دوپاره یادداشت که کمی گستاخی در آنها نهان است

روزنامه هفت صبح | یک: بخش اعظم اردوگاه اصولگرایی دچار محافظهکاری شده است. محافظهکاری بنیادین. نوعی از احتیاط و ترس که طی یک دهه آرامآرام در بدنه اصولگرایان ریشه دوانده و حالا چهرههای رادیکال و دینامیکشان هم کمکم به دام افتادهاند. مقاوم در برابر هرگونه تغییر. هر اتفاقی که ایدههای قبلی را به چالش بکشد. هر تکانه و هر تغییری را بهعنوان یک منفذی از نفوذ بیگانه در نظر میگیرند و از اجیرشدههای 3 و 5 دلاری حرف میزنند.
بخشی از اصولگرایان سنتی نسبتشان با ایران انقلابی، فقط حریم اخلاقیات بود و به شکل قابلفهمی توسط سخنوران و خطبا در تریبونهای رسمی هفتگی تبلیغ میشد. با سخنانی آکنده از دعوت به مقابله، حذر دادن، هشدار دادن و عتاب نسبت به دیگر الگوهای اخلاقی و زندگی در جامعه. دغدغههای اخلاقی مطمئنا ارزشمند هستند اما اکتفا به این نگاه، محدوده جذب مخاطب و دایره تحرک را بسیار کوچک میکند.
این نوع نگاه حالا و بعد از فعال شدن آتشفشان ستاد امر به معروف، به شکلی تدریجی در اردوگاه اصولگرایان به یک قرائت مهم و شاید مهمترین قرائت بدل شده است. این سخنان، این عتابها، این چهرههای عصبانی و نگران، مطمئنا جاذبهای برای مخاطبان و بهخصوص جوانان نخواهند داشت.
نه در ایران و نه در هیچ کجای دنیا. آن روح پرتکاپویی که ناو ایرانی را به یک سفر مخاطرهآمیز دور دنیا میفرستد و آکنده از هیجان و جاذبه و شور برای نسل جوان کشور است، در پای این نگاه قربانی میشود. لابد میگویید که ناو ایرانی و آن نگاه محافظهکار و هراسان مانعهالجمع نیستند. راستش این از آن استدلالاتی است که نمیتوانم پاسخی قانعکننده براي آن پیدا کنم.
هرچه هست میفهمم که آن نگاه بهراحتی ارتباط اینترنتی با جهان را محدود میکند و به ابراز نارضایتی واضح گردشگرها و بازیسازها و دانشجوها هم وقعی نمینهد و دنبال توجیهات خودش است. دیروز قهرمان شطرنج ایران گلایه کرده بود که دسترسی به سایتهای شطرنج هم به مشکل بزرگی بدل شده است!
این نگاه مسری، در نهایت بهجایی میرسد که آن خطیب جمعه در شهر مرکزی ایران آن جمله عجیب را بر زبان میآورد: هرچقدر ما را منزوی کنند، قویتر میشویم. ادامه سندرم محافظهکاری، دوستان را از اتخاذ تصمیمات قاطع در مسئله قابل حل و سادهای مثل واردات خودرو یا خصوصی کردن تیمهای فوتبال هم باز میدارد و مدام ایندست، آندست میکنند و علاقه دارند انرژیشان را صرف مقاومت در مقابل هر پدیده اجتماعی بکنند. مواظب ویروس محافظهکاری باشیم.
دو: مطلبی خواندم درباره همنشینی محمود دولتآبادی با شاعران و ناشران تاجیک در نمایشگاه کتاب. متن ویرایش شدهاش را فردا در ویژه آخر هفته منتشر میکنم. از دولتآبادی چند تا نوول و البته مجموعه کلیدر را خواندهام و خب طرفدار پروپاقرص ایشان نیستم اما این دلمشغولیاش به مفهوم ادبیات و نیفتادن در تلههایی که افکار عمومی جلوی پای روشنفکران میگستراند، همیشه مورد تحسین من بوده است. او مرد ادبیات است.