاق و شگفتی را بتوانی خلق کنی. خب سال‌ها به‌خاطر شتاب زندگی و به‌واسطه دردسرهایش این امکان فراهم نمی‌شد.

ولی بازیگری این فضا را برایم ایجاد کرد و در کارهایی که بودم و بحث‌هایی که با نویسندگان و کارگردان‌ها داشتم تا حدودی می‌توانستم در این زمینه اثرگذار باشم. همکاری با خانم کریمی ‌زمانی اتفاق افتاد که در سریال «ممنوعه» هم‌بازی بودیم و اجازه گرفته بودیم با کمک کارگردان یک بخش‌هایی را بازنویسی کنیم، درواقع خانم کریمی‌ آنجا شاهد این ماجرا و جنس نوشتن و نثرم بودند و به من لطف داشتند و موضوعشان را مطرح کردند، من هم خواهش کردم در این کار باشم. با توجه به اینکه می‌خواست قصه‌اش به زبان ترکی هم باشد، احساس کردم زمانش هست که این اتفاق بیفتد.

طرح داستان را در ذهن داشتند و با اضافه‌شدن من دقیقا یک‌سال حرف زدیم، بحث کردیم و کار را پیش بردیم. زمان زیادی که به بحث و خلق شخصیت‌ها و اتفاق‌ها گذشت، به‌شدت برای من جذاب بود. امیدوارم بازهم وقت و انرژی و صدالبته انگیزه و ایده اصلی کاری آنقدر هیجان‌انگیز باشد تا تمام کارهایم را کنار بگذارم و بتوانم متمرکز شوم. در این کار از اول ایمان داشتیم که درنهایت اتفاق خوبی می‌افتد، خدا را شکر نتیجه نهایی یعنی فیلمنامه برای هردوی ما به‌شدت رضایت‌بخش بود.

* این جذابیتی که در ایده گفتید، مربوط به همان زبان ترکی کار است که به آن اشاره کردید؟ یا موارد دیگری هم در داستان بود تا شما را برای همکاری وسوسه کند؟

اصل قصه راجع به تنهایی انسان معاصر است، یک داستان بر بستر روابط انسانی که سعی می‌کند با بررسی روان‌شناختی یک کاراکتر و ارتباط او با گذشته و حال و آینده‌ای که تلاش دارد ترسیم کند و حتی با جغرافیایی که در آن زندگی می‌کند، پیش برود. چطور می‌شود چنین ایده‌ای تمام هیجان‌های نوشتن را برایت زنده نکند؟ این هیجان و وسوسه‌ها و تمام لذت‌های شریف نوشتن، همه درکنار هم دخیل بود تا تلاش کنم برای اولین‌بار بخشی از یک پروژه نوشتن باشم. احساس کردم به چنین ایده‌ و طرحی مَحرم‌تر هستم و پیشنهادش را دادم که خدا را شکر خانم کریمی‌ هم اعتماد کردند.

* شخصیت اصلی فیلم با شماست، این انتخاب به چه شکل بود؟ از ابتدا و همزمان با نوشتن فیلمنامه حضور شما در این نقش قطعی بود یا بعد از نهایی‌شدن نگارش فیلمنامه این تصمیم گرفته شد؟

واقعیتش من از اول به این موضوع اصلا فکر نمی‌کردم و در این‌باره هیچ صحبتی هم با خانم کریمی ‌نکرده بودیم. اما اعتراف می‌کنم که یواش‌یواش خودم را برای این نقش پرزنت کردم و برای اولین‌بار تلاش کردم نقشی را به‌دست آورم ولی از یک‌جایی خودشان گفتند که این کاراکتر را باید تو بازی کنی، چون نزدیک‌تر از تو به این فضا و حال‌و‌هوا نمی‌توانیم پیدا کنیم و خب من هم از خدا خواسته قبول کردم.

