آمریکا؛ بهشت، برزخ یا دوزخ زنان
روزنامه هفت صبح ، رامتین لطیفی | هفته گذشته سخنرانی جو بایدن در نشست مشترک مجلسهای نمایندگان و سنا به مناسبت سررسید ۱۰۰ روز اول دولت او برگزار شد. برای اولین بار در تاریخ آمریکا در سمت چپ و راست قاب پشت سر رئیسجمهور، دو زن به عنوان میزبان جلسه حضور داشتند. نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان و کامالا هریس، رئیس مجلس سنا در حالی به عنوان میزبان روبهروی صندلیهای نمایندگان و سناتورها نشسته بودند که اکثر این صندلیها توسط افرادی پر شده بود که حامی ترامپ و ادعای تقلب از جانب او بودند، افرادی که هیچگاه صدقشان با حضور زنان در عرصه سیاست آمریکا صاف نشده است.
بایدن در ابتدای سخنرانی خود به این اتفاق تاریخی اشاره کرد و آن را مایه افتخار دانست و این قاب تا چند روز شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را تحت تاثیر خود قرار داد و مباحث بسیاری درباره آن و به طور اعم حضور زنان در عرصه سیاست کشورهای جهان و عدالت جنسیتی شکل گرفت. فارغ از اینکه حضور دو زن به عنوان روسای دو مجلس طوری در رسانهها بازنمایی شد که گویی آمریکا کشوری یگانه و پیشرو در جهان است که در مشاغل بالادستی دولتی، زنان را به کار گمارده است و عدالت شغلی میان زنان و مردان جامعه را نیز بر قرار کرده است، باید بگوییم که آمریکا از این منظر از کانادا و بالاخص مکزیک که دو همسایه شمالی و جنوبی این کشور هستند و البته بسیاری از کشورهای دیگر در اقصی نقاط دنیا هم فاصله بسیاری دارد.
ژانت رنکین، اولین زن سیاستمدار آمریکایی است که در سال ۱۹۱۶ با پیروزی در رقابتهای انتخاباتی مجلس نمایندگان در مونتانا، به عنوان نماینده مجلس معرفی شد و جالب است بدانید که او عضو حزب جمهوریخواه آمریکا بود. پس از رنکین، پای تعداد دیگری از زنان نیز به مجلس نمایندگان باز شد اما هتی کاراوی اولین زنی بود که نامش در سال ۱۹۳۲ به عنوان سناتور در مجلس سنا ثبت شد. او نیز بر خلاف تصور موجود کنونی، عضو حزب جمهوریخواه آمریکا بود.
پس از گذر سالیان و در سوی دیگری از جهان، سیریماو بندارانایکه اولین زنی بود که توانست در سال ۱۹۶۰ با رای مستقیم مردم در یک انتخابات دموکراتیک، مقام رده بالایی در عرصه سیاست را به دست آورد و نخستوزیر کشور سریلانکا شود. بندارانایکه و پیروزی او، الهامبخش بسیاری از زنان در سراسر جهان شد و پس از آن در کشورهایی نظیر هند و پاکستان شاهد حضور زنان در ردههای بالای سیاسی بودیم. این اتفاق در آمریکا در سال ۱۹۷۲ رخ داد و شرلی چیزم، نویسنده و فعال حقوق سیاهپوستان که ۷ دوره پیاپی از حزب دموکرات در کنگره حضور داشت برای رقابتهای ریاستجمهوری اعلام نامزدی کرد. هرچند تلاش چیزم با شکست مواجه شد اما او مسیر بستهای را گشود که پس از او، زنان بسیاری بتوانند بی هیچ ترس و واهمهای دوشادوش مردان به رقابت بپردازند.
اولین زنی که به عنوان معاون رئیسجمهور در رقابتهای انتخاباتی حضور داشت جرالدین فرارو بود که در کنار والتر ماندیل زوج دموکراتها را در برابر رونالد ریگان و معاونش، جورج هربرت بوش در انتخابات ۱۹۸۴ تشکیل داده بودند. البته حضور فرارو نتوانست ضعفهای ماندیل را بپوشاند و تیم دو نفره آنها انتخابات را به حریف جمهوریخواه خود واگذار کرد. این اتفاق یک بار دیگر در انتخابات ۲۰۰۸ نیز تکرار شد و سارا پلین به عنوان معاون جان مک کین از حزب جمهوریخواه در آن دوره از رقابتها حضور داشت و سرانجام آن زوج نیز انتخابات را به زوج اوباما و بایدن واگذار کرد.
