کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۱۶۰۳
تاریخ خبر:

با نیره موسوی برای عاشقی هیچگاه دیر نیست

روزنامه هفت صبح | ‌ رمان «برای عاشقی هیچگاه دیر نیست» نوشته نیره موسوی دلخوش به‌تازگی از سوی انتشارات «کلک واژه» چاپ شده است.از این نویسنده تاکنون چندین رمان به چاپ رسیده که از جمله آنها می‌توان به «زوال تدریجی یک زن»، «نیم قرن و اندی تنهایی» و «شبی در کاخ» اشاره کرد. رمان «برای عاشقی…» اما از جنوب کشور آغاز می‌شود؛ اهواز و پایان آن به بندر هامبورگ می‌رسد.

ماجرای آن اما قصه سرگشتگی و رنج و عشق و نفرت است؛درباره دو جوان که به اجبار در یک دانشگاه به تحصیل مشغول می‌شوند. رزیتا دختری است که با بورسیه تحصیلی به یکی از بهترین دانشگاه‌های آلمان راه پیدا می‌کند، اما در برزخی اسیر می‌شود که او را وادار به انصراف می‌کند زیرا گروهی از پسران و دختران نژادپرست در حال آزار و اذیت او هستند. به مناسبت انتشار این رمان گفت‌وگویی با نیره موسوی دلخوش انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

* چه رشته‌ای خوانده‌اید؟ و تحصیلات‌تان در چه رشته‌ای بوده؟
تاریخ خواندم وتقریبا از وقتی به یاد می‌آورم در حال خواندن ونوشتن بودم اما به شکل حرفه‌ای از سال ۹۴ شروع کردم.

* با اولین کتاب‌تان شروع کنیم؛ «شبی در کاخ».
همانطور که گفتید این اولین کتاب من است که البته نقاط ضعفی هم داشت اما جذابیت داستان باعث می‌شود نقاط ضعف داستان دیده نشود. سرگذشت افسر ارشد آمریکایی که برای جنگ عراق آماده می‌شود اما به‌ناگاه مسیر زندگی‌اش در یک شب تغییر می‌کند و سرنوشت او را به مسیری می‌کشاند که خودش تصورش را هم نمی‌کرده. این داستان بر مبنای ایده‌ای تخیلی به ذهنم رسید اما برای نوشتن آن مطالعاتی راجع به جنگ و پادگان‌ها داشتم.

* درباره مضمون هر کدام از رمان‌های‌تان بفرمایید.«نیم قرن و اندی تنهایی» چه داستانی دارد؟
کتاب «نیم قرن و اندی تنهایی» در واقع کتاب دوم بنده است و یک داستان کاملا رئال است براساس یک زندگی واقعی.کتاب «زوال تدریجی یک زن» هم یک داستان پر فراز و نشیب از زندگی سه زن در فواصل زمانی مختلف که در سه نسل از یک خانواده شکل می‌گیرد؛ داستان رئال است اما گاهی فضاهایی سوررئال را هم در آنها تجربه کرده‌ام.

برای کتاب «زوال تدریجی یک زن» حدود سه سال تحقیق انجام دادم. اما درباره کتاب «برای عاشقی هیچگاه دیر نیست» باید بگویم وقتی ایده این داستان به ذهنم آمد فکر می‌کردم نتوانم آن را ادامه بدهم.به نظرم موضوعی تکراری بود اما ناگهان جریان به سمت وسویی کشیده شد که در تصوراتم نمی‌گنجید. آن‌وقت یاد صحبت نویسنده مشهور گابریل گارسیا مارکز افتادم که می‌گفت این مولف نیست که شخصیت‌ها را می‌سازد بلکه این شخصیت‌ها هستند که خودبه‌خود داستان را می‌سازند.

زندگی دانیال هلال در واقع موضوعی بود که از نزدیک لمسش کرده بودم، دگرگونی روحی وتحولات معنوی که ناگاه زندگی او را دگرگون می‌کند که شروعش با عشق رزیتا است. راستش برای من شخصیت‌های کتاب «برای عاشقی…»، شخصیت‌هایی زنده هستند و این کتاب برای من جایگاه ویژه‌ای دارد. این کتاب به روش پاره‌روایت نگارش شده که از نگاه و ذهنیت شخصیت‌های متفاوت این داستان است. همین باعث می‌شود مخاطب خسته و دلزده نشود. برای نگارش این داستان تحقیقات جدی انجام دادم.

* این رمان فقط در ایران نمی‌گذرد و در فضاهای دیگری هم سیر می‌کند.مثلا در بخش‌هایی از رمان‌تان به جنگ اشاره دارید.چطور به فضاهای جنگ پرداختید؟ تحقیقاتی داشتید؟ همینطور توصیف فضاهایی در آلمان. خودتان آنجا زندگی کرده‌اید؟ واقعا نژادپرستی به آن شکلی که گفته‌اید در این کشور وجود دارد؟

اما رمان «برای عاشقی هیچگاه دیر نیست» یکی از پرفروش‌های بنده بود و بله تحقیقات کامل از چند خانواده جنگ‌زده و سفر کوتاهی به خرمشهر داشتم. نژادپرستی هنوز در بیشتر جاها وجود دارد همانطور که گاهی در خبرها می‌بینیم اما مشکل دنیل فقط نژادپرستی نبود او عقده‌های روانی که در کودکی در وجود او شکل گرفته بود نسبت به ایرانیان و همینطور گاهی خبرهایی منفی که راجع ایران می‌شنید باعث بروز چنین عکس‌العمل‌هایی می‌شد و بنده آلمان نرفتم و نبودم اما با کمک یکی از دوستان نزدیکم که مقیم کشور آلمان است توانستم تصویرسازی و فضاسازی انجام بدهم.

* دگرگونی‌های روانی و تحولات فردی به‌سختی اتفاق می‌افتند؛ به‌خصوص اگر چرخشی صد و هشتاد درجه باشد. این اتفاق چطور درباره کاراکتر رمان شما می‌افتد؟
اما دگرگونی‌های روحی و تحولات معنوی که فرمودید، آنچنان سخت هم نیست؛ اگر خدواند بخواهد اتفاق می‌افتد. من سعی کردم چنین اتفاقی را در وجود دنیل بازسازی کنم.

* اصلا برگردیم به محوریت یک موضوع در کل داستان‌های شما. چرا عاشقانه‌نویس هستید یا عشق در اکثر داستان‌های‌تان مطرح می‌شود؟
ببینید گاهی نقدهایی به من می‌شود که اصولا چرا عاشقانه‌نویس یا زنانه‌نویس هستی. اما دلم می‌خواهد از طریق همین رسانه پاسخ بدهم که دقیقا کشوری که دچار معضل افسردگی یا مشکلاتی از اینگونه است، روح خسته و سختی دارد و کم کم از انرژی مثبت و حس عشق دور می‌شود. دقیقا همین یعنی زنگ خطر برای کشوری که فقط به کتاب‌های زرد روانشناسی هجوم می‌برد.بعد به ترتیب موسیقی و هنر و سینما کم‌کم نابود می‌شود؛دقیقا همین وضعیتی که حالا دچارش هستیم؛موسیقی‌های بی سروته با شعرها و آهنگسازی‌های مبتذل.

رمانتیسم‌نویسی دقیقا همان خروجی را دارد که گاهی رئالیسم همان نتیجه را می‌دهد. همانطور که در آثار نویسندگان مشهور دنیا می‌بینیم؛نویسندگانی نظیر مارکز یا داستایوفسکی. اما اینکه چرا چند کتابم را به‌نوعی با سویه‌های فمنیستی برداشت کرده‌اند، باید عرض کنم کتاب‌های من درباره مشکلات زنان بوده و هیچ قصد و عمدی بر این موضوع نداشته‌ام جز اینکه این درد را از نزدیک لمس کردم.

کدخبر: ۳۸۱۶۰۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر