بررسی کارنامه علیرضا قربانی در زمینه تیتراژخوانی

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر| علیرضا قربانی یکی از معدود خوانندگان کنونی است که همزمان محبوبیت و موفقیت را با هم دارد. او مقدمات موسیقی و ردیفهای آوازی را پیش استادان بهنام، همچون حسین عمومی، نورالدین رضوی سروستانی و… آموخته است. استعداد قربانی خیلیزود عیان شد و به همین خاطر مورد توجه آهنگسازان مطرح ازجمله مجید درخشانی قرار گرفت.
مدتی بعد قربانی خواننده ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی شد و شهرتی افزون بهدست آورد. این خواننده طی سالها فعالیت بارها تیتراژ سریالها را خوانده است که «بیگناه» تازهترین تجربه او در این زمینه بهحساب میآید. قربانی مدتی است به همکاری خود با تلویزیون پایان داده؛ نه تیتراژ میخواند و نه در برنامهها حاضر میشود.
مورد اول| بیگناه؛ تازهترین تیتراژ
از هفته پیش پخش سریال «بیگناه» توسط پلتفرم فیلیمو منتشر شده و بعد از انتشار دو قسمت، تیتراژ آن یکی از امتیازهای سریال لقب گرفته. علیرضا قربانی تیتراژ «بیگناه» را با شعری از حسین غیاثی و با مطلع «تو خنده دوری در یاد، تو قاصدکی دور از باد» خوانده است. در کارنامه قربانی تیتراژهای بهیادماندنی زیادی دیده میشود که از قضا سه مورد آن مربوط به سریال قبلی کیایی یعنی «همگناه» است که با همکاری غیاثی و علیرضا افکاری (آهنگساز) آماده کرد و مورد استقبال قرار گرفت.
تیتراژ «بیگناه» همخوانی معنایی با داستان سریال دارد؛ قربانی آن را بهگونهای خوانده است که مخاطب بهوضوح پی میبرد متن شعر و سوز صدای خواننده، واگویه شخصیت اصلی فیلم است: بهمن که در یک اتفاق معشوق را از دست داده. قربانی با اوج و فرودهای صدای خود این تصنیف را دلنشین کرده.
مورد دوم| پدر؛ آخرین همکاری با تلویزیون
«پدر» آخرین همکاری قربانی با سریالهای تلویزیونی است. او برای این مجموعه، سه قطعه خواند که هر سه «هیت» شدند و همچنان جزو آثار شاخص قربانی قلمداد میشوند: «عشق آسان ندارد، لیلا و شدم از عشق تو شیدا کجایی».
تصنیف «لیلا» با مطلع «کجایی ای که عمری در هوایت نشستم زیر بارانها کجایی» و «عشق آسان ندارد» روی تیتراژ پایانی قرار گرفتند و «شدم از عشق تو شیدا کجایی» در مایه آوازی و بدون موسیقی اجرا شد و در میانه سریال مورد استفاده قرار گرفت. قربانی این آواز را در اوج خواند و تبحر و تسلط خود بر ریزهکاریهای آواز را به رخ کشید. آثار قربانی در سریال «پدر» مطابقت کامل با درونمایه سریال که روایت عشق و حیرانی حامد و لیلا بود، داشت و به همین خاطر، قطعات در خدمت داستان قرار گرفت.
مورد سوم| از وضعیت سفید تا عقیق
در کارنامه قربانی به تیتراژهای دلنشین و موفق زیادی میرسیم که «وضعیت سفید» نخستین کار تلویزیونی او در دهه نود است. قطعه «گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را» در این سریال خیلیزود فراگیر شد و همچنان زمزمه زبانهاست. او یک سال بعد با سریال «راستش را بگو» و «سالهای ابری» همکاری کرد که دومی با شعری از زندهیاد افشین یداللهی بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
«اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» این مطلع تصنیفی است که قربانی سال ۹۳ برای «پردهنشین» خواند و تبدیل به یکی از آثار شاخص او شد. این خواننده سال ۹۴ با دو سریال تلویزیونی «کیمیا» و «تنهایی لیلا» و سریال خانگی «شهرزاد» همکاری کرد که هر سه جزو آثار محبوب او هستند. قربانی دو سال بعد تیتراژ سریال «عقیق» را خواند؛ با مطلع «هر که دو پیمانه زد». سریال دیده نشد اما تیتراژ آن مورد توجه قرار گرفت. تیتراژ با تبعیت از مضمون سریال به سبک نوحهسرایی، خوانده شد.
مورد چهارم| آغاز توفانی با کیف انگلیسی
«گشته خزان نو بهار من»؛ بازخوانی این تصنیف نخستینبار نام علیرضا قربانی را بر زبان مخاطبان گسترده تلویزیون انداخت؛ سال ۷۹ در سریال «کیف انگلیسی». هم سریال مخاطبان زیادی داشت، هم صدای گرم قربانی به دلها نشست. قربانی آمده بود که اتفاقی ویژه رقم بزند، به همین خاطر پس از سریال «روشنتر از خاموشی» همکاریاش با حسن فتحی را پی گرفت.
مخاطبان سریال «شب دهم» مشتاقانه تا پایان تیتراژ، آن را تماشا میکردند و از صدای قربانی و شعر زندهیاد افشین یداللهی یعنی «مرز در عقل و جنون باریک است» لذت میبردند. قربانی خوانندهای باهوش است، این را میتوان از انتخابهایش متوجه شد. او در سریالهایی همکاری کرده که غالبا کارگردانهای کاربلد داشتهاند و به مجموعههای محبوب پیش مردم بدل شدهاند. یکی از نخستین آنها سریال «مدار صفر درجه» است که همچنان ترانهاش سر زبانهاست. صدای رهای قربانی و درونمایه شعر خیلی خوب بر محتوای سریال حسن فتحی نشست: وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید…