افزایش آدرنالین خون با فیلمهای ورزشی!
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | در حوزه فیلمهای ورزشی هر داستانی را که در آن اشارهای به ورزش هم شده باشد میتوان روایت کرد. داستان غیرممکن تیمی که در یک فصل پرفشار موفق میشود بالاخره خودش را به بازی فینال برساند. یا بچهای که تازه ورزش را شروع کرده و مربی کهنهکاری پشتش میایستد تا هر دو بتوانند به آرزوهایشان برسند و بر شکستهایشان چیره شوند.
داستانهای قدرتمندی از دور هم جمع شدن اعضای از خودگذشته تیمها که میخواهند به عنوان یک تیم به موفقیت برسند تا قصههای فردی ورزشکاران که چطور معمولا از نقطه صفر شروع کردهاند و تبدیل به شمایلی ماندگار برای یک یا حتی چندین نسل شدهاند. در سالهای اخیر مستندسازی در حوزه ورزش هم طرفداران زیادی پیدا کرده است.
در همین یکی، دو سال اخیر چه به فرم فیلم و چه سریال مستند آثار قابل توجهی را دیدهایم که همپای آثار داستانی هستند. درضمن هرچند شطرنج تحرک ندارد، اما به عنوان یک ورزش فکری بستری آماده کرد تا یکی از موفقترین آثار تصویری سال گذشته یعنی سریال «گامبی وزیر» روایت شود و همراه با پخش آن طبق خبرها تعداد علاقهمندان به شطرنج ناگهان افزایش پیدا کرد.
حتی اگر مثل خود من اهل هیچ ورزش خاصی نباشید باز هم تماشای یک سری مستندها و فیلمهای داستانی هیجانزدهتان میکند تا حدی که شاید حتی به سرتان بزند که سراغ ورزش نمایش داده شده در فیلم یا سریال بروید. فیلمها و مستندهای ورزشی آدرنالین خونمان را بالا میبرند و دیدنشان تجربه لذتبخشی است. شاید حتی لذتبخشتر از ورزش کردن! در کنار مستندهای اخیر این سالها سراغ یک فیلم داستانی مطرح هم رفتهایم که براساس شخصیتهای واقعی در دنیای ورزش ساخته شدند.
*** سر الکس فرگوسن: تسلیم نشوید / کارگردان: جیسون فرگوسن / امتیاز imdb به فیلم: ۸٫۴ از ۱۰ / محصول ۲۰۲۱
این مستند که تازه به بازار آمده داغ داغ است. از اینکه پسر فرگوسن که اتفاقا کارش سینما نیست و در زمینه بیلیارد فعالیت دارد مستندی درباره پدرش ساخته ممکن است فکر کنید از آن فیلمهای خیلی شخصی است که ارزش سینمایی ندارند، اما «سر الکس فرگوسن: تسلیم نشوید» غافلگیرتان میکند. فیلم نسبت به زندگی شخصی فرگوسن همان حساسیت و توجهی را دارد که هر فیلمساز خوب دیگری باید نشان میداد. نگاهی به دوران کودکیاش و شهر کوچک گوون اسکاتلند که در آن به دنیا آمده اما فیلم بیشتر از هر چیزی درباره روحیه جنگندگی فرگوسن و درباره خاطرات است. داستان از سپتامبر ۲۰۱۸ شروع میشود. روزی که فرگوسن دچار خونریزی مغزی شد و در آن حال یک دغدغه بزرگ داشته است: اگر خاطراتم پاک شوند چه؟
به نظر میرسد جیسون در پاسخ به همین سوال پدر مستندش را ساخته. فیلم پر است از تصاویر آرشیوی که لزوما از خود فرگوسن نیست بلکه اسکاتلندی را به تصویر میکشد که فرگوسن تجربهاش کرده بود. با تدوین عالی و خط روایی درست از بازیکنی جوان در تیم رنجرز به مربیگری در تیمی کوچک به نام ابردین میرسیم و در نهایت به منچستر و فینال به یادماندنی که منچستر در آخرین دقایق نتیجه را به سود خودش تغییر داد. البته خط روایی و فیلمنامه کار مربوط به مارک مونروست.
*** آخرین رقص / کارگردان: جیسون هیر / امتیاز imdb به سریال: ۹٫۱ از ۱۰ / محصول ۲۰۲۰
اگر مثل من تا پیش از مستند «آخرین رقص» از بسکتبال سردرنمیآوردید و تا به حال یک مسابقه بسکتبال هم ندیدهاید به عنوان یک عشق سینما باید تماشای سریال «آخرین رقص» را تجربه کنید. مستندی درباره تیم مشهور NBA (لیگ مسابقات بسکتبال آمریکا) و اینکه چطور شمایلی به نام مایکل جوردن تیم شیکاگوبولز را در دهه ۹۰ تبدیل به تیمی افسانهای میکند.
