داستان یک نگرانی با رمز فرهادی

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | نه فقط در ایران که در همه دنیا، ساخت ادامه فیلم و سریالها توام با هیجان و نگرانی است. طبعا علاقهمندان به آثار موفق از تداوم آنها خوشحال میشوند و در عین حال نگران هستند نکند نتیجهای مطلوب بهدست نیاید. دنبالهسازی در کشور ما عمدتا همراه با موفقیت بوده اما تا آنجا که سریالها بدون فاصله زمانی ساخته شدهاند. مثل پایتخت، لیسانسهها، از سرنوشت و… آیا ساخت فصل دوم سریالهایی که مشمول زمان میشوند هم همراه با موفقیت بوده است؟ آیا شرایط امروز با روزگاری که دو فصل اول داستان یک شهر ساخته شد، یکی است؟
مورد اول| تجربه بد روزگار جوانی
بهانه اصلی نگارش گزارش، سریالی است که چندی پیش روی آنتن شبکه پنج رفت: فصل جدید روزگار جوانی که اثری ضعیف بود و خاطرات خوش فصلهای قبلی را از بین برد. اواخر دهه ۷۰ شبکه پنج که آن زمان شبکه تهران نام داشت، سریال روزگار جوانی را پخش کرد. اصغر فرهادی فیلمنامهای جذاب با موضوع زندگی دانشجویی نوشت و شاپور قریب آن را کارگردانی کرد.
در نیمه راه ، ۱۳ قسمت باقیمانده به اصغر توسلی رسید. خودش فصل دوم را هم ساخت. بعد از دو دهه توسلی فصل سوم روزگار جوانی را کارگردانی کرد که کیفیت پایین آن داد همه را در آورد؛ از رسانهها تا مخاطبان. میزان واکنشهای منفی نشان میدهد این سریال هرگز در جلب رضایت بینندهها موفق نبوده است. این تجربه است که نگرانی درباره یک سریال محبوب دیگر را دوچندان میکند.
مورد دوم| نام بلند فرهادی
از قضا این بار هم پای اصغر فرهادی در میان است. او سال ۷۸ با الهام از برنامه در شهر، سری اول داستان یک شهر را برای شبکه تهران ساخت. علی قربانزاده، آتنه فقیه نصیری، امیرحسین صدیق، فرامرز صدیقی، رامبد شکرابی و علی سلیمانی در سری اول سریال که سوژههایی تلخ و واقعی داشت بازی کردند.
علیرضا بذرافشان هم در نوشتن سری اول داستان با فرهادی همکاری کرد. فرهادی سری دوم داستان یک شهر را که از سری اول آن قویتر بود، با لحنی به مراتب تلختر ساخت. شخصیتپردازی قوی کاراکترهایی که با قصههای تلخ سریال درگیر بودند و عمق روابط و شخصیتها، قدرت فرهادی را در خلق آدمهایی واقعی و بارور کردنی به رخ کشید.
سروش صحت، بهاره رهنما، رضا ایرانمنش و نیما رئیسی چهار شخصیت اصلی سری دوم سریال بودند که هر کدام خرده داستانهای خودشان را داشتند. فرهادی پس از آن آرامآرام به سمت سینما کشیده شد و دیگر سریال نساخت. با این حال آنچه نوشته و ساخته، مورد توجه بودهاند. حالا هم که نامی بلند دارد و طبعا کار برای سازندگان فصل جدید داستان یک شهر از این منظر سخت است.
مورد سوم| حال و روز در شهر
روزی که اصغر فرهادی برنامه در شهر را منبع نگارش داستانها قرار داد، این برنامه در اوج بود. سری جدید سریال هم قرار است با الهام از سوژههای در شهر، در استان و تهران ۲۰ ساخته شوند. منتها هم خود برنامهها کیفیت سابق را ندارند و هم اینکه رقبای مجازی گردن کلفتی کنارشان است. یکی از چالشهای سازندگان فصل سوم داستان یک شهر به منبع اقتباس برمیگردد. آیا در شهر یکی از برگ برندههای آنهاست؟
مورد چهارم| چالشهای کارگردان
علاوه بر موارد بالا، باید تغییر ذائقه مخاطب را هم در نظر گرفت. روزگاری سوژههای برنامه در شهر مردم را درگیر میکرد اما حالا آن اتفاق به ندرت رخ میدهد. ضمن آنکه مسئله تغییر ذائقه هم هست؛ چه در محتوا و چه در ساختار. محمدرضا آهنج چگونه از پس از این چالشها برخواهد آمد؟ او کارگردانی با تجربه است که اکثر سریالهایش موفق بودهاند.
اتفاقا تجربه ساخت سریال براساس پروندههای واقعی را هم دارد؛ مثل عملیات ۱۲۵ و آسمان من. این پشتوانه میتواند مخاطب را امیدوار کند که فاجعه روزگار جوانی رخ نخواهد داد. تهیهکننده سریال چندی پیش گفته بود: « یکی از چالشهایی که با آن مواجه هستیم، این است که این سریال در زمان خود به یک مجموعه پرطرفدار تبدیل شد و مردم همچنان آن را به خاطر دارند. به همین دلیل است که با پیشتولیدی طولانی وارد تولید میشویم که بتوانیم کاری قابل قبول به مردم ارائه دهیم و امیدوارم این هدفی که در ذهن داریم محقق شود.»