آنچه باید از یگانها، درجات و القاب نظامی بدانیم

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| این هفته خبری منتشر شد با این تیتر که «فرمانده ناوگروه 86 ارتش (که با این ناوگروه به دور دنیا سفر کرده بود) امیر شد». از سوی دیگر در اخبار مربوط به تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی شاهد آن بودیم که «دریابان» علی شمخانی جای خود را به «دریادار» علی اکبر احمدیان داده است. از این رو تصمیم گرفتیم که در مورد درجههای نظامی، یک دفترچه راهنما به شما بدهیم تا شاید آن را حتی یک گوشه نگه دارید و اگر شنیدید که یک فرد نظامی را با لقبی صدا میکنند بدانید که معنای آن چیست و طرف چه رتبه و جایگاهی دارد.
پیش از هر چیز بگوییم که به عنوان چاشنی ماجرا، کمی هم تاریخ به این مطلب اضافه کرده و این درجهها را از زمان قاجاریه به این سو بررسی کردیم. البته ظاهرا ارتش ایران در زمان باستانی هم رتبه بندی و نامگذاری خاصی برای درجه داشته که به آن نپرداختیم.
قاجاریه
خیلی زود از قاجاریه خواهیم گذشت چرا که فیالواقع تشکیل ارتش مدرن در ایران محصول اقدامات رضاشاه پهلوی است و از این رو زمان تاسیس ارتش مدرن در ایران دی ماه 1300 است. با این حال در زمان قاجاریه، ایران نخست افواجی در مناطق مختلف داشت. افواج جمع فوج است و فوج یعنی گروه. این گروهها اندک، با تجهیزاتی سنتی و محلی بودند و از این رو عجیب نیست که برخی از نبود ارتش ملی در آن زمان صحبت میکنند و شکستهای ارتش ایران در آن زمان را نیز محصول همین نبود ساماندهی و امکانات میدانند. با این حال در موضوع خودمان یعنی درجهبندی، این نیروها دارای درجاتی بودند. درجه بندی نظامی در زمان قاجار در نوزده بخش بود و 10 درجه کلی وجود داشت.
یک: به سرباز «تابین» گفته میشد که خود سه درجه داشت. سرباز صفر تابین بود و سرباز دو و سرباز یک هم تابین دوم و اول. گفته شده که این کلمه به نوعی تحریف شده از کلمه «تابعین» عربی باشد و به هر حال یعنی پیروی کننده و در پی چیزی رفتن. تا اینجا آمدیم بگوییم که سرباز یکم، فرمانده کوچکترین یگان نظامی یعنی «تیم آتش» است که بین 2 تا 4 نفر زیردست او فعالیت میکنند.
دو: یک کلمه ترکی داریم به نام «جوخه» که یعنی همان گروه یا فوج. از نظر نظامی تعداد افراد جوخه بین 5 تا 15 نفر بیان شده است. فرمانده این گروه سرجوخه یا سرجوقه نام دارد.
سه: درجه بعدی، «گروهبان» است که استفاده از آن الان هم مرسوم است. گروهبان فرمانده یک گروه بین 15 تا 25 نفر است. در زمان قاجار به آن «وکیل» میگفتند مثلا فوج توپچیان طایفه مقدم را فردی به نام «نصرت بیک وکیل» فرماندهی میکرد. وکیل سه درجه داشت: گروهبان سوم، وکیل چپ بود، گروهبان دوم، وکیل راست و سرگروهبان، وکیل اول یا وکیل باشی. در حال حاضر در درجه بندی نظامی ایران هم، گروهبان سه درجه دارد.
چهار: در دوره قاجار، درجه بعدی «نایب» بوده که خود نایب اول و دوم و معین نایب درجه دو و یک داشته است. این درجه، در حال حاضر دو درجه در ارتش مدرن را پوشش میدهد: استوار و ستوان. استوار دو و یک معادل معین نایب درجه یک و دو بود و ستوان دو و یک معادل نایب دو و اول. البته در درجات نظامی فعلی ایران ستوان سه درجه دارد یعنی ستوان سه، دو و یک. در مورد کلمات هم باید بگوییم که استوار همان کلمه استوار خودمان به معناي محکم است و ستوان در واقع همان استوان است که الف آن برداشته شده است.
