کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۶۴۸۹۵
تاریخ خبر:

باشگاه مشت‌زنی| روزی که پیراهن تیم ملی سرخ شد!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: همین چند سال پیش بود که علی دایی در برنامه پرطرفدار نود روبه‌روی عادل فردوسی‌پور نشست و افشا کرد که در اوایل دهه هفتاد شمسی که در تیم بانک تجارت تهران حضور داشت و به عنوان آقای گل مسابقات باشگاه‌های تهران دست یافته بود، علی پروین سرمربی وقت تیم ملی که هم‌زمان سرمربیگری تیم پرسپولیس را هم به عهده داشت به او گفته بود که شرط حضورش در اردوی تیم ملی عضویت در پرسپولیس است و علی دایی که به زعم خود هیچ وقت زیر بار حرف زور نمی‌رفت پیشنهاد را رد و شبانه راه اردبیل در پیش گرفته تا کل مسیر بغض و گریه امانش را بریده باشد.

و البته سال بعد علی دایی، به پرسپولیس پیوست و به جایگاهش در تیم ملی استحکام بخشید در حالی که سرمربیگری هر دو تیم کماکان دست علی آقای پروین بود و ایشان رنگ اول پیراهن تیم ملی را که به نشانه پرچم ایران پیراهن سبز شورت سفید و جوراب قرمز بود اوایل به یکدست سفید و بعد یکدست قرمز تغییر داد و تیم ملی دیگر هیچ وقت به جز در چند بازی جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ و ۲۰۰۴ سبز نپوشید.
جالب‌تر اینکه دایی بعدها اعتراف کرد که تا قبل از آمدن به تهران طرفدار استقلال بوده است.

دو: واقعیت این است که وقتی یک شخص ۴سال تمام همزمان سرمربیگری تیم ملی و باشگاه پرسپولیس را به عهده داشته باشد خودبه‌خود مسیر انتقاد و گیر دادن به عملکرد خود را به فوتبالدوستان و به‌خصوص هواداران باز می‌کند چرا که این عمل خلاف عادت به‌ندرت در جهان مشاهده شده است و در همان برهه مربیان بزرگی همچون منصور پورحیدری، ناصر حجازی، حسن حبیبی، منصور امیر آصفی، فیروز کریمی‌، بیژن ذوالفقار نسب ، حسن روشن، محمد حسین ضیایی، عباس رضوی، مجید جلالی و…در فوتبال ایران حضور داشتند و به راحتی می‌توانستند یکی از هندوانه‌ها را از دست علی آقا بگیرند ولی ایشان چهار سال تمام هر دو را محکم چسبیدند تا به‌زودی روند نزول هر دو را شاهد باشیم و به‌جز سال اول که به قهرمانی تیم ملی در پکن انجامید و از قضا بیشتر بازیکنان تاثیرگذار از باشگاه استقلال بودند در دو تورنمنت بعدی ناکام ماند تا برای همیشه از تیم ملی کنار گذاشته شود و همزمان نیمکت پرسپولیس را هم از دست بدهد.

سه: اما داستان دوشغله بودن در فوتبال ایران به علی آقا محدود نشد و با برکناری صفی‌زاده از ریاست فدراسیون فوتبال امیر عابدینی مدیر عامل پرسپولیس با حفظ سمت همزمان رئیس فدراسیون فوتبال شد تا استانکو را برای مربیگری تیم ملی دعوت کند و او برای بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما تیمی بدون تدارک را برد که در جمع ۱۸ بازیکنی که به آنها بازی رسید ۷ پرسپولیسی و ۵ بازیکن دیگر هم یا قبلا بازیکن تیم قرمز پوش تهرانی بودند یا مثل کریم‌ باقری سال بعد به این تیم پیوستند.جالب‌تر اینکه همان استانکو بعد از اخراج از تیم ملی توسط همان عابدینی به پرسپولیس برده شد و چند سالی مربی این تیم بود.

چهار: وقتی محمد مایلی‌کهن با کمترین سابقه مربیگری و در رقابت با ناصر حجازی و فیروز کریمی به نیمکت تیم ملی رسید برهه مهم دیگری از نگاه رنگی به تیم ملی آغاز شد که خیلی وقت‌ها پشت نتایج خوب و بازی‌های پرگل پنهان ماند. در حالی که از ۲۰ بازیکن اصلی حاضر در جام‌ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ هفت بازیکن از باشگاه پرسپولیس و ۶ بازیکن سابق این تیم که حالا در جاهای دیگر توپ می‌زدند حضور داشتند و این در حالی بود که فقط علیرضا منصوریان نماینده آبی‌های پایتخت بود و همواره بدون توجه به کیفیت بازی‌اش در دقیقه ۷۰ تعویض می‌شد.

اینکه در آن برهه استقلال وضعیت چندان مناسبی نداشت دلیل خوبی برای این بی‌مهری می‌توانست تلقی بشود ولی حتی بسیاری از پرسپولیسی‌های معتدل هم در مورد عدم دعوت از مهدی پاشازاده و جواد زرینچه پرسش داشتند و به نظر نمی‌رسید آن دو ضعیف‌تر از استاد اسدی و سعداوی باشند. جالب‌تر اینکه یک هفته بعد از اخراج مایلی‌کهن، پاشازاده در برابر استرالیا در حساس‌ترین بازی تاریخ فوتبال ایران فیکس بازی کرد و بهترین بازیکن میدان شناخته شد و زرینچه هم در دوران ایویچ به تیم ملی برگشت و پاس گل اول بازی با آمریکا در جام‌جهانی را داد.مایلی کهن بعدها در تیم ملی امید امیر حسین صادقی را به خاطر صدای تاس از اردو اخراج کرد و در تلویزیون در مورد جرمش چنان بر افروخت و رگ گردن کلفت کرد که انگار یک قاتل زنجیره‌ای را از تیم کنار گذاشته و در عوض برای آزادی فلان بازیکن کشف عورت کرده در زمین بازی از محبس سند گذاشت.