چهره اصلی این مستند ۱۰ قسمتی مایکل جوردن است. یکی از پولسازترین و ثروتمندترین ورزشکاران جهان که در حد ستارههای سینما زمان بازی در تیم شیکاگوبولز مشهور بود. البته مستند نشانمان میدهد که جوردن تنها نبود هرچند نابغه تیم اوست. مربی آنها فیل جکسون و همبازیهای جوردن از دنی رادمن تا اسکاتی پیپن همگی نقش مهمی در قهرمانیهای متوالی شیکاگوبولز و رکوردشکنیهایش داشتند. منتقدان نوشتند: «این مستند تصویری متقاعدکننده و قابل فهم از بزرگترین تیمهای بسکتبال ارائه میدهد. با تلفیق تصاویر آرشیوی و گفتوگو با بازیکنان و مدیران و مربیان سریال تدوین فوقالعادهای دارد و ترس هیر از اینکه مستندش کلیشهای شود باعث شده اثری جاندار و تر و تازه ارائه بدهد.» به علاوه در بهترین لحظاتش این سریال از یک درام ورزشی هم فراتر میرود و ترسها و جاهطلبیهای انسانی را به نمایش میگذارد.
*** مارادونا به روایت امیر کاستاریکا / کارگردان: امیر کاستاریکا / امتیاز imdb به فیلم: ۶٫۸ از ۱۰ / محصول ۲۰۰۸
مستند «مارادونا به روایت امیر کاستاریکا» بر محوریت گفتوگوی طولانی کاستاریکا با مارادوناست و بیشتر از اینکه دیهگو مارادونای جادوگر فوتبال را به تصویر بکشد حاشیههای مارادونا را نشان میدهد. اینکه بعد از اعتیاد به کوکایین چطور توانسته خودش را پیدا کند و برای مردم آرژانتین چه اهمیتی پیدا کرده. آنقدر که کلیسایی به نامش وجود دارد. به اسمش دعا میکنند. این تصویر مارادونایی است که روی تنش چهگوارا و فیدل کاسترو راخالکوبی کرده و با رئیس جمهور کوبا دیدار داشته است.
واقعیت اینجاست که این مستند بیشتر نقطهنظر محبوب امیر کاستاریکا نسبت به مارادوناست. او بیشتر از اینکه کنجکاو مارادونای فوتبالیست باشد مارادونایی را دوست دارد که آواز میخواند. مردم ستایشاش میکنند و خود کاستاریکا هم در این ستایش با آنها شریک است. به لحاظ موزیک و تدوین مستند سرحالی است اما اگر میخواهید مارادونای واقعی را بشناسید به مستند آصف کاپادیا رجوع کنید. فیلم کاستاریکا اولینبار در جشنواره کن سال ۲۰۰۸ به نمایش درآمد و در مواجهه اولیه مخاطبانش را شگفتزده کرد، اما هر چه از عمرش گذشت نقدهای تندتری رویش نوشته شد.
*** دیهگو مارادونا / کارگردان: آصف کاپادیا / امتیاز imdb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰ / محصول ۲۰۱۹
مارادونا باز هم به جشنواره کن میرود. این یکی فیلم در بخش مسابقه کن ۲۰۱۹ قرار داشت و بسیار هم ستایش شد. اینبار اثری از مارادونای فعلی در مستند نیست. این مستند داستان مارادونای فوتبالیست است از زمانی که در تیمهای آرژانتینی بازی میکرد و محور اصلیاش انتقال مارادونا از بارسلونا به تیم ناپولی ایتالیاست. مارادونا وقتی به ناپولی میرسد که تیم ضعیفی است و موفق میشود یکتنه تیم را به صدر لیگ و قهرمانی برساند. مردم ناپولی مارادونا را در حد مسیح ستایش میکنند اما بعد پای مافیا وسط میآید. مارادونا به اتهام حمل کوکایین دستگیر میشود و دوران حرفهای بازی اش در ایتالیا به پایان میرسد.
ناپولی برای او هم بهشت و هم جهنم میشود. فیلم کاپادیا به خصوص به خاطر تدوین فوقالعادهاش مورد توجه قرار گرفت. یکی از معدود مستندهای کاراکتر محوری که خود کاراکتر در آن حضور زنده ندارد و صرفا در تصاویر آرشیوی مارادونا را میبینیم. تصاویر آرشیوی کمیابی که نقطه قوت کار است و البته ویژگی مهمتر روایتی است که کاپادیا توانسته برای این تصاویر آرشیوی پیدا کند. منتقدان برای فیلم نوشتند که هر چند همان مسیر مستندهای ورزشی را میرود اما موفق میشود به شخصیت محوریاش عمق و شفافیت غیرمعمولی ببخشد.
*** کلاس ۹۲ / کارگردان: بنجامین و گیب ترنر / امتیاز imdb به فیلم: ۸ از ۱۰ / محصول ۲۰۱۳
اگر طرفدار منچستر یونایتد نباشید یا لیگ جزیره را در دهه ۹۰ میلادی دنبال نکرده باشید این فیلمی نیست که بشود پیشنهادش داد. ماجرا از اواخر دهه ۸۰ شروع میشود وقتی الکس فرگوسن به منچستر رفت و تصمیم گرفت در راستای جوانگرایی استعدادهایی را کشف کند که در کلوب جوانان منچستر یونایتد آموزش میدیدند. شش نفر بخت این را پیدا کردند که سال ۱۹۹۲ به باشگاه منچستر بپیوندند و این شش نفر باعث شدند تیم منچستر بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ درخشش فوقالعادهای داشته باشد.
دیوید بکهام، نیکی بات، رایان گیگز، فیل و گری نویل و پل اسکولز این شش نفر بودند. این شش نفر بودند که در فینال چمپیونز لیگ قهرمانی منچستر یونایتد را رقم زدند و یکی از بهترین تیمهای تاریخ را ساختند. در فیلم گفتوگوهای زیادی وجود دارد از اریک کانتونا که همبازی آنها بود بگیرید تا تونی بلر نخستوزیر انگلستان، اما منتقدان فیلم را برای تمرکزش روی رابطه دوستانه میان بازیکنان در طول سالها و خارج از زمین فوتبال ستایش کردند.
*** بابی رابسون؛ فراتر از یک مربی / کارگردان: گابریل کلارک، تورکیل جونز / امتیاز imdb به فیلم: ۸٫۲ از ۱۰ / محصول ۲۰۱۸
امتیاز این مستند در روتن تومیتوز صددرصد است و توانسته تحسین منتقدان را برانگیزد. بابی رابسون بازیکن تیم ملی انگلیس بود. بعد از پایان دوره بازیاش سرمربی ایپسویچ شد و مهمترین باشگاههایی که در آنها سرمربی بود بارسلونا و نیوکاسل بودند. با تعدادی از بزرگترین بازیکنان زمانهاش کار کرد: از پل گاسکویین بگیرید تا آلن شیرر و رونالدوی برزیلی و گری لینهکر.
گابریل کلارک و تورکیل جونز فیلمسازانی هستند که سراغ ساخت مستندی از زندگی بابی رابسون رفتهاند. چه چیزی یک مستند پرتره را متمایز میکند؟ طبعاً سوژه مهمترین بخش آن است و چه سوژهای جذابتر از سر بابی رابسون؛ یک جنتلمن واقعی که عاشق فوتبال بود. مردی که پپ گواردیولا را تربیت کرد و خوزه مورینیو مترجم و دستیارش بود و هر دو معتقدند کارنامهشان را مدیون بابی رابسون هستند. روایت مستند از سال ۱۹۹۵ شروع میشود.
وقتی که پزشکان مطلع میشوند که بابی رابسون مبتلا به سرطان است و همان موقع هم از طرف باشگاه بارسلونا پیشنهاد سرمربیگری دریافت میکند. طبعاً خبر سرطان پیشرفته باید او را سریع به دوره درمانی میکشاند اما بابی رابسون به پزشکش فقط یک جمله میگوید: «هر کاری میتوانی بکن. من نباید این فصل را از دست بدهم». فیلم چند نکته مثبت دارد. یکی شکست زمانی و فلاشبکها و فلاش فورواردهایی که به آن ریتم خوبی داده و دیگری انتخاب شخصیتهایی که برای گفتوگو انتخاب شدهاند.
*** شتاب / کارگردان: ران هاوارد / امتیاز imdb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰ / محصول ۲۰۱۳
این یکی از جذابترین فیلمهای هزاره سوم است که کاراکترهای محوری آن دو راننده مسابقات اتومبیلرانی هستند. جیمز هانت قهرمان انگلیسی که کریس همسورث نقشش را بازی میکند که در سال ۱۹۹۳ در ۴۵ سالگی درگذشت و نیکی لادا راننده فرمول یک و خلبان اتریشی که بهرغم سانحه وحشتناکی که در فیلم هم به تصویر کشیده شده و تا دم مرگ او را برد دو سال پیش در سن ۷۰ سالگی از دنیا رفت. این دو نفر رقیب سرسخت یکدیگر بودند و فیلم ران هاوارد در تدوینی موازی داستان رقابت این دو نفر را از زاویه دید هر دو نفر تصویر میکند. نیکی لادا آدمی منضبط و مقرراتی است.
به ماشینش اهمیت زیادی میدهد و خونسرد و نابغهای در بحثهای تکنیکی است. از آن طرف جیمز هانت دنبال خوشگذرانی است. پرشر و شور است و البته بسیار جاهطلب. رقابت آنها از اوایل دهه ۷۰ شروع میشود و برنده اولین مسابقه هانت است. این تازه شروع ماجرای دو رقیبی است که از یکدیگر متنفرند اما ته دلشان برای تواناییهای هم احترام قائلند. البته در صحت تاریخی فیلم اما و اگرهایی وجود دارد. مثلا در واقعیت گویا لادا و هانت دوستان خوبی بودهاند و رقابتشان به این شدتی که در فیلم نشان داده شده نیست. منتقدان فیلم را بسیار ستایش کردند و استادی ران هاوارد در کارگردانی را ستودند. به خصوص سکانسهای مسابقات اتومبیلرانی به شدت مورد توجه قرار گرفت.