دیالوگهای عجیب دو سریال از سرنوشت و خوشنام

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | درباره کیفیت سریالهای ماه رمضان امسال حرف همان است که پیشتر زدیم. حالا هم قرار نیست تحلیلی درباره چرایی کشدار بودن قصهها، موقعیتهای تکراری، پیامهای گلدرشت و موضوعاتی از این دست بیان کنیم. روی گزارش درباره دو سریال «از سرنوشت ۴» و «خوشنام» است که پخش آنها، دوشنبه شب از سرگرفته شد. در اتفاقی عجیب هر دو سریال حاوی دیالوگها و موقعیتهای غیرمتعارف بودند که از چارچوب اخلاقی تلویزیون خارج است.
مورد اول| صدای عجیب
دو هفته پیش تحلیلی درباره «خوشنام» منتشر کردیم و نوشتیم برای ایجاد خنده متوسل به شوخی توالتی شده است. ماجرا را اگر نمیدانید، بخوانید: اوسا شفیع (حمید لولایی) گرفتار دچار یبوست شده و مدام در حال رفتن به توالت است. مادر او (فریده سپاه منصور) راه چاره را در خوردن قره قروت دیده است. در قسمت پانزدهم، بالاخره وسط یک بحث داغ، قره قروت کارساز میشود و اوسا به سمت توالت دوان. همزمان هم صدایی از او توجه اطرافیان را جلب میکند. متعاقب آن اعضای خانواده از این گشایش شاد میشوند!
مورد دوم| گسترش شوخی توالتی
دستاویز «خوشنام» به توالت برای ایجاد موقعیت مثلا کمدی، تا قسمتهای قبل فقط مربوط به شخصیت اوستا بود. در این قسمت نوبت به مادر و خاله شهرام ( سحر ولدبیگی و شهره لرستانی) هم رسید. یک نفر به خاطر زیادهروی در خوردن قره قروت دچار مشکل شده و یکی از سوسکهای توالت میترسد. در هر حال توالت در کانون قصه قسمت پانزدهم قرار داشت. پیشتر نوشتیم کارگردانی چون رضا عطاران استفادهای درست از این عنصر میکرد و حالا در «خوشنام» به شیوهای مشمئزکننده مورد استفاده قرار گرفته است.
مورد سوم |و همچنان فریاد
چند روز پیش، طهماسب صلحجو، از منتقدان باسابقه مصاحبهای با خبرگزای فارس انجام داد و به این نکته اشاره کرد که چرا شخصیتهای سریال «خوشنام» با بهانه و بیبهانه سر هم فریاد میکشند! او اینطور نتیجه گرفت که:« فریاد کشیدن و داد و بیداد باعث شکل گرفتن موقعیت طنز نمیشود.» در قسمت پانزدهم هم تا دلتان بخواهد داد و فریاد وجود داشت. از شیوه صحبت اوستا با خانواده و نیز همسایههای خود تا چگونگی برقراری دیالوگ میان دوستان شهرام. باور کنید با دیدن یک قسمت از سریال و این همه داد و فریاد، چیزی جز سردرد عایدتان نمیشود.
مورد چهارم| القاب حیوانی
در شبکه دو داستان سریال «از سرنوشت ۴» همچنان به کندی روایت میشود. در قسمت هجدهم در دو سکانس متوالی شاهد دیالوگ شخصیتها بودیم که از نام یک حیوان بهره بردند. در سکانس اول، مینو سراغ پسری میرود که بعد از شنیدن پاسخ منفی از سوی او، به خاطر عشق مفرط خود را از بلندی پرت کرده؛ دستش شکسته و حالا در بیمارستان بستری است. مینو روی گچ دست او مینویسد «خیلی خری» ؛ دست را آرام بلند میکند و مقابل چشم عاشق سینهچاک قرار میدهد.
جوان، با طمانینه و با لحنی که بوی عاشقی از آن به مشام برسد، جواب میدهد: «خر تویی که اون حرفهارو به من زدی.» پاسخ معشوق اما یک کلمه است: «خودتی». پسر این بار هم ساکت نمینشیند و با حالتی آغشته به مهر فراوان، جواب میدهد: «خر؛ خیلی خری!» در سکانس بعدی شاهد ملاقات هاشم (دارا حیایی) و سهراب (کیسان دیباج) هستیم. صحبتی میان آنها در میگیرد و سهراب انقلتی به گفتههای هاشم وارد میکند. هاشم هم در پاسخ میگوید:«اسبی تو؟»
مورد پنجم| تعارض
فریاد وااسفا سر نمیدهیم اما نمیتوان تعجب خود را از سیاست دوگانه سیما پنهان کرد. این دیالوگها و موقعیتها را باور کنیم یا پندهای اخلاقی تلویزیون که ۲۴ ساعته در گوش مخاطب است؟ بله؛ ما هم باور داریم یک سریال باید سرشار از موقعیتها و لحظههای جذاب باشد تا بیننده را با خود بکشد.
شیوهای که سازندگان دو سریال مذکور پیش گرفتهاند اما مصداق «افتادن از آن طرف بام» است. وانگهی؛ آنها باید در وهله اول یک سریال استاندارد تحویل مخاطب دهند نه اینکه برای سرگرمی و خنداندن متوسل به هر وسیلهای بشوند. وضعیت «خوشنام» و «از سرنوشت ۴» یادآور کسی است که حین سقوط به هر وسیلهای چنگ میزند.