چالشهای ساخت سریال سردار سلیمانی

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | اگر تولیدات سینما و تلویزیون را مرور کنیم به ندرت آثاری شاخص درباره قهرمانان کشورمان میبینیم. بررسی دلایل ناکامی آثار نمایشی در ارائه شمایل جذاب از قهرمانان، سوژه گزارش امروز نیست. این، صرفا مقدمهای کوتاه است برای ورود به ماجرای ساخت سریال حاج قاسم سلیمانی. از چند ماه پیش خبر تولید سریال به گوش رسید و در سالگرد شهادت سردار بار دیگر محل بحث شد. چالشهایی که در این راه وجود دارد، چیست؟
*** مورد اول| زمان
بدیهیترین دلیلی که میتوان به آن استناد کرد و نتیجه گرفت فعلا نباید سراغ اثری نمایشی درباره سردار سلیمانی رفت، فاصله کوتاه با شهادت اوست. کارشناسان سینما و خبرههای این حوزه بارها گفتهاند برای ساخت یک اثر استراتژیک باید اجازه داد زمان بگذرد. فاصله گرفتن از سوژه باعث میشود فیلمساز فارغ از هیجانات قصهاش را روایت کند. نه فقط درباره سردار سلیمانی که برای ساخت سریال دیگر شخصیتها، باید زمان بگذرد.
کما اینکه چنین اتفاقی برای شهید چمران، شهید بابایی، حاج احمد متوسلیان و … افتاد. حتی فیلم زندگی امام (فرزند صبح) بهرغم اینکه با فاصلهای ۱۵ ساله از رحلت او ساخته شد، با چالشهای زیادی مواجه بود. تضارب آرا و اختلاف نظرها میان تهیه کننده و کارگردان باعث شد نسخه اولیه با اعتراض همگانی روبهرو شود. البته نسخه نهایی که مورد تائید کارگردان است، فیلمی شاخص شده و در اکرانهای خصوصی تحسین منتقدان را به همراه داشته است.
*** مورد دوم | روایت
چالش مهم دیگر ساخت سریال سردار سلیمانی، پر بودن حافظه مخاطب از روایتهای متعدد درباره اوست. بلافاصله بعد از شهادت سردار، شاهد برنامههای مختلف تلویزیونی بودیم و هستیم که هر کدام وجهی از زندگی و شخصیت او را معرفی میکنند. از آن طرف، شهادت سردار باعث شد خیلیها دست به تحقیق بزنند. حالا مخاطبان آن قدر درباره زندگی و منش او شنیدهاند که حرف جدید زیادی باقی نمانده است. طبعا برای ساخت سریال سردار سلیمانی، باید اجازه داد زمان بگذرد و از آن سو به حرفهایی تازه درباره او دست یافت.
*** مورد سوم| بازیگر
انتخاب بازیگری که بتواند نقش سردار سلیمانی را بازی کند، چالش مهم دیگری است. از بین بازیگران حرفه ای، کمتر موردی سراغ داریم که روی او برای بازی در نقش سردار سلیمانی اتفاق نظر وجود داشته باشد. اگر هم وجود داشته باشد، باید دید آیا چهره و فیزیک آن بازیگر به نقش میخورد. درباره بازیگران غیر مطرح هم این نگرانی وجود دارد که آیا میتواند از پس ارائه نقش بربیاید یا خیر؟ فارغ از این مسئله، پذیرش نقش از سوی مخاطب هم چالشی دیگر است. کافی است بدانیم هنوز که هنوز است بعضیها عبدالرضا اکبری در نقش امام را نپذیرفتهاند!
*** مورد چهارم| تعدد نظرها
درباره برخی شخصیتها، حساسیتها زیاد است. شاید درباره فلان سردار دفاع مقدس فقط خانواده او ملاحظه داشته باشند اما درباره چهرههایی چون حاج قاسم سلیمانی ماجرا فرق میکند. نیاز به برشمردن این حساسیتها و ملاحظات نیست؛ همین قدر اشاره کفایت میکند که در چنین شرایطی فیلمساز نمیتواند نتیجه مطلوب را حاصل کند.
ابراهیم حاتمیکیا تعریف میکند برای ساخت زندگی شهید چمران تا لحظه آخر با بایدها و نبایدهای متعدد و متناقضی روبهرو بوده است و در نهایت خودش به جمعبندی میرسد. آیا فیلمسازی داریم که بتواند درباره سردار سلیمانی حرف آخر را خودش بزند؟! آیا او میتواند سراغ ناگفتهها برود و مثل فیلم ایستاده در غبار حقایقی تازه رو کند؟ بعید است.
*** مورد پنجم| مستندسازی
ابعاد زندگی حاج قاسم سلیمانی گسترده است. حتما کودکی، نوجوانی، مبارزه با اشرار، حضور در جبهه، فعالیتها در سوریه و عراق، فعالیتهای اجتماعی و دیگر وجوه شخصیت او، واجد سویههای دراماتیکی است. با این حال به دلایلی که عنوان شد، نمیتوان آنها را تبدیل به فیلم و سریال کرد. در چنین شرایطی بهترین روش ساخت مستندی به سبک روایت فتح است.
درباره شهید سلیمانی مستندهای زیادی وجود دارد که خیلی از آنها به تناوب از تلویزیون پخش شدهاند. برخی مستندها کوتاه و برخی بلند هستند. هر کدام هم به یک بخش از فعالیتهای سردار میپردازد. ایراد مستندها همین جا است که از وحدت روایی بهره نمیبرند. اگر یک مستندساز خوش ذوق همچون شهید آوینی بتواند همه اطلاعات درباره شهید سلیمانی را جمع آوری و تبدیل به یک مستند کند، حق مطلب بهتر از هر فیلم و سریالی درباره او ادا میشود. حتی الگویی که محمدحسین مهدویان در آخرین روزهای زمستان و ایستاده در غبار بهکار برد میتواند مورد توجه قرار بگیرد.