کامالا هریس سومین زنی بود که در رقابتهای ریاستجمهوری ۲۰۲۰ از جانب نامزد دموکراتها یعنی جو بایدن به عنوان معاون معرفی شد و با پیروزی زوج بایدن و هریس بر زوج ترامپ و پنس، هریس اولین زنی نام گرفت که معاون رئیسجمهور شده است. بایدن با انتخاب ۱۲ زن دیگر که ۸ نفر از آنها غیر سفیدپوست هستند توانست رکورد بیل کلینتون را که ۹ زن را در کابینه خود داشت ارتقا دهد.
همچنین امروز در مجلس نمایندگان ۱۱۸ زن صاحب کرسی هستند که ۲۷ درصد از تعداد کل مجلس نمایندگان را در بر میگیرد. این ۱۱۸ نفر به ۴۶ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا تعلق دارند و چهار ایالت آلاسکا، ورمانت، میسیسیپی و داکوتای شمالی نماینده زنی در مجلس نمایندگان ندارند. به علاوه ۲۸ سناتور از ۱۰۰ سناتور حاضر در مجلس سنا را نیز زنان تشکیل دادند. اگرچه شاید تمام آمارهایی که ارائه شد قابل قبول به نظر برسد اما آمریکا مسیر بسیاری برای رسیدن به کشورهایی دارد که به زنان به عنوان سران سیاسی خود اعتماد میکنند و مرز میان زن و مرد را در جامعه خود برمیدارند.
زنان در ۲۳ درصد از کشورهای جهان حداقل یک دوره زمامدار دولت، تحت عنوان رئیسجمهور یا نخستوزیر بودهاند و نام آمریکا هنوز به این فهرست اضافه نشده است. همچنین میزان حضور زنان در ردههای مهم و تاثیرگذار سیاسی در آمریکا در بهترین و بالاترین حالت ۳۲ درصد بوده است که این میزان نام آمریکا را در ردههای میانی کشورهای جهان قرار میدهد. در بین کشورهای جهان اکثریت مجلس سه کشور کوبا، رواندا و امارات متحده عربی در دست زنان است و پراکندگی جنسیتی در کنگره آمریکا اختلاف بسیاری با مجلس این کشورها دارد و با روند پیش رو هم بعید است در سالهای آتی تغییر شگرفی در تعداد زنان حاضر در کنگره رخ دهد.
در نگاه کلی نیز زنان آمریکا با جمعیت ۱۶۷ میلیونی بیش از ۵۰ درصد از جمعیت و ۵۷ درصد از نیروی کار این کشور را تشکیل دادهاند و به بیان دیگر تعداد مردان بیکار به مراتب بیشتر از زنان بیکار است. اما ۴۷ درصد از جمعیت زنانی که شاغل هستند از شغل خود رضایت ندارند و معتقدند کارفرما آنها را استثمار کرده است. برای مثال در یک موقعیت شغلی برابر، دستمزد زنان سفیدپوست ۸۲درصد دستمزد مردان است یا به عبارت دیگر در موقعیت شغلی برابر، هر زن سفیدپوست ۸۲ سنت به ازای دستمزد یکدلاری هر مرد به دست میآورد.
این رقم برای زنان رنگین پوست و مهاجر ۷۹ سنت، برای زنان سیاهپوست ۶۳ سنت و برای زنان سرخپوست ۶۰ سنت است. همچنین ردههای بالا و پردرآمد شغلی در آمریکا نیز بیشتر در اختیار مردان است چرا که میانگین درآمد زنان شاغل در آمریکا سالانه ۴۷۲۹۹ دلار و میانگین درآمد مردان سالانه ۵۷۴۵۶ دلار است. هرچند بایدن و دولتش در همین فرصت کوتاه قدمهای مهمی در راستای تاراندن مرز میان زنان و مردان و ایجاد عدالت جنسیتی در جامعه آمریکا برداشتهاند اما هنوز مسیری طولانی و پر پیچ و خم برای دستیابی زنان آمریکا به حقوقشان باقی مانده و عکس تاریخی پلوسی و هریس در کنار هم شروع این راه است.