چهار استراتژی طلایی برای معامله در بورس

روزنامه هفت صبح، احمدرضا نجفی | شاخص بورس تا کجا بالا میرود؟ روند نزولی کی به پایان میرسد؟ اینها سوالهایی است که اغلب ما سهامداران به دنبال جوابی برای آنها هستیم. احتمالا پاسخ این سوالات همان نقاط برگشت نمودار باشند که با پیدا کردنشان میتوانیم بفهمیم چه زمانی بهترین فرصت برای خرید و چه زمانی بهترین فرصت برای فروش است.
برای پیدا کردن نقاط برگشت راههای مختلفی وجود دارد. روشی که بیشتر به گوش ما آشناست، پیدا کردن ناحیههای مقاومت و حمایت قیمت یا شاخص است. برای مثال بارها شنیدهایم که میگویند محدوده یک میلیون و ۵۰۰هزار واحد برای شاخص کل یک ناحیه حیاتی است و میتواند نقش حمایت و مقاومت را داشته باشد. در کنار آن پیدا کردن روند قیمت یا شاخص میتواند وضعیتی که در آن قرار داریم را روشنتر کند و در ادامه به ما نشان دهد چه زمانی میتوانیم با خیال راحتتر دست به معامله بزنیم.
روشهای دیگر و حرفهایتر مثل اندیکاتور فیبوناچی و میانگین متحرک هم در این زمینه کمک زیادی به خواهد کرد. در اینجا شیوه استفاده از این چهار روش را بررسی کردهایم تا همیشه پاسخی برای سوالاتمان داشته باشیم. توجه کنید که این روشها هم برای شاخص کل و هم برای قیمت سهام میتواند کارساز باشد.
یک: چه کسی حمایتمان میکند؟
کمتر کسی است که اسم ناحیههای مقاومت یا حمایت به گوشش نخورده باشد. ناحیههایی که اغلب روانی هستند و عبور قیمت از آنها میتواند به کلی سرنوشت معاملات را تغییر دهد. برای مثال ناحیههای ۲۰، ۲۵ و ۳۰هزار تومان به خاطر اعداد رندی که دارند، به عنوان نواحی مقاومت سنگین دلار محسوب میشوند و همین موضوع را برای شاخص کل بورس تهران در محدودههای یک میلیون و ۳۶۰هزار و یک میلیون و ۵۰۰هزار واحد شاهد هستیم.
شاید در ابتدا به نظر غیرمنطقی باشد، اما اعداد رند نقش بسیار مهمی در تعیین این نواحی دارند. وقتی قیمت پایینتر از این ناحیهها باشد، به آنها مقاومت میگویند. چراکه اگر برای مثال شاخص کل به محدوده یک و نیم میلیون واحد نزدیک شود، این ناحیه در برابر روند صعودی مقاومت خواهد کرد و شکست آن میتواند اتفاق مهمی باشد. در طرف مقابل اگر قیمت بالاتر از این نواحی قرار داشته باشد، به آنها حمایت گفته میشود. نوعی استراتژی معاملات وجود دارد که میگوید معاملهگر تنها در همین نواحی باید دست به معامله بزند. اگر حمایت بود خرید کند و اگر به مقاومت نزدیک شدیم، دارایی خود را بفروشد.
دو: سوار بر روند قیمتها
بعضی کارشناسان بازارهای مالی معتقدند شما برای تحلیل روند قیمت سهام نیازی به اندیکاتورهای پیچیده ندارید و تنها کافی است خط روند را به درستی تشخیص دهید. سادهترین راه برای پیدا کردن خط روند این است که نقاطی که پیش از این شاخص کل با رسیدن به آنها روند خود را تغییر داده، پیدا کنید. توجه داشته باشید که ممکن است شاخص چند مرتبه از خط روند مورد نظر ما عبور کرده باشد، اما اگر این عبور با کندلهای بلند همراه باشد، اتفاقا نشاندهنده انتخاب درست ما در پیدا کردن خط روند است.