* با توجه به اینکه فیلمنامه را خودتان می‌نوشتید، از جایی که تصمیم بر این شد خودتان نقش اصلی داستان یعنی آتابای را بازی کنید، تأثیری در پرداختن به این شخصیت داشت؟

این نقش، نقش به‌شدت سختی است. من شاید اگر می‌دانستم قرار است خودم بازی کنم، یک‌ذره ویژگی‌هایش را کمتر می‌کردم(باخنده). ولی نه؛ این آگاهی تأثیر نداشت. کارگردان از همان ابتدا می‌دانست که از کاراکترهای فیلم چه می‌خواهد. فضای فیلم را در ذهنش داشت و برای همین گول‌زدن چنین کارگردانی برای فربه‌ترکردن نقشی که قرار است خودت هم بازی کنی، شدنی نیست(با خنده). من از اول فهمیدم خوشبختانه با کسی طرف هستم که اضافات و اینکه آی منِ فیلمنامه‌نویس، کارگردان یا بازیگر را ببینید، طرف نیستم. همه‌چیز باید در نرمال‌ترین حالت به‌ نفع زندگی و باورپذیر بودن باشد و قرار است گم‌کردن مرز خیال و واقعیت حذف شود.

* از بازیگرانی که در فیلم هستند، به‌جز شما به‌عنوان نقش اصلی و جواد عزتی و سحر دولتشاهی، یک تعدادی هم از بازیگران محلی در کار حضور دارند. ارتباط بین بازیگرانی که به‌عنوان چهره شناخته می‌شوند و بازیگرانی که کار اولی محسوب می‌شوند و شاید برای اولین‌بار جلوی دوربین آمده‌اند، به چه شکل بود؟ هماهنگی و ارتباط بین این دو فضا سخت نبود؟

بچه‌هایی که در فیلم هستند همه از کارکرده‌های قدیمی ‌و خوب حوزه لایزال تئاتر هستند. کسانی که رویاها و تمرین‌هایشان را لای سختی‌های کار تئاتر در شهرستان از یاد نبرده‌اند. خیلی از بازی‌های خوب فیلم مربوط به همین‌هاست که وقتی فیلم را ببینید، متوجه‌اش می‌شوید. فضای شهر خوی که آنجا کار می‌کردیم، در همه ابعادش بسیار دوستانه و صمیمی‌ بود؛ ساکنین آن منطقه خانه‌هایشان را دراختیار ما گذاشته بودند، طبیعت به شکلی بود که روی رفتار آدم‌ها تأثیر داشت.

واقعا می‌توانم بگویم این افراد بخشی از طبیعت آن منطقه بودند که همه ما مقهورش شده بودیم و داشتیم درکنار آنها کشف و شهود می‌کردیم؛ برای همین تجربه خیلی خوبی بود. دوستان همه یکدست بودند و رفاقت خوبی بین ما شکل گرفت. وقتی فلسفه یک اثر از اول برای عوامل درست جا بیفتد، از مرحله نوشتن تا تولید و اینکه مشخص باشد داستان چه می‌خواهد، مقدمات کار فراهم می‌شود و در مسیر خودش به‌درستی جلو می‌رود. الان که این موضوع را می‌گویید، من فکر می‌کنم چقدر می‌توانست مسئله‌ساز باشد ولی آنقدر همه‌چیز طراحی‌شده بود که نه تنها هیچ مشکلی پیش نیامد، بلکه به‌شدت از همدیگر یاد گرفتیم.

* شاید یک‌جوری هم تکمیل‌کننده یکدیگر بودید.

دقیقا همین است، لحظات زیادی از حضور کاراکتر آتابای در مواجهه با آن بچه‌ها شکل گرفت و وقتی فیلم را ببینید، متوجه می‌شوید که خیلی جاها به شخص من به‌عنوان بازیگر چه کمکی کرده‌اند.

* بیاییم سراغ «دوزیست»؛ این فیلم در چه فضایی است؟ کمی‌ درباره نقشی که داشتید توضیح دهید.

دوزیست یک فیلم اجتماعی محسوب می‌شود و بازیگران زیاد و خیلی خوبی داشت. یکی از سختی‌های کار در یکدست‌شدن این بازی‌ها بود. سلایق مختلف در بازیگری وجود داشت؛گاهی نوع نگاهمان به بازیگری و تعریفمان از بازیگری باهم فرق می‌کرد. برای همین فکر می‌کنم سخت‌ترین کار هماهنگ‌کردن این بازی‌ها بود. از خانم اخوان که اولین حضور جدی‌شان جلوی دوربین بود تا استاد پورصمیمی‌ که استاد همه ما هستند و از طرفی جواد(عزتی)، من، پژمان(جمشیدی) ، آقای مانی حقیقی و ستاره پسیانی؛ ترکیب متفاوتی بود که یکدست‌کردنش سخت می‌شد اما به‌نظرم درنهایت اتفاق افتاد. این فیلم از نظر تکنیکی برای من یک تجربه کاملا متفاوت بود.

