کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۵۲۴۴
تاریخ خبر:

اینستاگرام و تمام تجربه‌های تلخ و ناموفق قدیمی

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | اتفاقات روز یکشنبه در مجلس کم‌و‌بیش نشان از آن داشت که بسیاری از نمایندگان شمشیر خود را برای فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی از رو بسته‌اند و احتمالا به فیلتر شدن اینستاگرام بسیار نزدیکیم. در این جلسه که با حضور آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و به بهانه بررسی وضعیت فضای مجازی تشکیل شده بود، نمایندگان حملات تندی به اینترنت داشتند و حتی رئیس مجلس هم از مدیریت فضای مجازی صحبت کرد.

دفاعیات وزیر هم نشان می‌داد که موضوع ساده است و همه آن شعارهای تند در مدح اخلاق و در انتقاد از فضای مجازی یک هدف مشخص را دنبال می‌کند که ظاهرا اینستاگرام است؛ آخرین شبکه اجتماعی غیرایرانی فیلترنشده که هواخواهان و کاربران زیادی دارد و به زعم منتقدان بیش از یک سوم ترافیک اینترنت در ایران را به خود اختصاص داده است. به نظر می‌رسد این انتقادات مثل همیشه ناشی از ناآشنایی با موضوع و فقر اطلاعات باشد. بیایید چند نکته را با هم مرور کنیم.

* یک: فیلترینگ در ایران سابقه طولانی دارد. احتمالا بزرگترین تصمیمات در این زمینه هم فیلتر کردن وایبر، فیسبوک، یوتیوب و تلگرام است. آنچه اغلب مدافعان فیلترینگ را برای ادامه این مسیر تشویق می‌کند، تجربه آپارات است که ظاهرا جای یوتیوب را در کشور به خوبی پر کرده است. حتی اگر بسیاری از ایرانی‌ها برای استفاده از محتوای یوتیوب هر روز از فیلترشکن‌های خود استفاده کنند. اما فیلتر کردن تلگرام از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم شکستی تمام عیار بوده.

به دلایل روشن؛ این که پلتفرم‌های جایگزین چه از نظر فنی و چه کاربردی توان رقابت با تلگرام را نداشتند. در عین حال که اعتمادسازی برای استفاده از این پلتفرم‌ها جواب نداد و هرچه گذشت کاربران به رقبای ایرانی تلگرام بدبین‌تر شدند که خوشبین‌تر نشدند. حالا کار به جایی رسیده که همه خبرگزاری‌های داخلی، صدا و سیما و خلاصه هر مرجع رسمی که نیاز به اطلاع‌رسانی داشت به تلگرام برگشته و فعال است. در این شرایط برای روزهای پس از اینستاگرام چه پیش‌بینی می‌شود کرد؟ تقریبا قطعی است که اکثریت فعالان این شبکه‌اجتماعی با فیلترشکن به ادامه فعالیت خود در اینستاگرام خواهند پرداخت. پلتفرمی که نه جایگزینی در ایران دارد و نه ساختن چنین جایگزینی ممکن است. بخش بزرگی از حضور کاربران در اینستاگرام پیگیری صفحات غیرداخلی است.

از ستاره‌های فوتبال و پیج‌ سلبریتی‌ها گرفته تا صفحات هنری و … با این وصف توجیه میلیون‌ها نوجوان که صفحه مسی و رونالدو و رئال و بارسا را دنبال می‌کنند برای ترک سرگرمی‌شان چطور ممکن است. یا همه فالوئرهایی که به دنبال سرگرمی و دیدن نمایش این یا آن اینستاگرامر هستند. به نظر می‌رسد کسانی که سیاست‌های سلبی و بستن و فیلتر کردن را دنبال می‌کنند، تنها بخشی از ماجرا را دیده‌اند و نگاهی جامع به نیازهای متفاوت جامعه و نسل امروز ندارند. شاید اگر این نگاه وجود داشت ما امروز در تولید محتوای مناسب در داخل و جلب و جذب بخشی از این مخاطبان، چنین ناموفق نبودیم.

* دو: بخشی از ایرانی‌های حاضر در اینستاگرام به ارائه خدمات و اصطلاحا بیزینس معروفند. چه آنها که صفحاتی مشهور دارند و به قول معروف اینفلوئنسرند چه آنها که با ارائه محصولات در این بازار راهی برای ارتباط با مشتریان خود پیدا کرده‌اند. سخت می‌شود تصور کرد که این ارتباط و بیزینس که چند سال از آغاز آن می‌گذرد و چرخش مالی روزانه‌اش احتمالا میلیاردها تومان است به راحتی قابل چشم‌پوشی یا انتقال به بستری دیگر باشد.

از ناآشنایی طراحان مقابله با این فضا همین بس که تا امروز فکر نکرده‌اند چطور می‌شود از آن بهره‌برداری کرد. نه برای پیشبرد اهداف و سیاست‌ها و چه برای کسب درآمد برای کشور. فکر کنید که درآمدهای سرشار در اینستاگرام تاکنون از هر مالیاتی معاف بوده‌اند و هستند. نه کسی سراغ‌شان می‌رود و نه قانونی شامل حال‌شان می‌شود. با مالیاتی که از درآمدهای اینستاگرامی و تلگرامی و از این دست می‌شود گرفت، چقدر می‌توانستیم محصول فرهنگی و محتوای مناسب تولید و عرضه کنیم. بستن این فضاها با بیکار کردن هزاران ایرانی -در سخت‌ترین وضعیت اقتصادی کشور- و از دست رفتن یک منبع درآمد فوق‌العاده و بالقوه همراه خواهد بود. در ازای همه اینها قرار است چه دستاورد مشخصی داشته باشیم.

* سه: احتمالا پیگیرکنندگان سیاست تعطیلی و فیلترینگ خبر ندارند که همین حالا در پلتفرم‌های داخلی چه خبر است.

این که چه محتوایی با چه ابعادی در این فضاها قابل مشاهده است. تازه اینجا جاهایی هستند که دست‌مان برای کنترل و نظارت بر آن کاملا باز است. اما چرا چنین روندی طی شده است. اگر قرار باشد همه آنچه در اینستاگرام اتفاق می‌افتد به شبکه‌های اجتماعی داخلی منتقل شود، چقدر تمیز خواهد شد. دوستانی که اینطور از سوی اینستاگرام احساس ناامنی می‌کنند، هیچ از وضعیت آلترناتیوهای وطنی خبر دارند؟ یا فقط مشکل اسم اینستاگرام است و اگر همان اوضاع را به داخل منتقل کنیم نگرانی‌ها برطرف خواهد شد.

* چهار: همین امروز را هم نگاه کنید، مهمترین پل‌های مستقیم ارتباطی مسئولان با مردم در توئیتر و اینستاگرام است. اگر آنچه قبلا در مذمت توئیتر گفته شده و این محیط شیطانی خوانده شده، درست بوده که باید از همه نمایندگان، وزرا و رئیس‌جمهوری و همه خواست تا زحمت بکشند و از این شبکه اجتماعی به فضاهای داخلی کوچ کنند. اما اگر لزوم ارتباط ادامه حضور را توجیه می‌کند، اگر برای ارائه ایده‌ها و پیام‌ها در عرصه جهانی نیاز به زمین بازی بین‌المللی داریم، اگر توئیتر همچنان سریع‌ترین و قابل‌اطمینان‌ترین وسیله برای ابرازنظر مسئولان است، حالا افتادن به جان اینستاگرام که به شکلی مشابه عمل می‌کند چه حاصلی خواهد داشت.

یادمان نرفته که در بحران‌هایی مثل زلزله و سیل و بیماری، چهره‌های اجتماعی جایی بهتر از اینستاگرام برای ارتباط با مردم و فراخوان همیاری نداشته‌اند. امروز اگر اینستاگرام را ببندیم، فردا برای همراهی مردم و انعکاس دعوت الگوهای اجتماعی چه جایی خواهیم داشت؟ رادیو تلویزیون؟ مطبوعاتی که از رمق افتاده‌اند یا رسانه‌های ایرانی‌زبان غیرخودی که به سرعت سهم خود را از این بازار و خلأ به وجود آمده خواهند گرفت.به نظر می‌رسد بزرگواران خشمگینی که امروز به اینستاگرام و فضای مجازی می‌تازند، فرصت زیادی برای بررسی و درک این شرایط نداشته‌اند. اگرنه آزمودن و تکرار دوباره و دوباره تجربه‌های تلخ گذشته با درایت و روشن‌بینی چه نسبتی دارد؟

کدخبر: ۳۳۵۲۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر