این فقط یک حس عمومی است
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | فیلمهای جشنواره امسال بهوضوح تلخ هستند. سینمای اجتماعی با تمام سیاهی و تباهیاش به اریکه سلطنت خود بازگشته است. چهار فیلمی که تا میانه روز دوم جشنواره دیدهایم، بازگشت دوباره سینمای اجتماعی است. گریهها، شکستها، بغضها، نداریها، بداقبالیها، مردان ظالم، زنان به بنبسترسیده، مواد مخدر، هیاهو، خیابانهای شلوغ، صاحبخانهها، وامهای بانکی، بدهیها و …
همیشه سینما را متهم کردهایم که در حال تزریق سیاهی و تباهی به جامعه است؛ بیش از حد لزوم. اما بیایید از این استدلال دست برداریم. ماجرا شاید خیلی نرمالتر از این حرفها باشد. شاید فیلمسازان ما که همگی به طبقه متوسط تعلق دارند و گرایشات ایدئولوژیکشان هم در حد نرمال جامعه است، واقعا جامعه خود را اینگونه میبینند.
جامعهای که در سیاهی دستوپا میزند. شاید آنها دورنما را اینگونه بنبست میبینند. شاید آنها انگیزه لازم برای تحلیل شرایط امروز جامعهمان را ندارند. شاید این بازگشت تلخی به پرده نقرهای که مطمئنا در اکرانهای سال ۹۹ با تمام وجود آن را لمس خواهیم کرد، برگرفته از همین اتفاق باشد.
زمانی میگفتند که سینما بازتاب واقعیت نیست، واقعیت بازتاب است. اما خب در سینمایی که در سال ۹۹ مهمان ما خواهد بود این واقعیت و یا حداقل تلقی بخشی از جامعه ما نسبت به واقعیت، جلوهگری خواهد کرد. توطئهای در کار نیست. فقط یک احساس جمعی است در گروهی آدمهای نزدیک به هم. به همین سادگی.
یادمان باشد اولین موج شدید سینمای اجتماعی و نمایش آن نگاه تیره و به بنبست رسیده در سالهای بعد از ۸۴ در سینمای ایران اوج گرفت و به جریان غالب بدل شد. در دورانی که طبقه سینماگران راه را برای خود و دوستان و نزدیکان و هم طبقهایهای خود مسدود و یا حداقل پردستانداز میدیدند. این که برداشت آنها تا چه حد درست بود مسئله جداگانهای است. حالا در سال ۹۸ آن احساس دوباره در سینما تکثیر شده است.