وزارت رفاه در شش اپیزود

روزنامه هفت صبح، نگین باقری| دولت دیروز اسم وزیر پیشنهادی جدید خود برای وزارت کار را منتشر کرد. این پیشنهاد جدید، یعنی صولت مرتضوی قرار است شانس خودش را برای رفتن به وزارتخانه مهمی بیازماید.همین که تا امروز برای وزرای این وزارتخانه سه استیضاح، یک برکناری و سه مورد آرای ناکافی از سمت مجلس ثبت شده، نشان میدهد که چرا همیشه تعاون، کار و رفاه اجتماعی اهمیت داشته.نه فقط جابهجاییهای سیاسی بلکه ثروت وزارت رفاه هم به این وزارتخانه اهمیت بیشتری داده.
ثروت آن از جنس وزارت آموزش و پرورش نیست که صرف حقوق کارمندان آن بشود؛ ثروت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به غیر از بودجه کلان آن، از دو سازمان مهم دیگر آن سرچشمه گرفته که شامل سازمان تامین اجتماعی و شستا میشود؛ ثروتی پردردسر و شاید بیبرکت. اول به این سوال جواب میدهیم که این ثروت از کجا آمده؟ و بعد هم روی اسامی سیاستمدارانی که نقش مهمی در این وزارتخانه ایفا کردند مروری میکنیم.
یک: خوب، بد و زشت در تامین اجتماعی
تصور کنید که فقط صندوق تامین اجتماعی نزدیک به 14میلیون بیمه شونده دارد که ماهانه مبلغی برای این سازمان واریز میکنند. آیا همین برای وسوسهکننده بودن این وزارتخانه کافی نیست؟ با وجود این درآمد، برخی تامین اجتماعی را در آستانه ورشکستگی میدانند. این ورشکستگی از کجا آمده؟ از بدهیهای دولت به این سازمان و بدهیهای این سازمان به بانکها.
قصه از اینجا شروع شد که سال 86 دولت حدودا چهار هزار میلیارد تومان بدهکاری داشت؛ بدهی که به خاطر نپرداختن سهم خود برای بیمهگزاران شکل گرفته بود. تا آن موقع نه تنها دولت بدهکار بود بلکه از آن سال تعهدات جدیدی هم برای خودش درست کرد که کار بیشتر بیخ پیدا کرد. در آن دوره دولت اعلام کرد که برخی اصناف مانند رانندگان، خادمان مساجد، قالیبافان و … را سازمان تامین اجتماعی تحت پوشش بیمهای قرار دهد.
اما خودش تعهداتش را پرداخت نکرد و این بدهی بیشتر و بیشتر شد. ابتدای سال 88 اعلام شده بود میزان مطالبات دولت از سازمان تامین اجتماعی 12هزار میلیارد تومان است و بعد کم کم زیاد و زیادتر شد. بخش دیگر این بدهی هم محصول طرح تحول سلامت است. خلاصه که در دولت روحانی این عدد به حدود 70هزار میلیارد تومان رسید و تا امسال به ادعای این دولت برابر با 88هزار میلیارد تومان شد.
دولت سیزدهم تیرماه امسال گفت این 88هزار میلیارد تومان را با واگذاری سهام و شرکت پرداخت کرده اما فعالان تامین اجتماعی میگویند اولا عدد بدهی 350هزار میلیارد تومان بوده و دوما این بدهیها را با واگذاری شرکتهای زیانده پرداخت کرده.
وقتی دولتهای نهم و دهم بدهی خودشان را به تامین اجتماعی پرداخت نکردند، این سازمان برای جبران کسری بودجه خود از بانکها وامهای کلانی گرفت. 13 هزار میلیارد تومان از بانک رفاه کارگران و مبلغی بالغ بر 815 میلیارد تومان از بانک ملی بخشی از وامهای کلان این سازمان بودند. در نتیجه مجبور شد سود کلان این وامها را بپردازد و هزینههای ناخواسته به این سازمان تحمیل شد.
دو: قصه پیچیده شستا
شرکت مهم دیگر وزارت رفاه، سرمایهگذاری تامین اجتماعی هلدینگ مهمی زیرمجموعه همین تامین اجتماعی است. قصه این هلدینگ این بود که مالک آن بازنشستهها بودند ولی عملا زمام امور مدیریتی در دست وزارت تعاون است که با دخالت چند مشکل در آن ایجاد کرد.
این شستا که همیشه بر سر آن بحث بوده از محل حق بیمههایی که مردم میپردازند درست شده و قرار بوده که با سود خود، سالانه سهمی از بودجه سازمان تامین اجتماعی را تهیه کند. با اینکه این شرکتها دولتی نبودند ولی کمکم درآمدی که اینجا انباشته میشد دخالت دولتها را در این بنگاهداری بیشتر و بیشتر کرد. اینطور شد که اگر امروز همه شستا را بتوانیم نقد کنیم، با حدود 100هزار میلیارد تومانی که به دست میآید هزینه یکساله تامین اجتماعی هم نمیشود داد.
حالا این شستا که گفتیم یک هلدینگ است، چه شرکتهایی زیرمجموعه خود دارد؟ 9 شرکت شامل سرمایهگذاری نفت، گاز و پتروشیمی تامین، سرمایهگذاری دارویی تامین، سرمایهگذاری سیمان تامین، سرمایهگذاری صدر تامین، سرمایهگذاری صبا تامین، سرمایهگذاری صنایع عمومی تامین، رایتل، سرمایهگذاری توسعه انرژی تامین و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران مالکیت شستا را تشکیل داده.
سه: قاضی مرتضوی در لباس وزیر
سعید مرتضوی تا سال 1388 دادستان تهران بود و از 1389 معاون دادستان کشور. تا آن زمان روزنامهنگاران تجربیات زیادی از مواجهه با او داشتند. از سال 1390 محمود احمدینژاد که عبدالرضا شيخ الاسلامی را به عنوان وزیر رفاه انتخاب کرد، سعید مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی گماشته شد. این را به یاد بیاورید که او سال 89 به دلیل ماجرای کهریزک محکوم و قضاوت تعلیق شده بود و همین شد آغاز حاشیههای مرتضوی در مجلس. انتصاب او در سازمان تامین اجتماعی چند بار پای وزیر را به مجلس کشاند. بار اول مرتضوی قول داد که استعفا دهد و شیخالاسلامی استیضاح نشد. وقتی مرتضوی این کار را نکرد بار دوم استیضاح وزیر برگزار شد. روزی که در مجلس از آن به یکشنبه سیاه یاد میشود.
فقط ماجرای کهریزک نبود که اسم مرتضوی را در مجلس بدنام کرد. او با اتهام فساد مالی و همکاری با بابک زنجانی هم روبهرو شده بود. ماجرای این یکی چه بود؟ بر اساس گفتههای یکی از اعضای هیاتمدیره وقت سازمان تأمین اجتماعی سعید مرتضوی و بابک زنجانی تفاهمنامهای امضا کرده بودند که به موجب آن، در ازای پرداخت 3/5 میلیون یورو از جانب زنجانی، این سازمان نیز ۱۳۷ شرکت زیرمجموعه خود را با نرخ تعیین شده بر اساس بورس کالا، به زنجانی بفروشد.
در نهایت دیوان عدالت به نفع نمایندگان مجلس رای داد و انتصاب او در جایگاه صندوق تامین اجتماعی ابطال شد. با وجود این حکم تا مرداد 92 مرتضوی روی صندلی ریاست نشسته بود تا اینکه علی ربیعی در دولت یازدهم وزیر شد و او را برکنار کرد. دست آخر پروندهای که سال 1388 برای مرتضوی باز شده بود، یک حکم حبس دو ساله برای او در سال 1396 به دنبال داشت اما یکسال بعد از آن تبرئه و آزاد شد.
چهار: ماجرای استیضاح و یکشنبه سیاه
داستان یکشنبه سیاه از روز استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی شروع شد که در این جلسه احمدی نژاد دست به افشاگری درباره خانواده لاریجانی (رئیس مجلس وقت) زد و با نمایش یک فیلم، لحظات پرتنشی در بهارستان ساخت. آن اصطلاح معروف «اتفاقا خوب شد» از زبان لاریجانی مربوط به همان ماجراست که در واکنش به نمایش آن فیلم گفت. در فیلم نمایش داده شده حسن رعیت، بابک زنجانی و فاضل لاریجانی حضور داشتند.
پنج: وزیر پر سر و صدای دیگر علی ربیعی بوده.
انتصاب او در وزارت تعاون ابتدا از سوی برخی به خاطر فعالیت این سیاستمدار 68ساله در وزارت اطلاعات با اعتراض روبهرو شد. مخالفت گروه دیگر هم به سابقه فعالیت او در دولت خاتمی و ستاد میرحسین موسوی برمیگشت. مخالفت این گروه دوم دو بار برای استیضاح پای او را به مجلس کشاند؛ درست مانند شیخ الاسلامی.
بار اول استیضاح وزیر رای نیاورد اما بار دوم از وزارت برکنار شد. این بار هم پشت پردهای وجود داشت؟ رسانههای اصلاحطلب معتقد بودند که این استیضاح درواقع جواب مجلس به بیاعتنایی دولت برای تغییر تیم اقتصادی آن بوده. به خاطر همین هم طرح استیضاح ربیعی هشت روزه از کمیسیون به هیات رئیسه مجلس رسید. این در حالی بود که به گفته یک نماینده اصولگرا در آن زمان از طرح استیضاح یک وزیر دیگر سه ماه گذشته بود اما هنوز هیات رئیسه آن را اعلام وصول نکرده بود.
شش: یک میلیون شغل و ماجرای آقای عبدالملکی
چرا روزی که اسم حجت عبدالملکی برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آمد با انتقاد عمومی روبهرو شد؟ او یکی از شخصیتهای نزدیک به جبهه پایداری است که قبل از رسیدن به جایگاه وزیر، اظهارنظرهای پرسر و صدایی داشته. یک نمونه خیلی معروفش این بود که میگفت با یک میلیون تومان هم میشود اشتغال زایی کرد و این که ما بلد نیستیم به خاطر این است که آموزش ندیدهایم. ماجرای برکناری او خیلی تازه است و نیازی به یادآوری ندارد. اما همین بس که به دنبال استیضاح، زاهدی وفا برای سرپرستی انتخاب شد که در نهایت به خاطر آنچه تابعیت کانادایی همسر و ثروت چند هزار میلیاردی او گفته میشد نتوانست رای اعتماد لازم را بیاورد.