چراکه این موضوع نشان میدهد قیمت با عبور از خط روند مشخص شده، توانسته افزایش یا کاهش قابل توجهی را تجربه کند. خطوط روند همچنین به ما نشان میدهند که در حال حاضر چه شرایطی داریم. ممکن است در یک روند صعودی بلندمدت، چند مرتبه شاهد خط روندهای کوتاهمدت باشیم. برای مثال خطر روند شاخص در چند هفته اخیر صعودی بوده، اما در چند ماه گذشته روند بلندمدتی بازار نزولی است. بستگی به استراتژی معاملاتی خودتان دارد که بخواهید خط روندهای کوتاهمدت یا بلندمدت را مبنای کار قرار دهید.
سه: معامله با کمک ریاضیات
ضرایب فیبوناچی کمک زیادی به تحلیلگران میکنند تا بتوانند هدف قیمتها را تشخیص دهند. زمانی که یک روند صعود یا نزولی سنگین اتفاق میافتد، با استفاده از خطوط فیبوناچی در تحلیل تکنیکال میتوان هدف قیمتها را مشخص کرد. اغلب کارگزاریها ابزار تحلیل تکنیکال را در سامانه معاملات خود فراهم کردهاند. کافی است با انتخاب خطوط فیبوناچی اصلاحی، یک خط روند از ابتدا تا انتهای روند صعودی یا نزولی بزرگی که قبلا داشتیم رسم کنیم. برای مثال روی شاخص کل این خط روند از ابتدا خرداد تا هفته اول شهریور خواهد بود.
خطوط رسم شده هر کدام یکی از ضرایب فیبوناچی هستند که مهمترین آنها ضریب ۶۱٫۸درصد است. به عبارتی اگر قیمت سهامی در یک رالی بلند مدت ۱۰۰واحد رشد کرده باشد، در روند اصلاحی یک مقاومت مهم در محدوده ۶۱٫۸ خواهد داشت و امکان برگشت روند صعودی از این محدوده وجود دارد. همانطور که در تصویر هم قابل مشاهده است، شاخص کل در ماههای اخیر واکنشهای زیادی به ضرایب فیبوناچی داشته. این اندیکاتور هم در نمودار ساده و هم در نمودار لگاریتمی کاربرد دارد و باید دید در کدام نمودار قیمت سهام یا شاخص واکنش بیشتری نسبت به خطوط نشان داده است.
چهار: در جستوجوی تعادل
میانگین متحرک که بعضا آن را مووینگ اوریج یا Moving Average صدا میکنند، یکی دیگر از ابزارهای تشخیص روند معاملات، نقاط برگشت و اهداف قیمت است. این نمودار از میانگین قیمت چند وقت اخیر به دست میآید. برای مثال اگر اندیکاتور MA را در نمودار روزانه مشاهده کنید، مقدار MA در هر روز برابر با میانگین ۹روز گذشته آن خواهد بود.
این رقم قابل تغییر است، اما عموما اعداد ۹، ۲۱ و ۵۰ را به عنوان نسبتهای مهم در نظر میگیرند. MA50 نشان دهنده تغییرات میانگین قیمت در ۵۰دوره گذشته است. طبیعتا هرچه تعداد دورهها بیشتر باشد نوسانات نمودار نمایش داده شده کمتر خواهد بود. حالا این نمودار چه کمکی به ما میکند؟ فرضیهای وجود دارد که بر اساس آن قیمت سهام وقتی از میانگین دورههای قبل فاصله گرفت، نهایت تلاش خود را برای بازگشت به خرج خواهد داد.
همچنین عبور از این نمودار حکم تایید تغییر روند را دارد. برای مثال اگر در یک موج صعودی قیمت سهام از میانگین متحرک فاصله زیادی گرفت، در صورت اصلاح، نهایتا تا همان محدوده میانگین متحرک کاهش قیمت خواهیم داشت، اما در صورت عبور از نمودار میانگین متحرک، دیگر مسئله اصلاح مطرح نیست و وارد روند نزولی و اصطلاحا بازار خرسی شدهایم.