سه نگاه به روزگار سه بازیگر زن سینمای ایران

روزنامه هفت صبح | یک: درخشش نیکی کریمی در یک نقش فرعی در سریال یاغی یادمان انداخت که ۳۲ سال است این زن زوال ناپذیر سینما در سطح اول خودش را حفظ کرده است. یک سوپراستار خوش چهره دهه هفتادی که به ندرت تسلیم فشارهای سینمای تجاری شد و توانست به رویای خود برای تبدیل شدن به یک سینماگر درجه یک جامه عمل بپوشاند. او شروعی انفجاری در سینمای ایران داشت. عروس، ردپای گرگ، سارا، پری، بوی پیراهن یوسف و برج مینو. همبازی شدن با پورعرب، قریبیان، علی نصیریان، امین تارخ، خسرو شکیبایی و علی مصفا.
آن هم در سن ۱۹ تا ۲۲ سالگی. ازدواجش با یک بیزینسمن و جداییاش پس از شش ماه این سیر صعودی بیوقفه را دچار خدشه کرد. بازی در فیلم چهره ساخته سیروس الوند که اجازه میداد یک بار دیگر رودرروی ابوالفضل پورعرب قرار گیرد را با سختگیریهای غیرمنطقی اداره نظارت و ارزشیابی تحت کنترل خاکبازان از دست داد. همان دورهای که ماهایا پتروسیان و فریماه فرجامی هم دچار محدودیتهای بیمنطق مشابهی شده بودند و بیتا فرهی هم به خاطر توقیف بانو از جریان اصلی سینمای ایران دور شده بود.
کریمی دوباره و باانگیزه فراوان به سینما بازگشت و این بار همزمان شد با ظهور ستارهای مثل هدیه تهرانی و شکفتن لیلا حاتمی. نیکی کریمی اما عقبنشینی نکرد. موقعیتش به عنوان ستاره اول به خطر افتاده بود. در این سالها به بازیگر اول فیلمهای تهمینه میلانی بدل شد که به او اجازه میداد به دور از دغدغههای سینمای تجاری که میخواستند از چهره خاصش سوءاستفاده کنند، نقش زنان احساساتی و پیچیده را بازی کند. بازی او در دو زن و همینطور نیمه پنهان از فرازهای این دوره از فعالیت کریمی بودند. کریمی در این سالها همنشین عباس کیارستمی بود و از نزدیک فرایند خلاقیت این استاد منحصر به فرد سینمای ایران را پیگیری میکرد.
همین شد که جرقه ساختن فیلم در ذهن کریمی زده شد. آن هم وقتی که فقط ۳۲ سال داشت. اولین کارش یک فیلم ۴۵ دقیقهای بود که با سردی از سوی اهالی سینما استقبال شد اما کریمی که گرانترین بازیگر آن سالهای سینمای ایران بود اعتبار و ثروتش را در راه دستیابی به هدفش خرج کرد و فیلمسازی را ادامه داد. در ششمین فیلمش یعنی آتابای او ثابت کرد که در کارگردانی هم میتواند همپای بازیگری به سطح اول سینمای ایران برسد.
نیکی کریمی حالا چهرهای بینالمللی در سینمای ماست. حضورش به عنوان داور در جشنواره تریپیکا در نیویورک، حلقه ارتباطیاش با بزرگان سینمای جهان و موفقیت انتقادی فیلم آتابای موجب نشده که کریمی در عرصه بازیگری خطر کردن را کنار بگذارد. بازی او در نقشی سخت در سریال یاغی نشانه شجاعت اوست. نیکی کریمی برخلاف طناز طباطبایی و یا سحر دولتشاهی و آزاده صمدی، بازیگر ذاتی نیست. اما با دقت و ظرافت نقشهای خود را در سینما پی میگیرد و اجازه نمیدهد پوسته یک ستاره سینما، پویایی و تحرکش را سلب کند. نیکی کریمی حالا به عنوان یک بازیگر مطرح، چهرهای بینالمللی، کارگردان و به تازگی تهیه کننده همچنان حضوری موفق در سینمای ایران دارد و خواهد داشت.
دو: لیلا زارع یکی از قدرنادیدهترین بازیگران سینمای ایران است. استعداد او از همان فیلم اولش یعنی ما همه خوبیم ساخته بیژن میرباقری کاملا واضح و آشکار بود. جوان بود، بازی بسیار خوبی داشت و چهرهای گیرا. اما او هرگز نتوانست به سطح اول سینمای ایران نفوذ کند. راستش همیشه با بدبینی به این روایتها درباره نقش روابط خارج از سینما در موفقیت برخی از بازیگرها نگاه میکنم اما وقتی میبینم چطور دو دهه است که لیلا زارع در خارج از سطح اول سینمای ایران نگاه داشته شده است میگویم نکند آن روابط؛ آن مهمانیها و آن گعدهها واقعا حقیقت دارند؟
چگونه میشود که لیلا زارع و یا مثلا الهام کردا این قدر دیر و سخت میتوانند وارد سطح اول سینما بشوند؟ چون در هیچ حلقهای قرار ندارند؟ لیلا زارع در یک دهه گذشته در ۱۹ فیلم ظاهر شده اما فرصتی برای ایفای نقش در سطح اول سینمای ایران نداشته است. او در حلقههای تاثیرگذار سینمای ایران حضور ندارد. حلقههایی که به مرکزیت رخشان بنیاعتماد، خسرو ملکان، اصغر فرهادی و مانی حقیقی، جواد نوروزبیگی، هومن سیدی، پیمان معادی در سینمای ایران شکل گرفته است. امیدواریم از ظرفیتهای بازیگری امثال لیلا زارع و الهام کردا بیشتر از قبل در سینمای ایران استفاده شود. هنر بازیگری میتواند خودش از مهمترین قابلیتهای جذب تماشاگر باشد. باور کنید.
سه: سارا بهرامی حضوری شبح گون در سینمای ایران دارد. این دانش آموخته تئاتر در ۳۴ سالگی دیگر به عنوان یک بازیگر سینما پذیرفته شده بود و در سال ۹۶ مهمترین کشف سینمای ایران بود و توانست با یک شاه نقش مهم در فیلم دارکوب ساخته روحالله حجازی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را به دست بیاورد. او همزمان بازی در فیلم پرفروش هزارپا را نیز از سرگذراند. این شروع طوفانی اما هنوز موجب نشده که او نامزد ایفای نقش اول فیلمهای مهم ایرانی باشد.
در لتیان، رمانتیسم عماد و طوبا و همین طور فیلمهایی مثل لتیان، روشن، خائن کشی و سرکوب هیچ کدام نقشی محوری برای بهرامی به ارمغان نیاوردند. اما شاید علفزار او را باردیگر به گزینه نقشهای اول بدل کند هرچند در علفزار نیز نقش او و بقیه تحتالشعاع درخشش پژمان جمشیدی قرار میگیرد. سارا بهرامی حالا در چهل سالگی باید نقشهای مهمتری را در سینمای ایران برعهده بگیرد.