شوخی سطح پایین با نماینده ایران در اسکار

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| شبکه سه از ۱۲ آبان پخش سریالی بهنام پلاک ۱۳ را شروع کرد. این سریال کمدی است و ساعت ۲۰ روی آنتن میرود. در آستانه پخش، درباره سریال اینطور گفته میشد: «پخش سریال پلاک۱۳ بهنوعی بازگشت سریالهای طنز شبانه به کنداکتور شبکه سه نیز محسوب میشود.
شبکه سه پیش از این نیز در سریالهای طنز شبانه تجربیات موفقی مانند زیر آسمان شهر، شبهای برره و… را داشته و حالا هم قرار است با سریال پلاک۱۳، پخش سریال سیتکامی شبانه را از سر گیرد.» آیا واقعا این سریال توانسته خاطره خوش سریالهای نود شبی را تکرار کند؟ آیا با طعنه و کنایه به ماجراهایی مثل اصغر فرهادی و حاشیههای فیلم او میتوان به موفقیت رسید؟
مورد اول| معمای نود شبی
اشاره شد که پلاک ۱۳ داعیه احیای سریالهای کمدی نود شبی دارد. سریالهای دنبالهدار که بعدا بهعنوان نود شبی شناخته شدند، سه دهه پیش رونق گرفتند. در این میانه کمدیها اقبال بیشتری بهخود دیدند و همچنان مخاطبان از آنها به نیکی یاد میکنند. مهران مدیری، پیمان قاسمخانی، رضا عطاران و مهدی مظلومی سردمدار کمدیهای شبانه شدند.
حاصل آن سریالهای ببخشید شما، پلاک۱۴، نود شب، پاورچین، نقطهچین، شبهای برره، باغ مظفر، قطار ابدی، این چند نفر، زیر آسمان شهر و… شد. پیشتر هم در دهه شصت تلویزیون تجربههای مشابه مثل ساعت خوش را بهخود دیده بود. زمان گذشت و کمدیهای نود شبی به حاشیه رفت.
تلاشهایی که انجام شد به بار ننشست و حتی سال پیش صفر ۲۱ با شکست مواجه شد و سریال در میانهراه به پایان رسید. شبکه سه اختیار را به جواد رضویان و سیامک صفری سپرده بود که ناکام بودند. حالا پلاک۱۳ با چنین ادعایی قدعلم کرده و عیار سریال خیلیزود عیان شد.
مورد دوم| ماجرای فرهادی
پلاک۱۳ گاه و بیگاه با برخی مسائل ملموس برای مخاطب، شوخی میکند. مثل ترانه بوی عیدی فرهاد، فیلم قیصر و… این تمهیدی است که کمدیسازان همواره سراغش میروند؛ گاه جواب میگیرند و گاه موفق نیستند. چهارشنبه شب در پلاک۱۳ سکانسی پخش شد که به شوخی با قهرمان اصغر فرهادی اختصاص داشت.
محور فیلم کیف پولی است که یه آدم نیازمند پیدا میکند اما آن را به صاحبش برمیگرداند. این شوخی اما خالی از نیش و کنایه هم نبود. بهویژه جاییکه اشاره شد فیلم از روی یک مستند ساخته شده تا بلکه حواشی اخیر تداعی شود. میدانید که یکی از هنرجویان فرهادی ادعا کرده فیلم قهرمان براساس فیلم مستندی است به اسم دو سر برد، دو سر باخت که او در کلاس فرهادی در سال ۱۳۹۳ ساخته.
در این سریال دیالوگ «کارگردان چه بیکاری بوده» و «قراره بفرستن اسکار» هم دیگر طعنههایی است که به قهرمان و فرهادی زده شد. اگر سریال را دیده باشید، شما هم اذعان میکنید که این سکانس نمیتواند از مخاطب خنده بگیرد و حتی برای مخاطب عادی، کنایهها بیمفهوم و گنگ است.
مورد سوم| از قاسمخانی و صحت به ابیلی
اینکه سکانس مذکور و نمونههای مشابه، ناموفق هستند، به ضعف پلاک۱۳ برمیگردد. نقطه ضعف اولیه را هم باید در متن آن دید که نه داستانی چندان جذاب دارد و نه شوخیهای آن به دل مینشیند. فیلمنامه پلاک را امیر ابیلی به همراه محمدحسن رعیتپور، حامد آبکنار و مسعود غزنچایی نوشته است. آیا توقع بهجایی است که وقتی پای شوخی و حتی کنایه پیش میآید، انتظار ظرافت داشت؟ روزگاری نویسندگانی در تراز سروش صحت و پیمان قاسمخانی فیلمنامه سریالهای کمدی شبانه را مینوشتند.
مورد چهارم| از مدیری به معیریان
پلاک ۱۳ را آرش معیریان کارگردانی میکند که کما بهترین کمدی اوست! معیریان از شارلاتان، خالتور، آسوپاس و… به این سریال رسیده و با چنین کارنامهای سکاندار کمدی شبانه تلویزیون شده است. او جای مهران مدیری و رضا عطاران را گرفته که در این سبک صاحبامضا هستند و سریالهای «خیابان خلوتکن» ساختند. ت
لویزیون با چنین نویسندهها و کارگردانهایی راه بهجایی نخواهد برد. حجم واکنشهای منفی کاربران و رسانهها گویای ناکامی پلاک۱۳ است. معیریان مشهور است که سرعت عجیبی در کارگردانی دارد و خب این امتیازی برای یک سینماگر است اما آیا او ذائقه کمدی خوبی دارد؟