مردهای خاکستری در خشکشویی محله ما

روزنامه هفت صبح | یک: خشکشویی محلهمان را دو تا جوان به شکل شراکتی میگردانند. نمیدانم برادر هستند و یا دو تا رفیق. پسرهای خوشاخلاق و پایکار که سه چهار تا هم کارگر و خدمه دارند. البته در اطو کردن یقه پیراهنهای مردانه مشکل دارند و خط تای یقه را رعایت نمیکنند و چند بار هم به اطوکارشان تذکر دادم که خب فایدهای نداشته.
اگر این نقطهضعف را نادیده بگیریم در مجموع باید بگویم این دو تا شریک از کسبه خوب محله ما هستند. اما در دو نوبت آخری که سراغشان رفتم خیلی مؤدبانه از من خواستند که حقالزحمه لباسها را کارت به کارت کنم. خدا شاهد است هرچقدر سعی کردم این کار را نکنم، رویم نشد! امیدوارم سازمان امور مالیاتی این ماجرا را بر من ببخشاید و امیدوارم مکانیسمی راه بیفتد که کارت بهکارت هم محل فرار مالیاتی نباشد.
دو: کیفیت لیگ برتر فوتبال ایران هرچقدر به شروع لیگ نزدیک میشویم به شکلی تصاعدی در حال ترقی است. تراکتور و سپاهان هدفهای خارجیشان را صید کردند و آلومینیوم اراک هم گفته که با ۱۲۰ میلیارد تومان وارد بازار نقلوانتقالات خواهد شد (برعهده راوی). استقلال هم در حال گذراندن یک اردوی پیشفصل بسیار سنگین در ترکیه است. لیگ امسال چقدر به ما خوش خواهد گذشت. البته بهشرطی که گلمحمدی از این تعصب عجیبش به مهاجم برزیلی دست بردارد و یکی دو مهاجم خوب برای پرسپولیس شکار کند.
سه: انصافا بگویم که از دیدن قسمت سوم روزی روزگاری مریخ لذت بردم. موقعیتهای کمیک آشنایی بهوجود آمدند که بهنوعی یادآور شبهای برره بودند. شوخی با خصلتهای بومی، یکی از شگردهای پیمان قاسمخانی است و حالا در این کمدی علمیتخیلی خود بهخوبی از پس کار برآمده. قاسمخانی که روزگاری استعداد امیرمهدی ژوله را در نوشتن شوخیهای سینمایی کشف کرد و پژمان جمشیدی را به وادی بازیگری کشاند، حالا با همان شم خاص خود ظرفیتهای عبدالله روا را نیز کشف کرده است.
چهار: باز راشفورد و مارسیال توی دو تا بازی پیشفصل گل زدند و همه یادشان رفت این زوج نابغه چه بلاهایی سر منچستریونایتد طی این سالها آوردهاند. تنهاگ هم به این چاله سقوط کرده احتمالا. یکی دو فصل پیش در مسابقات دوستانه مارسیال یکتنه کل خط دفاع رئالمادرید را دریبل زد و پاس گل داد اما همان بازیکن در طول فصل به یک بازیکن عصبی و خسته و طلبکار بدل میشود. سال پیش به سویا قرض داده شد و آنجا هم نتوانست کاری بکند. بستن تیم منچستریونایتد روی مارسیال و راشفورد اشتباه بزرگی خواهد بود. بدتر از اعتماد به زوج عبدی و تمیروف حتی.
پنج: دیگر نتفلیکس به یک شمایل برای تماشای هر فیلم و سریال ضعیف و نازل بدل شده است. آنها که به شکل تصاعدی در حال از دست دادن تماشاگران خود هستند، چوب مدیرانی را میخورند که فکر میکردند فرمول جذب تماشاگران جوان را بلدند. آخرین محصول آنها یعنی مرد خاکستری بهرغم فوج ستارگانش، حادثهای دمده است که حتی در اجرا و جلوههای ویژه هم پر از ضعف است. نتفلیکس همین دو سال پیش به لحاظ اعجابآور بودن پروسه تولید و پخششان چیزی مثل کمپانی ایلان ماسک در عرصه سینما بودند اما حالا روزبهروز بیشتر در چاه ورشکستگی فرو میروند.