پنج: تقریبا از اینجا به بعد داریم وارد درجات بالای نظامی میشویم. چرا که ستوان، فرمانده یک یگان نظامی به نام دسته است که نهایتا 80 نفر در آن مشغول هستند ولی درجه بالایی آن یعنی سروان، فرمانده یک گروهان است که بین 80 تا 250 نفر نیروی نظامی دارد. کلمه سروان ساخته شده از دو کلمه سر و وان است که وان گونه دیگری از بان است که خود پسوند نگهبان است و بنابراین میتوان سروان را نوعی سرنگهبان ترجمه کرد. در دوره قاجار به سروان، سلطان میگفتند.
شش: بعد از سروان به سرگرد میرسیم. سرگرد فرمانده یک گردان است که بین 300 تا هزار نظامی زیر نظر او فعالیت میکنند. اصطلاح «سرگرد» از دو واژه ساخته شدهاست: «سر» و «گُرد» و گرد یعنی «پهلوان، دلیر؛ جنگاور» یا «محافظت کردن، پاییدن، مقاومت کردن». در دوره قاجار به سرگرد یاور میگفتند. مثلا فوج پنجم قشقایی را «بیوک خان یاور» فرماندهی میکرد.
هفت: و از اینجا به بعد دیگر وارد بخش فرماندهی میشویم: سرهنگ دوم، سرهنگ، سرتیپ دو، سرتیپ، سرلشکر،سپهبد و ارتشبد هفت درجه در سطح فرماندهی هستند که یک هنگ یا تیپ به استعداد نظامی تا 5500 نفر، یک لشکر به استعداد تا 25 هزار نفر، یک سپاه به استعداد تا 50 هزار نفر و یک ارتش به استعداد تا 300 هزار نفر را فرماندهی میکنند. در میان این کلمات فقط سپهبد و ارتشبد نیاز به معرفی دارند. بُد در واقع تغییر یافته لفظی از فارسی کهن است که پاتی یا بِد خوانده میشده و به معنای «سردار، سالار، رهبر» بوده است.
در زمان قاجار به سرهنگ دوم، نایب سرهنگ میگفتند ولی سرهنگ همان سرهنگ بوده است. سرتیپ را میرپنج میگفتند. در واقع این لفظ «امیر پنج» است چرا که 5 تیپ را زیر نظر داشته است. معروفترین میرپنج ایران هم که خود رضاخان پهلوی است.
هشت: به سرلشکر در زمان قاجار امیرتومان میگفتند. تومان در واقع کلمهای به زبان مغولی است به معنای ده هزار و به همین دلیل سرلشکر به این نام خوانده میشده است.
9 : و در نهایت سپهبد را داریم که به آن «نویان» میگفتند. نویان اسمی پسرانه و ریشه ترکی دارد و به معنی شاهزاده و امیر است. ترکها ملوک و سلاطین را به این نام میخواندند. در زمان قاجار به سپهبد امیرنویان و به ارتشبد، نویان اعظم میگفتند.
10: بحثی که تا اینجا داشتیم مربوط به درجات ارتش بود اما ایران پیش از انقلاب، دو نیروی نظامی دیگر هم داشته است: ژاندارمری (امنیه) و شهربانی (نظمیه). ژاندارمری تامین امنیت خارج از شهرها را به عهده داشت و شهربانی مسئول امنیت داخل شهرها بود. درجات در این دو نیروی نظامی، کمی با باقی نیروها فرق داشت.
11: در ژاندارمری به سرباز ژاندارم میگفتند و در شهربانی، ابتدا آژان و بعدا پاسبان. مشخص است که ژاندارم و آژان هر دو کلماتی فرانسوی هستند. ژاندارم البته یک کلمه تاریخی در فرانسه است و به سواره نظام در این کشور در حوالی قرون وسطی تا اوایل قرون مدرن گفته میشده است.
