سنگ تمام لیلی گلستان برای رفیق قدیمی

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | گالری گلستان در دروس تهران، این روزها میزبان نمایشگاه نقاشی مسعود کیمیایی است. کارگردان ۸۰ ساله ایرانی، ۲۱ تابلوی خود را به گالری دختر ابراهیم گلستان، رفیق دیرینه خود که البته ۲۰ سالی از او بزرگتر است برده و نمایشگاه این آثار از روز جمعه آغاز شده است.
گفته شده که این افتتاحیه مورد توجه مردم قرار گرفته و در خیابان باقری کماسایی ترافیک شده به نوعی که پلیس وارد کار شده است.
روایت لیلی گلستان از شب افتتاحیه را بخوانید که در اینستاگرام خود نوشته است: «شبی فراموش نشدنی…دو نفر از شاگردان مدرسه کیمیایی دم در ورودی ایستادند و ۱۰نفر داخل گالری میشدند و هرکس بیرون میآمد نفر اول در صف وارد میشد. بیرون گالری غلغله. جناب سرگرد آمد گفت جناب سرهنگ در ماشین با شما کار دارد.
در نهایت احترام پرسیدند چه خبره و وقتی گفتم مسعود کیمیایی دوتایی گفتند قیصر! و از وضع ورود به گالری اظهار رضایت کردند و گفتند میمانیم تا خودشان بیایند و شلوغی را کنترل کنیم. بعد که خیالشان راحت شد تشکر کردند و رفتند. امشب همه چیز در عین تمدن و ادب و مهربانی گذشت و بهخیر و خوشی افتتاحیه برگزار شد. دیدیم که چقدر مردم قدردان هستند و چقدر کیمیایی را دوست دارند. از همه حاضرین در این جمع دوستانه و متمدنانه تشکر میکنم.»
خبرآنلاین در گزارشی که از گالری داده نوشته: «تابلوهای نقاشی مسعود کیمیایی از ۹۰ تا ۳۲۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده است و کاتالوگ نمایشگاه او حاوی تصویر چاپشده نقاشیهایش نیز ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسد.»
لیلی گلستان بیرون از گالری خود و پیش از رسیدن مسعود کیمیایی به نمایشگاه نقاشیهایش مصاحبهای هم با سیدعبدالجواد موسوی داشته که بد نیست آن را بخوانید.لیلی گلستان در پاسخ به این سوال که اولینبار چه زمانی نقاشیهای مسعود کیمیایی را دیده است به خبرآنلاین چنین میگوید: «دو ماه پیش مسعود به من زنگ زد و گفت نقاشی میکند. من خیلی تعجب کردم و به سرعت به خانهاش رفتم.»
او با تاکید بر اینکه «ما ۵۰ سال است با هم دوستیم» ادامه میدهد: «از دیدن کارها حیرت کردم. چون عنصر غالبشان تخیل و رنگ بود و دقیقا خودِ مسعود بودند؛ آدمی که همه عمرش خیالبافی و قصهگویی کرده و فیلمهای درجه یک ساخته است. نقاشیها به نظرم خودِ مسعود بودند و بازی نکرده بود. مسعود هیچ ادعایی در زمینه نقاشبودن ندارد و گفت خودم و فیلمهایم را روی بوم کشیدهام و واقعا هم همینطور است و کاردهایی که روی بوم است، واقعا امضایش است.»
مدیر گالری گلستان در پاسخ به این سوال که اگر این نقاشیها متعلق به مسعود کیمیایی نبود آیا همینقدر حیرتش را برمیانگیخت و همینقدر دوستشان میداشت، میافزاید: «نه! این نقاشیها برای من مهم است چون متعلق به آدمی بزرگ در سینمای ایران است. به بیان دیگر، چون آدمی که این قدر در سینمای ایران بزرگ است این کارها را «هم» کرده است برایم جذاب است.
برایم جذاب است که فرصت کرده است کارهایی برای دل خودش انجام دهد و آنچه جذابترش میکند این است که این آثار، خودِ مسعود کیمیاییاند و این را میگویم چون خودش را میشناسم. نقاشیها واقعا خودِ مسعود کیمیاییاند با تمام تخیل، گاهی اوقات خشونت و گاهی اوقات لطافت و بنابراین برایم جذاب است.»
لیلی گلستان در جواب اینکه اگر مسعود کیمیایی را از این آثار منتزع کنیم و تابلوهای او را صرفا از منظر هنر نقاشی ببینیم چه نمرهای به آثار او میدهد، میگوید: «من به هیچکس نمره نمیدهم اما مسعود از نظر هنر نقاشی بسیار naive (نائیو- مکتبندیده- خودآموخته) کار کرده و هرچند در جاهایی بسیار نقاشانه است و هنگامی که به جزئیات کارش دقت میکنید، میبینید که طراحی بلد است اما خودِ نقاشی، هنگامی که به صورت کامل و بافاصله نگاه میکنید در سبک نائیو یا آنطور که به فارسی ترجمه کردهاند، بدوی و ساده میگنجد.»
او در جواب اینکه اگر قرار باشد این آثار را برای تقریب مطلب به ذهن ما با آثار نقاشِ دیگری همعرض بداند، از چه کسی نام خواهد برد، میافزاید: «قابل قیاس با آثار شهرام کریمی است. چون شهرام کریمی هم خیلی نائیو، خیلی ساده کار میکند. طوری که در ضمن آنکه بسیار استادانه است و در نقاشی معاصر ما جایی دارد، گمان میکنید کار یک بچه است. بنابراین میشود کمی با او مقایسهاش کرد.»
گلستان تاکید میکند: «اینکه مسعود ادعای نقاشبودن و نقاش متبحر بودن ندارد برای من بسیار مهم است. بعضیها ادعای بسیار دارند در حالی که چیزی نیستند. مسعود دلش خواسته نقاشی بکشد و من هم دوست داشتهام برایش نمایشگاه بگذارم، به همین راحتی. من برای آقای کیمیایی هر وقت دلش بخواهد اینجا نمایشگاه بگذارد، (با خنده و به شوخی) حتما این کار را در کمال پارتیبازی انجام میدهم. چون دوست عزیز من است و ما ۵۰ سال است که با هم دوستیم.»
البته خانم گلستان ظاهرا از این سوالات کمی هم ناراحت شده و در اینستاگرام خود، متاسفانه از الفاظی مثل «منفیباف لیچارگوی صدمن یکغاز» برای این روزنامهنگار که صرفا کارش را انجام داده استفاده کرده و تازه آن را یک جواب «راست حسینی» خوانده است.
به هر حال به روایت آقای موسوی از جمله حاضران در افتتاح این نمایشگاه، آیدین آغداشلو، نقاش بود و مسعود کیمیایی نیز اگرچه با تاخیر اما سرانجام ساعت ششونیم عصر خود را به این رویداد که افتتاحیه آن ساعت چهار عصر بود و تا ۱۷ آذر ۱۴۰۰ برپاست رساند.