فکر می‌کنم به‌خاطر حال‌و‌هوای کاراکتر و فیلم، تلاش کردم یک مدلی از بازی را ارائه بدهم که تا حالا از من ندیدید و فکر هم نمی‌کنم که به این زودی‌ها حاضر بشوم دوباره چنین کاری بکنم؛ یعنی بخواهم یک بازی تکنیکال و کاملا براساس طراحی انجام بدهم. چون ترجیح می‌دهم آنقدر نقش‌هایم شبیه به زندگی باشد که خودم قبل از همه در حین فیلمبرداری لذتش را ببرم. ولی این کار به‌واسطه کاراکتر، که کاراکتر خوبی هم نوشته شده بود، نیاز به یک نگاه تکنیکی به ماجرا داشت. حالا اینکه چه اتفاقی رخ داده را باید تماشاگران بگویند. خودم شدیدا استرس دارم.

* کار را هنوز ندیدید؟

خودم هنوزم جرات دیدنش را نداشتم و امشب قرار است ببینم.

* با این تعریف باید یک کار متفاوت از کارهای قبلی‌تان باشد.

بله خیلی متفاوت است، درواقع متفاوت‌ترین نقشم است.

* می‌توانید کمی ‌درباره این شخصیت توضیح بدهید که چه ویژگی بارزی دارد که این تفاوت را چشمگیر می‌کند؟

ببینید، من هر چیزی درباره نقش بگویم فیلم لو می‌رود. فقط اینطور بگویم که یک آدم توسری‌خور است و این برای من کمی ‌سخت بود.

* برخلاف فیلم‌های دیگر…

بله. مخصوصا از نظر ویژگی‌های فیزیکی‌اش هم متفاوت است و گریم سنگینی هم داشتم. صدالبته اینجا هم مانند «آتابای» بقیه بچه‌ها به من کمک می‌کردند.

* امسال در کنار بازیگری، در مقام نویسنده در جشنواره حضور دارید، خارج از جشنواره هم شما را در تئاتر و سریال ‌شبکه خانگی می‌بینیم. علاقه‌مندی خودتان در کدام بخش است؟ یعنی قصدتان برای ادامه راه، دنبال‌کردن موازی تمام این موارد است یا اینکه قصد دارید روی یک بخش خاص تمرکز داشته باشید؟

بازیگری برای من به‌شدت جذاب است. ولی اگر قرار بود خودم ترجیح بدهم که به چه شکل وارد سینما شوم، حتما کارگردانی بود که با تحصیلاتم و تجربیاتی که داشتم بیشتر مرتبط بود. ولی خب بازیگری مثل یک شاه‌کلید می‌ماند. کمک می‌کند خیلی از درها را باز کنید؛ یعنی قفل‌هایی که به آنها فکر می‌کنید را می‌تواند باز کند و خوشحال هستم که این فرصت برای من به‌وجود آمد و توانستم تجربه کنم، کار کنم، یاد بگیرم و در کنارش با این حُسن‌هایی که با خودش به همراه می‌آورد، به رویاهایم نزدیک شوم.

ترجیح می‌دهم که انشاالله در کارگردانی تمرکز داشته باشم. فیلمنامه هم در صورتی ‌که آن طرح اولیه خیلی من را بگیرد و احساس کنم می‌توانم تأثیری بگذارم، انجام می‌دهم وگرنه دوستانی که دارند می‌نویسند و سال‌هاست قلم می‌زنند، اهلیت آنها خیلی بیشتر از من است. اما درکل علاقه‌مندی من بیشتر کارگردانی است که اگر امکانش فراهم شود، بیشتر آن را ترجیح می‌دهم. چون رویاهایم در کارگردانی بیشتر است.

* پس ممکن است فجر سال بعد ‌هادی حجازی‌فر را به‌عنوان کارگردان ببینیم؟

من که هرسال می‎خواهم فیلم خودم را بسازم و بعد دوباره وسوسه می‌شوم و فیلم بازی می‌کنم و هی می‌گویم سال دیگر…

* وسوسه بازیگری بیشتر است یا شرایط اینطور پیش می‌رود؟ شاید لازمه کارگردانی با احتیاط ورود‌کردن باشد.