12: در شهربانی به گروهبان سرپاسبان میگفتند و به ستوان رسدبان ولی ژاندارمری برای ستوان دو کلمه داشت: «لیوتنان» و «آسپیران». آسپیران نامی آشنا برای ماست چرا که هم ما را یاد آسپیران غیاث آبادی در سریال «دایی جان ناپلئون» میاندازد و هم آسپیران دودکار نومنهای در «کارآگاه علوی».
13: سروان در شهربانی برای مدت کوتاهی سربهر نامیده میشد و به سرگرد هم مثل ارتش یاور میگفتند ولی سرگرد در ژاندارمری یک معادل فرانسوی داشت به نام «ماژور».
14: یک کلمه هم که خیلی مورد استفاده قرار میگرفته، کلنل بوده است. کلنل یک واژه فرانسوی و معادل سرهنگ است. در شهربانی برای مدتی به سرهنگ، پاسیار میگفتند.
15: ژنرال هم که روشن است؛ به مقامات عالی رتبه گفته میشده و الان هم مرسوم است که یک فرد نظامی عالیرتبه را ژنرال بنامند. ذکر این توضیح هم در این بخش لازم است که در شهربانی برای مدتی به سرتیپ، سرپاس گفته میشده است.
16: درجات نیروی زمینی و نیروی هوایی مشابه هم است ولی ترتیب درجات در نیروی دریایی متفاوت است که برای اینکه بحث طولانی نشود؛ همه آنها را در یک جدول برایتان نمایش دادیم.
17: اما ذکر این نکته هم ضروری است که آن چه گفتیم درجات نظامی هستند. یک عنوان دیگر القاب نظامی هستند که برای خطاب قبل از درجه قرار میگیرند. پایینترین لقب نظامی سرکار است و خطابه جمعی پرسنل نظامی کادر و سربازان است. این لقب شامل درجه دارانی است که درجه آنها روی بازو نصب میگردد که شامل درجات: سرباز سوم، سرباز دوم، سرباز یکم، سرجوخه، گروهبان سوم، گروهبان دوم، گروهبان یکم، استوار دوم و استوار یکم میشود.
18: بعد از این کلمه جناب را داریم که به نظامیانی که دارای درجات نظامی افسری، بالاتر از استوار یکم (سرکار) و پایینتر سرتیپ (امیر یا تیمسار) هستند؛ گفته میشود یعنی درجات: ستوان سوم، ستوان دوم، ستوان یکم، سروان، سرگرد، سرهنگ دوم و سرهنگ میشود.
19: برخی از فمنیستها به همین دلیل میگویند که خطاب کردن زنان در زبان فارسی با عنوان «سرکار» و مردان با عنوان «جناب» ضدزن است چرا که در واقع جناب، عالیتر از سرکار است.
20: بالاترین لقب در نیروهای نظامی هم سردار یا امیر یا تیمسار گفته میشود که در واقع لقب درجه امرا یعنی از سرتیپ دو به بالا است. در واقع در ارتش به این درجهها در حال حاضر امیر و قبلا تیمسار گفته میشد و در سپاه سردار گفته میشود. بنابراین خطاب کردن فردی به نام جناب سردار غلط است چون دو لقب نظامی پشت سر هم آمده و بی معناست یا مثلا جناب سرتیپ غلط است چون فردی که سرتیپ است باید با لقب امیر یا سردار خطاب شود. حالا میشود خبر آن فرمانده ناوگروه ارتش را بهتر فهمید. فرهاد فتاحی وقتی از ایران داشت میرفت، ناخدا یکم معادل سرهنگ بود و با لقب جناب مورد خطاب قرار میگرفت ولی وقتی برگشت یک درجه تشویقی به او داده شد و او «دریادار دوم» معادل سرتیپ دو شد و از این رو دیگر باید به او گفت: امیر دریادار دوم فرهاد فتاحی.