بیرقی: از حذف خودم در فیلمهایم راضی بودهام
سهیل بیرقی، متولد سال ۱۳۶۵ و کارگردان فیلم «عامهپسند» مهمان برنامه کافه آپارات با اجرای همایون اسعدیان بود. او پیش از این با کارگردانهای مطرحی چون عبدالرضا کاهانی، رسول صدرعاملی به عنوان دستیار کارگردان کار کرده است و تا به امروز سه فیلم ساخته است. بخشی از گفتوگوی او را در مورد فیلم و سبک کارگردانیاش میخوانید.
*** فیلم نقد جریان عامهپسندی در جامعه است
در پاسخ به این سوال اینکه چرا نام «عامهپسند» را انتخاب کردهام؛ باید بگویم که چون اگر عامهپسند نباشیم جریان عرف جامعه ما را حذف میکند. این فیلم یک جورهایی در نقد جریان عامهپسند است. نامگذاری این فیلم اتفاقا به چالش میکشد این عامهپسند بودن را.
در خلاصه داستان فیلم به تعمد این را منتشرکردم که در فرهنگ دهخدا اگر عامهپسند را ببینیم نوشته است آنچه مردم معمولی پسندند؛ آنچه عرف پسندد. دقیقا مسئله فیلم یا حداقل مسئله من در این دوران که این فیلم را ساختم همین بود که اگر مثل همه عامهپسند نباشیم حذف میشویم، یا به حاشیه رانده میشویم. درست مثل زنی که نماینده جریانی است که از عامهپسند بودن میآید. اما تصمیمش در فصل نهایی زندگیاش عامهپسند نبودن است.
*** شعار فمینیستی نمیدهم
ایده ساخت این فیلم از اطرافم، از مادر خودم و مادرانی که میدیدم، از مادرانی که تمام وجود زنانهشان فقط در خدمت مردهای زندگیشان قرار میگیرد، آمده است. اصلا شعار فمینیستی نمیدهم. چون دوست ندارم متعلق به هیچ ایسمیباشم یکی از دیالوگهای فیلم میگوید شما همیشه یا از پسرم میگویی یا از شوهرم. به شوخی میگوید خودم را چرا آدم حساب نمیکنید.اما خود ما چه. خود من اول از همه مادرم را همیشه تحت هویت همسر بودن و مادر بودن بررسی کردم. به عنوان یک انسان این حق را ندادم که اشتباه کند یا حتی تصمیمی بگیرد مبنی بر ترک من. یعنی ناراحت میشوم به خاطر وظایف مادرانهاش.
کاراکتر باران کوثری در عامهپسند
کاراکتری که باران کوثری بازی میکند متعلق به جریان عامهپسند است. او آنقدر مرز عامهپسند بودن را بلد است که همگان را علیه خودش نمیکند. او نماینده طیفی است که همه ما در درون خودمان نسبت به آنها صفت زرنگ را اطلاق میکنیم. کارهای ضداخلاق نمیکنند. آدمهای بدی نیستند اما هوش اجتماعیشان از هوش قلبی ما بالاتر است.
*** کاراکتر اصلی خوی قهرمانی ندارد
درباره نقش هوتن شکیبا، او مابین فرزند و شوهر این زن است. انگار یک پیشنهاد تازه به روابط انسانی است. فیلم در تایید او نیست و در تکذیب هیچ کاراکتر دیگری هم نیست. اما میشود یک زنی در ۵۷ سالگیاش وارد یک ارتباط کاملا انسانی بشود با یک مرد حتی که از نظر سنی هیچ تشابهی با او ندارد.اما اینقدر این نسخه ارتباط انسانی و به دور از هرگونه آلودگی انسانی است که زن با آن احساس اعتماد به نفس و احساس آشتی با خودش را تجربه میکند. اما از بیرون جریان عرف و عامهپسند او را تایید نمیکند. تاجایی که هر دوی اینها به همان حاشیهای که بودند بازمیگردند و هر دو حذف میشوند.
*** علاقهای به راههای رفته و فرمولهای تست شده ندارم
اولین اکران فیلمم در سینمای رسانه خیلی خوب بود. امشب هم یکی از بهترین شبهای زندگیام بود، شاید یکی از سختترین شبهای زندگیام. اما اتفاق مثبتی که برایم میافتد این است که تا آخرین تایمیکه دارم با اعتقاد تمام وجودم رادر جریان کار میگذارم.این اعتقاد من است.
*** بازیگر را آزاد میگذارم
واقعا با هر سه هنرپیشهای که کار کردهام راضی هستم. واقعا هر سه خودشان هستند. هر سه آوردههایی داشتند که روی کاغذ با وجود کارهایی انجام داده بودم. چون من خیلی اهل تحقیق و پیدا کردن آدم و صدا ضبط کردن هستم و الگوهای واقعی نقش را به بازیگران نشان میدهم. با وجود همه این کارها که به عنوان کارگردان انجام دادهام دنیایی برای خودشان داشتهاند. من آنها را آزاد میگذارم تا دنیای خود را به فیلم بیاورند. شاید خیلی از آن دنیا به کار فیلم نیاید اما آنها شجاع میشوند برای مولف بودن و موثر بودن.
*** خودم را همیشه آگاهانه حذف میکنم
در جریان کار با بازیگر یک اتفاق ویژهای که میافتد این است که من درست در لحظهای که بازیگر را آزاد میگذارم تا خود واقعیاش را به فیلم بیاورد هم نقش و هم بازیگر را به هم نزدیک میکنم و درست در این لحظه خودم را حذف میکنم. همانقدر که هنرپیشه تلاش میکند به نقش نزدیک شود من هم تلاش میکنم نقش را به او نزدیک کنم.
این دو جریان موازی وقتی به هم میرسند من خودم را آگاهانه حذف میکنم. من قبلش خوب نگاهشان میکنم و در این نگاه کردن زیاد این تشابه را پیدا میکنم. دوجریان موازی را راه میاندازم و به محض اینکه به هم میرسند خودم را کنار میکشم. این میشود یک پلان چهاردقیقهای که در آن کارگردانی دیده نمیشود اما برای من اوج کارگردانی است.
*** با مردم فیلم دیدن خیلی برایم مهم است
در پاسخ به این سوال که پیشبینیام از اکران چیست؟ باید بگویم که بیشترین جایی که برایم خیلی محل رفت و آمد است. با مردم فیلم دیدن است. با احترام به جریان روشنفکری و رسانه این را میگویم. چیزی که راجع به مردم میدانم این است که اگر کمی جلوتر از کلیشه و جریان عوامفریبانه حرکت کنیم مردم به فیلم نه نگفتهاند. سینمای ایران به من میگفت فیلم اولت قطعا به هنر و تجربه میرود.
نمیگویم جای بدی است ولی میگفت زیر ۵۰۰ میلیون به زور میفروشد فیلمت. آن فیلم همان سال ۳ میلیارد فروخت و خیلی فیلمهای پرهزینه هست که فروششان سال گذشته به ۳ میلیارد نرسید.در مورد عرق سرد هم با اینکه از سوی حوزه هنری تحریم شدیم و از صد و خوردهای سالن که هر فیلمی میتواند داشته باشد ما ۱۱۰ تا نداشتیم خیلی خوب پیش رفت. مردم این را ثابت کردهاند که اگر خارج از جریان معمول حرکت کنی خیلی استقبال خواهند کرد.تماشاگر خالص مردم هستند.