داستان بهاره و سیاستمدار عاشقپیشه نروژی

روزنامه هفت صبح | این چند روز حرفهای هفته پیش بهاره، شریک عاطفی یکی از وزرای سابق نروژ تبعات زیادی داشته است. اسم و فامیل او بهاره حیدری نصرآباد است که البته آنجا فامیلش را به لتنس تغییر داده. او یکی از مدافعان اضافه شدن ایران به کمیسیون مقام زن سازمان ملل بوده و هفته پیش در شبکه دو نروژ اینطور از این اتفاق دفاع کرده است:« با وجود تحریمها و … محافظه کارانه، تحولات پس از انقلاب در ایران نشان میدهد که وضعیت اجتماع زنان در ایران رشد قابل توجهی داشته است. اگرچه برای رسیدن به سطح ایدهآل فاصله زیادی وجود دارد اما نادیده گرفتن پیشرفتها هم دور از انصاف است.»
او بعد هم به افزایش تعداد اساتید ایران و تیمهای فوتبال زنان اشاره کرده و با این توضیحات خواسته که با نگاه متفاوتی به عضویت ایران در این کمیسیون بنگریم. حالا این حرفهای او در حالی بوده که عضو کمیته امور خارجه نروژ مخالف حضور ایران در این کمیسیون بوده است و از طرف این کشور به ایران رای منفی داده.
بهاره هم او را فاقد تخصص لازم درباره حقایق موجود در ایران دانسته و گفته است: «زنان در ایران چه پیش و چه پس از انقلاب اسلامی در شرایط برابر نبودهاند. برخی موارد بهتر و برخی بدتر شدهاند. به طور مثال، زنان پیش از انقلاب در ایران میتوانستند آزادانه برقصند یا آواز بخوانند یا انتخاب کنند که حجاب نداشته باشند اما اکنون … با این حال زنان پیش از انقلاب هم از برخی بیعدالتیها رنج میبردهاند.»
*** راه بهاره؛ ازایران تا نروژ
بهاره برای رسیدن به جایگاهی که حرفهایش در رسانهها منعکس شود مسیر سختی را طی کرده. او سال ۲۰۰۸ میلادی در حالی که فقط سیزده سال داشت از کشور بیرون آمد. در برخی از رسانهها نوشتهاند که علت گریز او اجبار خانواده برای ازدواج او بوده است اما برخی دیگر از رسانهها هم میگویند او برای گرفتن پناهندگی به دروغ گفته که اگر به ایران برگردد مجبور به ازدواج خواهد شد. بهاره سه بار به نروژ درخواست پناهندگی داد.
دست آخر هم وقتی یک خانواده نروژی سرپرستی او را برعهده گرفتند توانست مقیم این کشور شود. «لتنس» هم نام خانوادگیای بوده که از همان خانواده نروژی گرفته. در این سالها چندین اتفاق او را سر زبانها انداخت: اول اینکه پنج سال بعد از فرار از ایران به عنوان دختر شایسته ایران در مسابقاتی شرکت کرد. او سپس شغلی در سفارت ایران پیدا کرد. مدتی شرکت کردن او در مراسمهای رسمی ایران مثل بیست و دوم بهمن مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
بعد هم موضوع رابطه او با وزیر شیلات نروژ پیش آمد که احتمالا مهمترین حاشیههای زندگی خانم بهاره شد. از قضا «پر سندبرگ» شریک او را قبلا به عنوان یک وزیر ضد مهاجر میشناختند. حزب پیشرفت در نروژ به سیاستهای ضد مهاجرتیاش مشهور است که آقای وزیر در آن عضویت داشت. او چند سال قبل از آشنایی با بهاره، پیشنهاد کرده بود که نروژ کلا هیچ مهاجرت پذیری نداشته باشد.
حتی از اینکه روزی در کشورشان نروژیها به اقلیت تبدیل شوند احساس نگرانی میکرد یا سال ۲۰۰۳ پیشنهاد داده بود که به پناهجوها برچسبهای الکترونیکی زده شود تا نتوانند از اردوگاه فرار کنند. بهاره و پر سال ۱۳۹۷ در تعطیلات به ایران آمدند و در شهرهای مختلفی مثل مازندران با هم عکس انداختند. سفری که برای این وزیر ۶۱ ساله خیلی دردسر داشت.
گفته میشد که پر از نخست وزیر این کشور برای سفر به ایران اجازه نگرفته و حتی به دفترش هم اطلاع نداده بود. غیر از این از گوشی موبایل کاری خود هم به صورت غیرمجاز در ایران استفاده کرده بود. هرچه که بود، حاشیههای زیادی با آن سفر برای سندبرگ و بهاره درست شد. این زن ۳۱ ساله دربرابر آن همه اتهام اینطور جواب داد: «من در یک کشور دموکراتیک، تخریب شدهام. اکنون چگونه ما به عنوان یک نمونه در برابر کشورهای توتالیتر بایستیم؟ آیا ما بهتر از آنها هستیم؟»
یکی از اتهامها این بود که این زوج بدون نظارت مقامهای بالا دستی با مسئولان ایرانی مراوداتی داشتهاند. منتقدان اروپاییاش میگفتند او با وجود تحریم بودن ایران، از رابطه شخصی خود برای معامله فردی با ایران و نروژ استفاده کرده است. چرا که یک شرکت شیلات به اسم بهاره و آن هم در نروژ ثبت شده است. سندبرگ وقتی حاشیهها بالا گرفت یک پست فیسبوکی گذاشت که در آن توصیفهای مثبتی از نهادهای قدرت در کشور ایران نکرده بود. هدفش هم این بود که ثابت کند به قول خودش «مطلقا هیچگونه ارتباط خاص یا نزدیکی نه با حکومت ایران و نه با هیچ نهاد قدرت در ایران ندارد.»
او حتی حاضر بود برای همراه جدید خود قید موقعیت حزبیاش را هم بزند. به همین خاطر در آن پست فیسبوکی نوشته بود: «یک هفته در ایران شاید تاثیری نداشته باشد اما من معتقدم که حضور در ایران خود تاثیرگذار است. من میخواهم آزادی بیان، برابری، دموکراسی و حق انتخاب را در ایران هم ترویج کنم. اگر این تخلف از ارزشهای حزبم است، من قطعا موقعیتم در حزبی که عاشقش هستم را مورد بازنگری قرار خواهم داد.» درنهایت هم از دولت استعفا داد و زندگی متفاوتی را شروع کرد. آنها یک رستوران کوچک در مرز نروژ و سوئد تاسیس کردند که امروز آنجا کار میکنند.
این زوج از سفر پرحاشیه خودشان به ایران کتابی هم نوشتند. کتابی به اسم «قدرتهای خارجی به داخل منتقل شدهاند؛ بی عدالتی و سقوط سیاسی» که البته نروژیها آنقدر هم از آن استقبال نکردند. در این کتاب آنها واقعیات سفر سندبرگ به ایران و داستان مهاجرت بهاره به نروژ را از زبان خودشان روایت کردند.
حالا فارغ از داستان بهاره و پر، داستان این مقام جدید ایران در سازمان ملل چیست که این همه سر و صدا کرده است؟ این برای سومین بار است که از سال ۲۰۱۱ ایران عضو کمیسیون مقام زن میشود. این دوره هم تا سال ۲۰۲۶ ادامه خواهد داشت. ایران برای پنج سال آینده نامزد شده بود که عضو دو نهاد فرعی شورای اقتصادی-اجتماعی سازمان ملل بشود: اولی نهاد کمیسیون مبارزه با مواد مخدر و دومی کمیسیون مقام زن. در آسیا یک اجماع برای عضویت ایران، پاکستان، چین، ژاپن و لبنان میشود تا برای دوره سوم ایران در کمیسیون مقام زن حضور داشته باشد. در این کمیسیون ۴۵ کشور حضور دارند: ۱۳کشور از آفریقا، ۱۱کشور از آسیا و اقیانوسیه، ۱۲کشور از اروپا، ۹کشور از آمریکای لاتین و کاراییب.
سال۲۰۱۹، تنها سالی بود که ایران نتوانست رای لازم را برای عضویت در آن به دست بیاورد. این کمیسیون هر سال یک نشست ۱۰روزه در سازمان ملل برگزار میکند و یک جورهایی بالاترین مقام نظارتی حوزه زنان در این سازمان است. قانون عضویت در این کمیسیون این نیست که کشورهایی که بیشترین دستاورد را دارند فقط عضو آن باشند. برای مثال عربستان رتبه ۱۴۷ شکاف جنسیتی را در دنیا دارد اما عضو این کمیسیون (در مقام حمایت کننده) است.