کلا آدم محتاطی نیستم ولی فضای تولید و اینکه شرایط طوری باشد که تو بتوانی جوابگوی اثرت باشی، این‌ها همه مهم است و صدالبته بحث سرمایه که الان نقش تعیین‌کننده و مهمی ‌دارد.

* پیش‌بینی شما از جشنواره چیست؟ فکر می‌کنید امسال بتوانید جزو نامزدهای دریافت سیمرغ و ادامه‌اش از برگزیدگان باشید؟

به‌هرحال دیده‌شدن و توجه کردن ارزشمند و جذاب است. ولی واقعیت این است که از همه‌چیز مهمتر برای من، نگاه گروه است، نگاهی که مدام داریم به همدیگر یادآوری می‌کنیم و خانم کریمی ‌از اول می‌گفتند، اینکه فیلم‌ها دیده بشوند و بتوانند تأثیر بگذارند مهم است. چندسال پیش فهمیدم که لزوما انتظار من اصلا اهمیتی ندارد. چون کارها را ندیده‌ام، یعنی نمی‌توانم همه را ببینم. به‌شخصه فکر می‌کنم شدن یا نشدنش، نه باید خیلی خوشحالی داشته باشد و نه اندوه.

صادقانه می‌گویم که اصلا به این موضوع فکر نمی‌کنم. الان ترجیح می‌دهم در مقام بازیگر دزدکی بروم در اکران‌های مردمی ‌و واکنش‌ها و تأثیرگذاری فیلم بر تماشاگرها را ببینم. لحظه دیدن فیلم با مردم، ایرادهای خودم را در مقام بازیگر خیلی بهتر می‌فهمم. الان یک جشنواره تئاتر دارم برگزار می‌کنم و این بیشتر ذهن من را درگیر کرده است. طبعا اگر اتفاقی برای من و برای فیلم بیفتد، خوشحال می‌شوم اگر هم نیفتد، مطمئن هستم که کارهای بهتر و بازی‌های بهتر وجود داشته. خدا را شکر سینمای ایران آنقدر پتانسیل دارد که در هرسال با بازی‌ها و فیلم‌های خوب شگفت‌زده شویم. اگر آرزو کنیم که ای کاش در جشنواره فیلم‌هایی باشد که از کار ما بهتر است، یعنی ارتقای سینمای ایران.

* اگر درباره دو فیلم «آتابای» و «دوزیست» حرف نگفته‌ای دارید و یا نکته‌ای که در سوالات من نبود؛ بفرمایید.

امیدوارم که مردم فیلم‌ها را ببینند. فکر می‌کنم اگر بحث صنعتی‌بودن و چرخه اقتصادی را کنار بگذاریم، یک اثر هنری درواقع برای مخاطب ساخته می‌شود. امیدوارم سالن‌ها پر باشد، فیلم‌مان دیده شود و ما کامنت بگیریم و با دیدن نظرات بتوانیم کارمان را بهتر کنیم. تا این عرضه و استقبال اتفاق نیفتد و متوجه نقدها و ایرادهای کار نشویم، فایده‌ای ندارد و تنها تبدیل به یک دورهمی‌ می‌شود.

حالا اینکه چه سازوکاری داشته باشد، نمی‌دانم ولی ته قلبم آرزو می‌کنم که این دو فیلم(«آتابای» و «دوزیست») دیده شود، مخصوصا «آتابای» که به‌جز بازیگری در فیلمنامه هم سهم داشتم. می‌خواهم ببینم فیلمی‌که بخش زیادی از آن به یک زبان دیگر است و بدون ادا و اصول خاصی، راجع به انسان و طبیعت حرف می‌زند، تأثیر می‌گذارد یا نه. یک‌جورهایی این فیلم من را یاد یک‌سری فیلم‌هایی می‌اندازد که تأثیرگذاری داشت و روی زندگی و نوع فکر کردنمان اثر می‌گذاشت. برای من این شکلی است، امیدوارم که آخر جشنواره و یا بعد از اکران هم‌عقیده بشویم.

کدخبر: ۳۰۷۷۸۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر