موفقیتهای بیپایان افسانه زلدا

روزنامه هفت صبح، امیر پایدار| وقتی برای اولینبار کنسول نینتندو سوئیچ را در دستانم گرفتم و مشغول تجربه The Legend of Zelda: Breath of The Wild شدم، تنها یک چیز برایم بهشدت نهادینه شد و آن هم «سرگرمی» بود. از آنکه ساعتها مشغول حل پازلها، گشتوگذار در محیط و آشنایی با دنیای بیپایان «هایرول» بودم، بهشدت لذت میبردم.
عنوانی که مخاطبش را در دل یک دنیا به شدت شگفتانگیز قرار میداد تا آزادانه به یک قهرمان تبدیل شود. تجربهای که باعث شد این بازی جایگاه ویژهای را برای من پیدا کند. حال با عرضه بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom یکبار دیگر به آن دنیای جادویی قدم خواهیم گذاشت. دنیایی که اساسا به تصویر کشیدن میزان جزئیاتش در قالب کلمات امری به شدت دشوار و شاید غیرممکن باشد.
قطعا میتوان گفت داستان کلی سری «زلدا» تنها بهانه است برای شروع یک ماجرجوایی فراموشنشدنی. داستانی که بر پایه اصول اولیه همان کتابهای داستانی کودکانه ما نوشته شده و قهرمانپروری و نجات پرنسس و مبارزه با خیر و شر هسته کلی آن را تشکیل میدهد. اینبار هم لینک بار دیگر وظیفه دارد تا با سفر به بخشهای مختلف سرزمین «هایرول» زلدا را نجات داده و دنیا را از شر موجودات و هیولاهای آن پاکسازی کند. اما این داستان به نظر ساده، در نهایت تجربهای فراموشنشدنی را برای مخاطبش رقم میزند.
در عمل سرزمین هایرول همانند یک راوی در اینجا ایفای نقش میکند و در هر گوشه و کنار آن راز و رمزی را در خود نهفته که مخاطب را برای ساعتها غرق در جستوجو میکند. در دنیای پهناور هایرول که حالا در این نسخه محیطهای زیرزمینی و آسمانی هم در آن برای ماجراجویی در دسترس است، قصهای وجود خواهد داشت که همانند قطعهای از پازل به کامل کردن آن پازل کمک کند. همین موارد دست در دست هم دادند که این حس در ما پدیدار شود که بهعنوان شخصیتی سرنوشتساز در یک محیط کاملا «با روح و زنده» در حال ماجراجویی هستیم.
داستان نسبت به نسخه قبلی پیشرفت کرده و حالا شخصیت «زلدا» به مرکز توجه آن تبدیل شده است. داستانی که نهایتا با یک جمعبندی مناسب به پایان میرسد. پس بگذارید داستان را در همینجا رها کنیم تا ماجراجویی لینک برای نجات پرنسس تبدیل به قصهای شود که توسط شما تجربه میشود.
این روزها که صنعت ویدئوگیم از عناوین جهانباز اشباع شده، وجود این بازی یک نعمت بهشمار میآید. شاید عناوین انگشتشماری را بتوان نام برد که دارای چنین جهان پهناوری هستند که برای هر گوشهای از جهانش برنامهای ریخته شده و خبری از فچ کوئستها و لحظات ملالآور دیگر عناوین جهانباز نیست. چیزی که در «Elden Ring» هم شاهدش بودیم. در واقع گشت و گذار در محیط همیشه همراه شده با پاداشی مناسب که به نحوی گیمر را ترغیب به ماجراجویی بیشتر در آن میکند.
از شراینها و پازلهای فوقالعاده آنها گرفته که هر کدام در عین آنکه سرگرمکننده هستند، هوش و خلاقیت مخاطب را به چالش میکشد و در عین حال آرامآرام مکانیزمهای بازی را به او آموزش میدهند. محیطهای آسمانی، زیر زمینها و غارها که میزبان غولها، هیولاها و دیگر موارد اسرارآمیزی هستند که ماجراجویی در آنها معمولا همراه شده با سلاحها، جواهرات، لباسها و دیگر آیتمهای کمیاب که در ادامه داستان به کمک لینک خواهند آمد.
در کنار این موارد سرزمین پهناور هایرول هم میزبان نژادهای مختلفي از موجودات است که گروهی از آنها تبدیل به دوستان لینک خواهند شد و گروهی او را به مبارزه دعوت میکنند. هر کدام از این موجودات در گوشهای از محیط زندگی میکنند. گروهی در مناطق بیابانی هستند و گروهی در ارتفاعات سرد کوهستانی. حتی از نظر فرهنگ، نوع غذا و شکل ظاهری شاهد تفاوت تمام این گونههای مختلف هستیم. در محیطهای جنگلی میتوانید به دنبال شکار حیوانات و یا جمعآوری چوب درختان بروید. به معدنها برای جمعآوری زغال سنگ و الماس بروید. دهها گونه مختلف از گیاهان و میوهها را جمعآوری کنید.
مبارزات TotK یکی از بخشهایی است که تغییرات به شدت کمتری نسبت به شماره قبلی داشته است. سیستم کامبت بازی همچنان بر پایه Parry کردن و دفع/فرار ضربات دشمنان و حمله به آنها به وسیله سلاحهای سرد و کمان بنا شده که شاید در ابتدا به دلیل ضعیف بودن لینک سخت به نظر برسند، اما با پیشروی در بازی و قدرت گرفتن لینک، سختی آنها تا حد زیادی کاهش یافته و گیمر به سرعت با مکانیک کلی مبارزات آشنا میشود.
تنها موردی که تا ثانیه آخر توانسته مبارزات را جذاب نگه دارد، تنوع دشمنان و مقاومت آنها نسبت به سلاحهای مختلف است. بهعنوان مثال دشمنان سنگی را نمیتوان با سلاح چوبی و یا آهنی از بین برد و راهکار مبارزه با آنها استفاده از سلاحهایی از جنس خودشان یعنی سنگ است. یا دشمنانی که در قالب درخت ظاهر میشوند را تنها میتوان با تبر از پا درآورد. البته تنوع دشمنان به همینجا ختم نمیشود و هر نقطه از هایرول دارای دشمنانی است که خصوصیات منحصر بهفرد خودشان را دارند.
بازیThe Legend of Zelda: Tears of the Kingdom یک الماس درخشان و عنوانی جریانساز در صنعت ویدئوگیم محسوب میشود. بازی که بهزودی از آن بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین آثار مدیوم سرگرمی نام خواهند برد. عنوانی که قطعا منبع الهامی برای دهها استودیو بازیسازی برای ساخت بازیهای جدیدشان خواهد بود. به قطع یقین جدیدترین انحصاری نینتندو یکی از بهترین آثاری است که در ده سال گذشته منتشر شده و تجربه آن به تمام علاقهمندان به سرگرمی توصیه میشود.
شرح عکس: با وجود طراحی هنری خوب اما گرافیک فنی حرف چندانی ندارد.