اوردوز خساست در تولید سریالهای تلویزیونی

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | از زمانی که تلویزیون با مشکل بودجه روبهرو شده و سریالهای تلویزیونی با بودجه پایین ساخته میشوند بسیاری از سریالها سعی میکنند هرطور شده سر و ته هزینهها را هم بیاورند. برای همین هم سریالهای زیادی را میبینیم که بیشتر هزینه را صرف دعوت از بازیگران میکنند اما برای صرفهجویی به سکانسهای فقیر رو میآورند.
سکانسهایی که معمولا تکلوکیشن هستند و یکی دو بازیگر بیشتر در آنها حضور ندارند. اگر دقت کرده باشید این مسئله در سریالهایی مثل «سرباز» یا « زیرخاکی» و … هم دیده میشود اما در سریال «پرگار» به اوج خود رسیده است. در قسمت ۱۲ این سریال که یکشنبه شب روی آنتن رفت، ۹ سکانس دیدیم که تمامشان یکی دو بازیگر بیشتر نداشت و اکثرا یا داخل ماشین بود یا خانه. بیایید این سکانسها را بررسی کنیم.
*** سکانس اول: خانه افسانه|۴ دقیقه و نیم
تمام مدت افسانه و پسرش توی آشپزخانه مشغول صحبت هستند. پسر از محبوبه میپرسد و میخواهد بداند که چرا پارسا درباره مرگ دخترش به محبوبه دروغ گفته است. کل این سکانس را میتوانستند در کمتر از دو دقیقه به پایان برسانند اما با مکثهای طولانی و ریتم کند دیالوگها به چهار دقیقه و نیم رسید و نهایتا اطلاعات جدیدی نداشت.
*** سکانس دوم: خانه پارسا|۸ دقیقه
حدود یک دقیقه و ۲۰ ثانیه اول، پارسا را درحال سفالگری میبینیم تا اینکه زنگ در به صدا در میآید و فراز وارد میشود.آن دو داخل خانه باهم صحبت میکنند. فراز میگوید که محبوبه قصد اذیت کردنش را ندارد و فقط میخواهد بداند قبر هستی کجاست و او هم به حیاط اشاره میکند و میگوید که دخترش را توی حیاط خاک کرده. کل این هشت دقیقه به سکوتهای پیاپی میگذرد.
*** سکانس سوم: دفتر مدیر مدرسه|یکدقیقه و ۱۰ ثانیه
مابین صحبتهای پارسا و فراز، حدود یک دقیقه و ۱۰ ثانیه افسانه را داخل دفتر مدیر مدرسه میبینیم که تنهایی راه میرود و به بچهها از پشت کرکره نگاه میکند. هیچ دیالوگی ندارد و جز صدای بچهها صدای دیگری هم به گوش نمیرسد.
*** سکانس چهارم: ماشین فراز|۷دقیقه و ۱۰ ثانیه
هفت دقیقه از زمان سریال داخل ماشین فراز میگذرد. محبوبه از ماجرای ترک پارسا برای فراز میگوید و توضیح میدهد که پارسا فقط به شرطی حاضر به جدایی میشده که او بپذیرد ادعایی به دخترش ندارد. بعد محبوبه درباره اعتیاد فراز میگوید و توضیح میدهد که او هم در رابطه با مرگ سیاوش مقصر است و … این یکی از کلیدیترین سکانسهای سریال بود اما چطور میتوان انتظار داشت مخاطب هفت دقیقه کامل بنشیند و به صحبتهای دو نفر داخل ماشین با دقت گوش دهد!
*** سکانس پنجم: ماشین منعم|حدود ۴ دقیقه
بلافاصله بعد از سکانس داخل ماشین و گفتوگوی میان فراز و محبوبه، سکانس داخل ماشین منعم را میبینیم یعنی ۱۱دقیقه پشت سر هم سکانسهای ماشینی. منعم دوستش را داخل ماشین سوار میکند و تمام مدت این چهار دقیقه، نمایی از پشت سر آنها میبینیم. منعم به او میگوید که محبوبه را دوست دارد و اگر برای طلاق اقدام کرد کاری کند که دادگاه او را جدی نگیرد.
*** سکانس ششم: بیمارستان|سه دقیقه و نیم
از دو سکانس ماشینی به سکانسی داخل بخش معاینه مطب دکتر میرسیم. پارسا روی تخت معاینه نشسته و با دکتر صحبت میکند. فضای اطرافشان هیچ جذابیتی ندارد و جز تخت و میز و صندلی سفید چیز دیگری نمیبینیم.
*** سکانس هفتم: ماشین|پنج دقیقه
بعد از آن ۱۱ دقیقه ماشینی و سه دقیقهو نیم داخل مطب، دوباره سکانسی داخل ماشین باجناق ناصر میبینیم. دیالوگهایی بین آنها رد و بدل میشود که عملا جذابیتی برای مخاطبان ندارد و به پیش برنده داستان نیست.
*** سکانس هشتم: بهشت زهرا|سه دقیقه
تنها سکانسی است که در فضای باز گرفته شده که البته آن هم داخل بهشت زهراست و جذابیت بصری برای مخاطبان ندارد. فراز و محبوبه سه دقیقه در بهشت زهرا راه میروند تا قبر هستی را پیدا کنند و چند دیالوگ کوتاه هم بینشان رد و بدل میشود.
*** سکانس نهم: خانه افسانه|۲دقیقه
آخرین سکانس، داخل خانه افسانه است. اینجا هم فقط افسانه و محبوبه را میبینیم که نشستهاند و گپ میزنند. محبوبه گلایه میکند که افسانه درباره دختر ماجرا را میدانسته و به او نگفته و افسانه هم درباره اخلاق گذشته محبوبه حرف میزند و تمام. این قسمت حاوی اطلاعات خوبی بود اما این سکانسها دونفره آنقدر خستهکننده بود که حوصله مخاطبانش را سرمیبرد.