دلمان برای کدام اعضای کابینه تنگ خواهد شد؟

روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | دوران هشت ساله آقای روحانی هم به سر آمد. جدا از اینکه عملکرد شخص ایشان به عنوان رئیسجمهور چگونه بوده، عملکرد اعضای کابینه هم طی این هشت سال متفاوت بوده است. بر اساس افرادی که در روز آخر در دولت حاضر بودند، تلاش کردهایم سه عضو کابینه که احتمالا دلمان برایشان تنگ خواهد شد و سه عضو کابینه که بعید است دلتنگشان شویم را برگزینیم.
آنهایی که دلمان برایشان تنگ خواهد شد:
محمدجواد ظریف: احتمالا خیلی زودتر از آنچه فکر میکنیم دلمان برای آقای ظریف تنگ خواهد شد. مذاکرات مربوط به بازگشت به برجام در دولت آقای رئیسی از سر گرفته خواهند شد و آن زمان احتمالا به ما یادآوری خواهد شد که دیپلماسی فرآیندی پیچیده و تخصصی است. آقای ظریف طی ماههای اخیر کاملا به حاشیه رفت اما هنوز نمیتوان گفت که او برای همیشه از صحنه سیاست ورزی در ایران کنار رفته است.
محمدجواد آذری جهرمی: احتمالا در میان مدت پی خواهیم برد که آقای جهرمی به رغم برخی زیادهرویهایش در شوخیهای فضای مجازی باز هم گزینه مناسبی برای وزارت ارتباطات بود. زیرساختهای مخابراتی در دوره او به میزان قابل توجهی توسعه یافتند و در هم آمیختگی اقتصاد با فضای مجازی هم به جایگاه غیرقابل بازگشتی رسید. شاید بگویید که توسعه فن آوری اجتناب ناپذیر بود و آقای جهرمی تنها خوش شانس بود که در این دوران هدایت وزارت ارتباطات را به عهده داشت اما احتمالا در میان مدت پی خواهیم برد که میتوان افرادی را یافت که در مقابل توسعه غیرقابل اجتناب فضای مجازی سنگ اندازی کنند.
بیژن زنگنه: آقای زنگنه در موقعیت عجیبی قرار داشت، از یک سو دولت آقای ترامپ او را در فهرست تحریمها قرار داد و از سوی دیگر برخی در داخل به دنبال استیضاح و حتی محاکمه او بودند. با این حال آقای زنگنه طی هشت سال وزارت، کار خود را نسبتا خوب انجام داد؛ او پس از برجام خیلی سریع ایران را به جایگاه پیشین در بازار نفت رساند و در یکی از بدترین دوران روابط ایران و عربستان اجازه نداد که این تنشها بر رابطه دو کشور در اوپک تاثیر بگذارد. همزمان با اینکه صادرات نفت به هر شکل ممکن (آن هم بدون ظهور بابک زنجانیهای تازه) مهمترین اولویت وزارت نفت در دوران فشار حداکثری بود، آقای زنگنه موفق شد که طرح خط لوله انتقال نفت از گوره به جاسک را هم اجرا کند.
آنهایی که دلمان برایشان تنگ نخواهد شد:
سعید نمکی: عملکرد دکتر نمکی طی بیش از یک سال اخیر به گونهای بوده که بهسختی میتوان برایش دلتنگ شد. موجهای پی در پی کرونا و روند کند واکسیناسیون عمومی نقاط روشنی در کارنامه آقای نمکی نیستند. میدانیم که مبارزه با شیوع ویروس کرونا در اوج تحریمها کار سادهای نبود و تامین مواردی مانند تهیه ونتیلاتور و دارو هم به سختی امکانپذیر بود اما بخش قابل توجهی از مسئولیت این میزان از گستردگی مبتلایان و تلفات مربوط به ویروس کرونا بر دوش وزیر بهداشت است. اظهارنظرهای عجیب آقای نمکی درباره موفقیت وزارت بهداشت در مبارزه با کرونا هم احتمالا برای بسیاری از خانوادههای درگیر با بیماری کرونا رنج آور بود.
عبدالرضا رحمانی فضلی: اگر قرار باشد یک وزارتخانه را بابت حوادث تلخ آبان ۱۳۹۸ مسئول بدانیم، آن وزارتخانه وزارت کشور آقای رحمانی فضلی است. البته او از خودش دفاع کرد و گفت که گزارشهای رسمی هیچ یک از مراجع تقصیری را متوجه وزارت کشور ندانستهاند. شیوه اعلام نتایج انتخابات نقطه ضعف بزرگ دیگر وزارت کشور تحت هدایت آقای رحمانی فضلی بود. بیش از یک ماه از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و هنوز حتی آرای نامزدها در برخی از استانها به طور رسمی اعلام نشده است و در تارنمای وزارت کشور هم اطلاعاتی درباره میزان مشارکت در شهرستانها (غیر از مراکز استان) موجود نیست.
محمدباقر نوبخت: هرچند احتمالا بخش قابل توجهی از جامعه اصلا آقای نوبخت را نشناسند اما تورمی که همه با آن دست به گریبانند محصول بودجههایی است که در نهاد تحت نظر آقای نوبخت، سازمان برنامه و بودجه، تهیه شده است. میدانیم که بودجه بازتابی است از وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور و مجلس هم نقش سازندهای در بهبود بودجه سال ۱۴۰۰ ایفا نکرد.
اما قوانین بودجه سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ اصلا به بودجه کشوری شباهت ندارد که درگیر فشار حداکثری از سوی آمریکا است. ارقام مربوط به فروش نفت در این بودجهها با واقعیت فاصله چشمگیری دارند و با شیوه تامین کسری بودجه هم بسیار سرسری رفتار شده است. حتی رئیس سابق بانک مرکزی به تازگی هشدار داده که فروش اوراق برای تامین کسری بودجه هم دیگر با جدیت پیگیری نمیشود. نتیجه چنین بودجههایی، همین تورمی است که امروز مشاهده میکنیم.