درگیریهای تکراری دبیر و جدیدی

روزنامه هفت صبح، مهلا جوادپور| علیرضا دبیر و عباس جدیدی که ریشه درگیریهایشان از عضویت در شورای شهر به یکدیگر گره خورده بود حالا دوباره به مشکل خوردهاند. دو روز بعد از اینکه صفحه اینستاگرام فدراسیون کشتی تصاویری از مراسم افتتاحیه ساختمان جدید این فدراسیون منتشر کرد، عباس جدیدی دو کامنت تند خطاب به دبیر نوشت و تصویر آنها را در استوری اینستاگرام خود منتشر کرد.
او در کامنتهای خود بیشتر به این موضوع انتقاد کرده که چرا علیرضا دبیر در استانهای محروم و به جز تهران امکاناتی برای کشتی فراهم نکرده و تصمیم به هزینه کردن در تهران و ساخت این مجموعه بزرگ در فدراسیون کشتی گرفته است. هنوز دبیر نسبت به این کامنتها واکنشی نشان نداده است.
علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی در چند سال اخیر تاکید زیادی روی ایجاد زیرساخت برای کشتی داشت و اخیرا توانست مجموعهای جدید برای فدراسیون کشتی بسازد و یک مراسم افتتاحیه برای این مجموعه بزرگ برگزار کند. در این مراسم که با حضور رئیس مجلس قالیباف و سرپرست وزارت کشور برگزار شد، دبیر ادعا کرد چنین کمپی با این امکانات در اختیار رئال مادرید و بارسلونا هم نیست.
یکی از تصاویر مربوط به این افتتاحیه که در اینستاگرام فدراسیون منتشر شد، تصویری از احوالپرسی گرم دبیر و قالیباف بود که موجب واکنش تند جدیدی شد. جدیدی ابتدا نوشت: «چرا نمیری برای استانهای فقیر و محروم ساخت و ساز کنی؟ چون اونجا دیده نمیشه و خبری از تظاهر و ریا نیست. ما که تو پایتخت با کمبود بنیه و باشگاه روبهرو نیستیم.»
دقایقی بعد کامنت دیگری گذاشت و کامنت قبلی خود را پاک کرد. با این حال تصویر هر دو کامنت خود را در صفحه خود منتشر کرده است. او در کامنت دوم نوشت:« … تو باید با کشتیگیر ساختن بیایی نمایش بدی که تو آسیا سوم نشیم، نه با ساختمون ساختن. ساختمون سازی رو که تو شورای شهر از این بهتراش رو میساختی حالا بازسازی یه کمپ که نمایش نداره. با اون محبوبیتهای مثال زدنیت که پیش مردم داری انقدر با آقای قالیباف عکس پخش کن که رای آوردن این بنده خدا تو مجلس هم به خطر بیوفته.»
تا چندی پیش به نظر میرسید روابط این دو مشکلی نداشته باشد به خصوص که دبیر در سالهای اخیر سعی کرده بود ارتباط دوبارهای با جدیدی برقرار کند و در خیلی از مراسمها هم او را دعوت کرده بود. درگیریهای دبیر و جدیدی سری دراز دارد و بر میگردد به سال 96؛ زمانی که هر دوی آنها سعی داشتند در دور جدید انتخابات شورای شهر، صاحب صندلی شوند. این دعوا پایش به رسانههای خارجی هم باز شد.
ماجرا از این قرار بود که عباس جدیدی نتوانسته بود مجوز حضور در انتخابات را بگیرد و دبیر را مقصر میدانست برای همین دو هفته قبل از جلسه شورای شهر در یک تماس تلفنی به همکار و هم تیمی سابقش گفت: « … عمرا اگر بگذارم تو….» جدیدی در نهایت تایید صلاحیت شد اما نتایج انتخابات برای هر دوی آنها رضایت بخش نبود. هیچ کدام از چهرههای ورزشی شورای شهر در آن دوره رای نیاوردند و رفتارهای جدیدی را به نوعی مقصر این اتفاق میدانستند.
همین مسئله باعث شد عباس جدیدی در نشست شورای شهر مدعی شود مردم لیستی رأی دادند و همین مدل رأی دادن، کشتی گیرها و ورزشکارها را از راهیابی دوباره به شورا محروم کرده است. دبیر هم غیرمستقیم جواب داد مردم به ورزشیها رأی ندادند چون بعضیها با کارهای خود سوژه خنده مردم شدند و باعث شدند مردم همه ورزشیها را غیرکارآمد بدانند.
جدیدی هم ادعا کرد پرونده اقتصادی بعضیها (که منظورش دبیر بود)، چهره ورزشیها را خراب کرده است. این بحث با گوشه و کنایه تموم شد اما فضای جلسه همچنان متشنج بود و جدیدی چپ چپ به دبیر نگاه میکرد. یکدفعه جدیدی از جایش بلند شد و رفت بالای سر علیرضا دبیر و صدایشان را برای هم بالا بردند.
دبیر به جدیدی گفت: «مگر نگفته بودی من را می کشی، من هنوز زندهام» و جدیدی هم حرف تندی به او زد و در یک لحظه وقتی جدیدی با مشت به سینه دبیر کوبید، دبیر هم از جایش بلند شد و مشتی به صورت جدیدی کوبید و خون صورت او را فرا گرفت. بلافاصله هم سایر نمایندهها به سمت آنها رفتند و جدایشان کردند که این وسط چند تا پایه چسب و لیوان و قندان هم پرت شد و یک مشت هم به احمد مسجدجامعی خورد. هادی ساعی هم عصبانی شد و دبیر و جدیدی را با حرص از هم دور کرد.»
جدیدی که به شدت عصبانی بود، به گفته شاهدان با مأموران تماس گرفت و شکایتی علیه علیرضا دبیر تنظیم کرد، اما در آن دقایق علیرضا دبیر از شورا خارج شده بود. البته جدیدی بعد از زد و خورد در صحبت با رسانهها مشت زدن به دبیر و مسجد جامعی را تکذیب کرد و گفت اینها میخواهند شکستشان در انتخابات را گردن من بیاندازند. دبیر هم بعد از زد و خورد به یکی از اعضای شورای شهر درباره تماس دو هفته پیش گفته بود که جدیدی به او گفته «با تیر تو را میزنم.» البته چند روز بعد یک مراسم آشتی کنان برای آنها گرفتند و جلوی دوربینها همه دعواها با خنده و روبوسی تمام شد.