بادمجانهای پرنده، امپراطور کوزکو، خیابانی و...
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | اگر وقت دیگری از سال بود، همین بارش بادمجان میتوانست چند روز خوراک و سوژه مردم و فضای مجازی باشد. اما سرعت اتفاقات آنقدر تند است که احتمالا ۴۸ ساعت پس از انتشار ویدئوهای بادمجانی، دیگر کسی حرفی از آنها نزند. رویدادهایی هم که با آن مواجهیم اغلب غیرعادیاند.
انگار داریم در سرزمین عجایب آلیس زندگی میکنیم. بعضی وقتها هم احساس میکنی اینها فصلی از یک رمان مارکزی است. یک زندگی سوررئال که حیرتانگیز بودنش تلخی و سیاهی مرگ را کمرنگ میکند و اصلا شوکها آنقدر زیاد است که دیگر جای زیادی برای حیرت کردن هم نمیماند. مثل همین بادمجانهای پرنده.
البته که در زمان انتشار ویدئوی این اتفاق میشد حدس زد باز هم با یک ترفند ساده طرفیم. این صحنهها میتوانست مال یک فیلم سینمایی در حال ساخت باشد یا دوربین مخفی. بعد هم که معلوم شد اساسا حاصل تروکاژهای سینمایی و دیجیتال است. اما قبول کنید که با وجود همه متفاوت بودن، چندان هم متعجب نشدیم. این روزها فیل هم از آسمان ببارد یک جوری نگاهش میکنیم که خب، این هم یکی دیگر. بعدی چی قرار است باشد.
اما ماجرای بارش بادمجانی یک وجه دیگر هم داشت. راستش بعد از رو شدن ماجرا نگران طراح ایدهاش شدیم. گفتیم سازنده را احضار و سین جیم نکنند. برای چنین سختگیریهایی بهانه زیادی لازم نیست و دوستان، فارغ از اوضاع درهم و برهم ما و بحرانهایی که از راه میرسد، دارند مته را با ریزبینی به خشخاش میگذارند.
وقت نوشتن این مطلب هم با خوشبینی گمان میکردیم این بار به خیر خواهد گذشت که خبر از دستگیری عوامل ساخت ویدئوها رسید. دلایل برخورد هم احتمالا زیادند. این ویدئوها میتواند اذهان عمومی را مشوش کرده باشد، بدون مجوز منتشر شده باشد، مورد سوءاستفاده بیگانگان قرار گرفته باشد و فلان و بیسار. سازنده هم که جوانی مقیم کاناداست و قوز بالاقوز.
راستش اینجور وقتها دقیقا مشخص نمیشود که نگرانی دوستان سینجیم کننده از چه جنسی است. یعنی اگر واقعا مردم عصبانی شده باشند یا بهشان توهین شده باشد، طبیعی است که حتی توقع برخورد داشته باشند. اما ریختن چهار تا بادمجان از آسمان و وایرال شدن ویدئوهای جالبش چه آسیبی به کسی میزند. فوقش این است که آدم میتواند مثل آذری جهرمی موضوع را با شوخی برگزار کند و بگوید، پدرم را درآوردید با این کار. مجبور شدم کلی به بچههایم توضیح بدهم که چرا این بارش واقعی نیست. و تمام.
اما انگار کسی بنای تسامح ندارد .حتی اگر فیلمی فانتزی باشد. مثل همان واکنشی که در قبال بچههای طنزپرداز و استندآپیها نشان داده شد. این که بابت چند تا مطلب و ویدئوی بانمک بخواهندشان و مثل امپراطور کوزکو مجبور به عذرخواهی شوند. گیرم اصلا کارشان غلط بوده و به کسی برخورده و حتی به کادر درمان یا بالاتر از آن بیاحترامی شده.
نمیشود با یک تماس و تذکر و بیسروصدا ماجرا را فیصله داد؟ این که از طنازها تشکر کنیم و دعوتشان کنیم در این شرایط کارهایشان را عرضه کنند و به مردم روحیه بدهند که انتظار بیش از حد و بیهودهایست. این که صدا و سیما فرصت خانهنشینی مردم را غنیمت بداند و برای سرگرم کردنشان، برای روحیه دادن، خوشمزهها را دعوت به همکاری کند که خیلی تخیلی است.
تلویزیون نتیجه همه ایدهها و زحماتش میشود برنامه درست کردن جواد خیابانی برای کرونا، که اصلا انتخابش زیر سوال است. کسی که بیاید با قربان صدقههای مهوع در مقابل مهمانش حال آدم را خرابتر کند. اما حالا که نمیتوانیم چراغی برافروزیم، سوسوی پراکنده دیگران را خاموش نکنیم. کسی انکار نمیکند که در این اوضاع و احوال مردم بیش از همه به حال خوب و کمی شادی نیاز دارند.
حالا که چیز بیشتری نمیتوانیم به آنها بدهیم و دست طبیعت با قهر گلویمان را فشار میدهد حداقل میتوانیم لبخند را از آنها دریغ نکنیم. با کمی سهلگرفتن و گشادهرویی به هیچکس لطمه نمیخورد. میخواهد بابت بادمجانهای آسمانی باشد یا طنازان فضای مجازی یا حتی آوازهخوانهای اکباتان. مردم دو شب هم سرشان را از پنجره بیرون کنند و کمی دلبری کنند و تصویرش را به اشتراک بگذارند. باور کنید هیچ باور و آرمانی زیر سوال نمیرود و هیچ ارزشی لکهدار نمیشود. گیرم سرودی که میخوانند هم انقلابی نباشد. گیرم آن وسط صدای غشغش خنده لطیفی هم بیاید.