پنج: اما در دوران جلال طالبی و منصور پورحیدری- که خیلی هم بلند مدت نبود- شیوه جدیدی در اعلام لیست تیم ملی ابداع شد و سیاست موازنه قدرت برای راضی نگه داشتن طرفداران دو تیم اعمال شد به گونه‌ای که بدون توجه به جایگاه‌شان در جدول و ضعف و قوت عمومی‌شان، از تعداد ملی‌پوش مساوی برخوردار بودند و وقتی اسامی تیم ملی اعلام شد تصادفا هر دو مثلاً هفت بازیکن یا پنج بازیکن داشتند. جالب‌ترین‌اش این بود که یک بار اسامی تیم ملی اعلام شد و استقلال یک بازی از سری رقابت‌های جام باشگاه‌های آسیا در پیش داشت و از تعداد ملی پوشانش نسبت به رقیب دو نفر کمتر بود و جلال طالبی مربی وقت تیم اعلام کرده بود که دو نفر از بهترین بازیکنان بازی مذکور به اردو اضافه خواهند شد. در حالی که اصلاً مشخص نبود که تیم ملی در کدام جناح‌ها کمبود دارد و قرار نیست فلان بازیکن هت‌تریک کرده کمبود مدافع شش دانگ در قلب دفاع تیم ملی را جبران کند.

شش: برانکو ایوانکوویچ در جام ملت‌های ۲۰۰۴ نوع جدیدی از توجه به رنگ‌ها را به نمایش گذاشت و حضور ۶ بازیکن تیم فولاد خوزستان که مربیگری‌اش برعهده هموطن برانکو بود تعجب همگان را برانگیخت. تیمی که می‌توانست با حضور و درخشش دایی، کریمی، نکونام، مهدوی‌کیا،رحمان رضایی و مهدی رحمتی با کمی هوشیاری بیشتر قهرمان مسابقات لقب بگیرد با حرکت کودکانه علی بداوی و در ادامه رحمان رضایی تا آستانه حذف در همان دور نخست پیش رفت و بعدها به‌رغم نمایش درخشان در برابر کره جنوبی نتوانست به فینال راه یابد.

هفت: اما آمدن کارلوس کی‌روش به ایران و سرمربیگری‌اش در تیم ملی باعث شد تا فوتبالدوستان ایران با روش و متد جدید و کاملاً علمی او در دعوت از بازیکنان آشنا شوند. او برای تک‌تک فوتبالیست‌های ایرانی و حتی ایرانی الاصل شاغل در لیگ‌های کم نام و نشان فایل جداگانه درست کرده و تمام ویژگی‌های ریز و درشت و نوع تمرینات و نقاط قوت و ضعفشان را یادداشت کرده و با اتکا به آنها و تجزیه و تحلیلشان، در هر جناح چند برابر تعداد مورد نیاز را همواره زیر نظر داشته و محرومیت و مصدومیت هر نفر باعث رجوع به نفر بعدی لیست کی‌روش می‌شد و دیگر از آن دعوت‌های فله‌ای خبری نبود و کارلوس پای تک تک انتخاب‌هایش می‌ایستاد و حتی فردی چون مهرداد پولادی با تمام حواشی پیرامونش، به دلیل پایمردی کی‌روش و ایستادگی‌اش روی انتخاب خود در جام ملت‌های استرالیا بازی کرد.

هشت: اما امروز انگار برگشته‌ایم به دهه شصت و هفتاد و همان سلیقه‌های بدون استدلال سرمربی که هر روز بیش از پیش به شایعات دخیل بودن شرایط غیر فنی به لیست تیم ملی پر و بال می‌دهد. سیاوش یزدانی که در آخرین بازی رسمی تیم ملی بازی کرد در لیست ۲۵ نفره یک ماه بعد هم حضور ندارد در حالی که از نظر آمادگی بدنی نباید افت چندانی داشته باشد. بازیکنی مثل جعفر سلمانی توسط اسکوچیچ کشف، پرورش و به لیگ خارجی ترانسفر می‌شود بعد به تیم ملی آمده و بازی هم می‌کند ولی از آن روزی که با استقلال قرارداد بست حتی با وجود درخشش در ترکیب اصلی قهرمان لیگ حتی در فهرست اولیه هم قرار نمی‌گیرد.

بازیکنی چون صادق محرمی با وجود رامین رضاییان، وریا غفوری و صابر حردانی به تیم ملی دعوت و بازی‌های ضعیفش را کماکان ادامه می‌دهد در حالی که حردانی تا سه چهار ماه قبل، عضو تیم ملی بود و حالا که به استقلال پیوسته از تیم ملی خط خورده و دوتای اول هم که به بهانه‌های غیرفنی از تیم ملی محروم شده‌اند. در حالی که چندین دفاع وسط خوب در لیگ ایران وجود دارد با محرومیت و مصدومیت شجاع خلیل‌زاده و کنعانی‌زادگان، در یک بازی دوستانه از نورافکن چپ پا در قلب دفاع استفاده می‌شود تا تبدیل به پاشنه آشیل تیم شود و داستان‌هایی که ادامه دارد و رفته رفته شایعات و ظن و گمان‌ها را در مورد نقش پررنگ دلال‌ها در بستن تیم تشدید می‌کنند و سپر رسانه‌ای هم می‌گوید که همه منتقدان مغرضند و همه چیز گل و بلبل است.

کدخبر: ۴۶۴۸۹۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر