انتقاد خانواده آوینی از فیلم مستند آقا مرتضی
روزنامه هفت صبح | حدس زده میشد که نمایش فیلم مستند آقا مرتضی حاشیههای خود را داشته باشد. مثل دیگر محصولات مستند موسسه اوج. همه می دانستیم که با فیلمی ایدئولوژیک روبه رو خواهیم شد که ضعف هایش را جسارتش در طرح برخی ناگفته ها جبران می کند. مثل مستندهایی که درباره شجریان و آیتالله منتظری توسط این سازمان ساخته شده بود. شهید آوینی از آن چهرههایی است که زندگی چندبعدی داشته و در تمام طول سالهای گذشته روایتهای رسمی بخشی از سالهای جوانی او را تا اندازه ای نادیده گرفتهاند .
ابراهیم حاتمیکیا سالها پیش در یادداشتی نوشت: «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را میشناسد. آنانی که در آن دوران با او حشرونشر داشتهاند از مرتضای تثبیت شده بعد از شهادتش راضیاند؟» دختر شهید آوینی هم چندبار در مصاحبههای مختلف گفته که «به اعتقاد خیلیها آوینی خوب، آوینیِ مرده است».
به همین دلیل هم وقتی اعلام شد که مستندی در مورد زندگی او ساخته شده که قرار است «بدون سانسور» و در هفت قسمت از شبکه سه سیما پخش شود، توجه زیادی هم به سمت خود جلب کرد . قسمت اول آن که یکشنبه شب، منتشر شد نه تنها بینندههای زیادی داشت بلکه بحثهایی هم در شبکههای اجتماعی شکل داد.
به هرحال آوینی به عنوان مهم ترین چهره فرهنگی منتسب به جریان انقلاب از اعتباری عظیم برخوردار است. او با ساخت مجموعه مستند روایت فتح بسیاری از مستندسازان مشهور را غافلگیر ساخت و بعد در عرصه تلویزیون وسینما چند کتاب تئوریک نوشت که از معدود زورآزمایی های نویسندگان ایرانی در حوزه تئوری تصویر است.
او همچنین در اواخر دهه شصت در مقابله با موج سینمای روشنفکران و عرفانی به قلم زدن پرداخت و با روح خودنمایانه این نوع فیلم ها؛ چیزی که او به عنوان سوبژکتیویته ازآن یاد می کرد مخالفت کرد و در سخنرانی ها و مقالات خود بارها و بارها این موضع را تکرار کرد و مجله های سوره و نقد سینما (سوره سینما )را به محل زورآزمایی با جریان روشنفکرانه حاکم بر سینما بدل کرد.
روحیه سلحشوری حاکم بر نگاه و قلمش او را مدام به خطوط نبرد میکشاند، دست آخر در اردیبهشت سال ۷۲ به هنگام تلاش برای ساخت یک فیلم مستند درباره تفحص شهدا با رفتن روی مین شهید شد. همه اینها نشان از جایگاه بلند آوینی در فرهنگ پس از انقلاب دارد و همه اینها موجب شد تا به شکل عامدانه ای بر هویت او در پیش از انقلاب تاکیدی نشود. حالا این سریال مستند، داستان را دوباره به صدر اخبار بازگرداند.
*** بالاخره کامران
خیلیها میدانند که شهید آوینی را در دانشگاه به اسم کامران میشناختند، اسمی که او در آن دوران خودش را با آن معرفی میکرد اما گفتمان رسمی همیشه ترجیح داده بود به این اسم اشارهای نشود. برای همین اشاره به اسم کامران در مستند «آقا مرتضی» جلب توجه کرد و برای بسیاری از مخاطبان تازگی داشت.
*** ماجرای مگوی غزاله علیزاده
در بعضی از روایتها درباره زندگی مرتضی آوینی قبل از انقلاب اسلامی و زمانی که در دانشکده هنرهای زیبا معماری میخوانده به رابطه او و غزاله علیزاده، نویسنده آثاری مثل خانه ادریسیها اشاره شده است. غزاله علیزاده نویسنده خوشسیما و پرانرژی مشهدی که در دهه ۵۰ و ۶۰ بسیار مورد توجه محافل فرهنگی و ادبی کشور بود و در اردیبهشت سال ۷۵ ، سه سال بعد از شهادت مرتضی آوینی خودش را در جنگل های رامسر به دار آویخت.
به هرحال آنچه خیلیها درباره آن مطمئن هستند این است که در آن دوران افرادی مثل شهرزاد بهشتی و غزاله علیزاده در حلقه دوستان نزدیک شهید آوینی بودهاند. مابقی روایتها از علاقه شهید آوینی و غزاله علیزاده به همدیگر هیچوقت روشن و موثق نبودهاند. بعضی زمزمهها مثلا از قول امید روحانی که در گوشه و کنار شنیده می شد. اشاره مستند «آقا مرتضی» به این ماجرا هم نکته جالب توجه دیگر آن بوده است، اگرچه بعضیها به رویکرد مستند انتقاد کرده و گفتهاند که در آن تلاش شده علاقه علیزاده به آوینی یکطرفه نشان داده شود تا جایی که گفته شده «علیزاده به مرتضی کشش داشته» و «مرتضی بت خوبی برای غزاله» بوده است.
*** نقش فرهاد مهراد در زندگی آوینی
در بخشی از مستند «آقا مرتضی» به رابطه او با خواننده درگذشتهای پرداخته میشود که تا سالها بعد از انقلاب اجازه کار نداشت؛ یعنی فرهاد مهراد. جالبتر اینکه در مستند نشان داده میشود که پیش از انقلاب کسی که امام خمینی را به شهید آوینی معرفی میکند و باعث آشنایی او با امام میشود، فرهاد مهراد بوده است؛ یکی از روایتهای مشهور که خب در بطن خود حاوی ظلمی است که پس از انقلاب و در بیش از ۱۵ سال به فرهاد مهراد، چهره بینظیر موسیقی پاپ ایران روا داشته شد.
*** روحالله زم در مستند شهید آوینی
کمی قبل از پخش قسمت اول مستند «آقا مرتضی»، تیزر این مستند منتشر شده و چند نکته در مورد آن جلب توجه کرده بود؛ حالا با پخش قسمت اول، حاشیههای تیزر هم دوباره به موضوع صحبتها تبدیل شده، یکی از این حاشیهها تصویر روحالله زم است. مدیر کانال آمدنیوز که مدتی پیش دستگیر و اعدام شد.
کارگردان «آقا مرتضی» درباره دلیل استفاده از تصویر روحالله زم در این مستند و ارتباط او با شهید آوینی میگوید: «ما به رفتار حجتالاسلام زم (پدر روحالله) با شهید آوینی پرداختهایم که به عنوان مدیر بالاسری چقدر مرتضی آوینی را اذیت کرد، اما بعد از شهادت آوینی سخنرانی شیداگونهای در رثای او انجام داد. در این سخنرانی که در مستند «آقا مرتضی» نیز آمده است، حجتالاسلام زم میگوید ما باید فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که مرتضی آوینی شوند. با نظر بچههای تدوین در آنجا تصویر روحالله زم را آوردیم.»
این توضیح دیروز دستبهدست میشد و انتقادهایی را متوجه مستند «آقا مرتضی» میکرد؛ به لحاظ بیانصافی، چراکه بههرحال عمده فعالیتهای مهم مرتضی آوینی در حوزه هنری و مجلات پرشماری که منطبق بر دیدگاههای آوینی منتشر میشدند در زمان ریاست حجتالاسلام زم بر حوزه هنری بود. اتفاقا مخالفان اصلی آوینی درآن سال ها در روزنامه کیهان با هدایت مهدی نصیری و در تلویزیون بودند. جایی که از پخش مستندمشهور خنجر و شقایق درباره بوسنی جلوگیری کردند. مستندی که نادر طالب زاده زیر نظر آوینی ساخته بود. یا در جشنواره فجر که حمایت آوینی از فیلم از کرخه تا راین با واکنش عصبی سید مهدی شجاعی روبه رو شد و بعدها پورنجاتی هم در پخش تلویزیونی فیلم گفت که زهر آن رادر سانسور گرفته ایم.
*** اعتراض خانوادگی
زاویه خانواده شهید آوینی با مستند «آقا مرتضی» هم موضوعی بود که دیروز درباره این مستند مطرح شد. خود کارگردان در مصاحبهای اعلام کرده بود که خانواده شهید آوینی در ساخت این مستند همکاری نکردهاند چون « میگویند فقط خودشان باید درباره شهید آوینی صحبت کنند یا کاری انجام دهند و به بقیه ربطی ندارد که وارد این موضوع شوند.»
غیر از حسین معززی نیا، داماد خانواده که در مراحل پژوهشی کار جلسات طولانی با کارگردان داشته اما بعد موقع تبدیل شدن پژوهش به داستان، با آن مخالفت کرده است. معززی نیا که این روزها با همسرش کوثر آوینی در کانادا به سر می برد بعد از پخش قسمت اول مستند در یادداشتی با عنوان «آلیس در سرزمین عجایب» به شدت از آن انتقاد کرد. او در جایی از یادداشت نوشت:
سالها پیش با من تماس گرفت، گفت مشغول پژوهشی است درباره آوینی. تقاضا کرد با من گفتوگو کند. در اولین روزی که با او ملاقات کردم، پرسیدم هدف از این پژوهش چیست، گفت صرفاً در حال انجام تعدادی گفتوگوست، این گفتوگوها محرمانه باقی خواهد ماند تا بهتدریج برای آن «پژوهش» موردنظر استفاده شود. پرسیدم پس قرار نیست جایی منتشر شود، گفت بهشکل مستقیم خیر. به حرفش اعتماد کردم، مصاحبههایمان مفصل شد و به چند جلسه کشید.
چند ماه بعد، فایلی برای من ایمیل کرد شامل یک متن طولانی که یک جور زندگینامه خیالی سیدمرتضی آوینی بود. نگاهی به متن انداختم و دیدم نوشتهای ضعیف، سطحی و در بخشهایی مبتذل است که بر اساس مصاحبههای انجامشده با من و چند نفر دیگر تدوین شده. متنی شبیه یک رمان زندگینامهای، با نثری سست و ساختاری پیشپاافتاده. به ایشان پاسخ دادم تمرین بدی نیست ولی اولاً این متن در شأن سیدمرتضی آوینی نیست و بهتر است کنار گذاشته شود، ثانیاً قرار نبود مصاحبههایم بهطور مستقیم تبدیل به یک متن شود، بلکه قرار ما انجام گفتوگوهایی برای استفاده غیرمستقیم در یک «پژوهش» بود.
اما این آقا بدون اعتنا به هیچ قاعده و مبنای اخلاقی، آن متن را در قالب یک کتاب با عنوان «زندگی زیباست» منتشر کرد. کتابی که تکلیفش از عنوانی که برایش انتخاب شده مشخص است و خواندن حتی چند پاراگراف از آن، اسباب خجالت و شرمساری است.»او در ادامه یادداشت هم به کیفیت مستند و عدم رعایت اخلاق در آن تاکید کرده و نوشته: «قطعاتی از مستندهای مختلفی که درباره آوینی ساخته شده، از جمله مجموعه «روایت راوی» به کارگردانی من، و مستند «مرتضی و ما» به کارگردانی کیومرث پوراحمد در این مجموعه استفاده شده، بهعلاوه تصاویری از جلسات تدریس آوینی در جمعی محدود و مواد و مصالح مختلف دیگری که در این سالها استفاده نشده بوده.
مشخص است که دایره دستدرازی و چپاولگری این آقا گسترش پیدا کرده، وارد آرشیو مؤسساتی شده که این مصالح در آنجا نگهداری میشده و تصور کرده چون به آرشیو وارد شده، خودبهخود مالکیت مواد صوتی و تصویری را هم در اختیار گرفته. چنانکه قبلاً تصور کرده بود چون فایل صوتی گفتوگو با من را در کشوی میزش دارد، پس مالکیتش هم از آن اوست و میتواند به هر ترتیبی که دلش میخواهد با خاطرات نقلشده من رفتار کند.»