گفتگویی خواندنی با کارگردان سریال زیر همکف

روزنامه هفت صبح، سوسن سیرجانی | بهمن گودرزی، کارگردان سریال «زیر همکف»، از حالوهوای تولید این سریال، دستگذاشتن روی چهرههای جدید و مشکلاتی که در زمان پخش آن پیش آمد، به هفت صبح میگوید. سریال «زیر همکف»، جدیدترین سریال کمدی تلویزیون بود که بهخاطر توقف طولانی و تغییر ساعت پخش، به بدترین شکل ممکن روی آنتن رفت.
«زیر همکف» جزو کمدیهای درجهیک تلویزیون دستهبندی نمیشد اما در مقایسه با سایر آثار بهمن گودرزی، یک گام رو به جلو بود. یک سریال کمدی استاندارد که مخاطبانش را دست نمیانداخت و با شوخیهای سخیف، آنها را نمیآزرد. بهمن گودرزی اینبار بهجای دستگذاشتن روی کمدینهای شناختهشده، دست روی بازیگران کمتر آشنا گذاشت و چهرههای جدیدی را به تلویزیون معرفی کرد. گفتوگوی هفت صبح را با این کارگردان بخوانید.
* با نگاهی به کارنامه کارگردانی شما میتوانیم بفهمیم که به کمدی بیشتر از سایر ژانرها علاقهمندید. این علاقه از کجا شکل گرفت؟
علاقهمندیام به ژانر کمدی به آن شدتی نیست که در سوال شما بود، اما به آن بیمیل هم نیستم. من در ژانر ملودرام هم کارهایی انجام دادهام و اگر شرایطش باشد فیلمهای جدی اولویت من هستند. اما شروع کار من در ژانر کمدی از فیلم سینمایی «شیش و بش» اتفاق افتاد که بسیار هم با اقبال مخاطبان روبهرو شد. از طرفی خود من روحیه شوخی و طنز دارم و از آن دوران به بعد بیشتر پیشنهادها و کارهایی که پیش آمد، همه در ژانر کمدی بود.
* فکر میکنید ساخت یک فیلم یا سریال کمدی، نسبت به یک اثر درام کار سختتری است؟
هرگونه از کار سختیهای خودش را دارد. اما در کار کمدی آنهم در ایران در قیاس با سینمای کمدی کشورهای دیگر، چون ابزارهای شوخیکردن بسیار محدود است کار سختتر میشود. ما با هیچ سیاستمدار، شغل، نوع پوشش و لباس و… تمام پارامترهایی که سینمای غرب برای ساخت کمدی در اختیار دارد، نمیتوانیم شوخی کنیم. الان در یک کار کمدی با یک بازیگر یا کارگردان که همصنف ما هم است اگر شوخی کنیم، فردا شکایت میکند. بالاخره پرسوناژهای یک فیلم سینمایی یا سریال باید یک شغلی داشته باشند، اما آنقدر آستانه صبر ما ایرانیها پایین آمده که با یک قسمت یا یک تکه لهجه برخورد ایجاد میشود. در این شرایط واقعا سازندگان کارهای کمدی تبدیل میشوند به رستم بیاسلحه. از طرفی این را هم باید در نظر گرفت که خنداندن تماشاچی ایرانی کار بسیار سختی است. وقتی همه اینها را در کنار هم قرار میدهیم، میبینید که ساخت کار کمدی نسبت به یک درام اجتماعی بسیار سختتر است.
* شما چندفیلم کمدی از جمله «شیش و بش»، «آتشبازی» و «ما خیلی باحالیم» را در سینما ساختهاید و در تلویزیون هم قبل از «زیر همکف» سریال «سفر در خانه» را کارگردانی کرده بودید. فکر میکنید تجربه ساخت فیلم سینمایی کمدی با سریال چه تفاوتهایی دارد؟
در زمینه سریالسازی چون نگاه سلیقهای و بدون قاعده ناظران پخش و افرادی که ممیزیها را اعمال میکنند روی اثر بیشتر تاثیر میگذارد، کار با فیلم سینمایی متفاوت است. البته ممیزیهای ارشاد هم گاهی به فیلمها لطمه وارد میکند. اگر این ممیزیها چه در ارشاد چه در تلویزیون قاعدهمند شود، قطعا دست فیلمساز بازتر خواهد بود. این سختیهای مسیر در تلویزیون بیشتر باعث میشود فیلمساز مدام دچار خودسانسوری شود و بالطبع از جذابیت کار کاسته میشود.
* مخاطبان سینما و تلویزیون تا حدودی متفاوت هستند و برای ساخت یک سریال کمدی، باید سلیقه تعداد بیشتری از مردم را در نظر بگیرید. فکر میکنید چقدر مخاطبان تلویزیون را میشناسید؟
من فکر میکنم مخاطب ایرانی ثابت کرده که اگر خوراک مناسب در اختیارش قرار دهید، شبکههای ماهوارهای را رها میکند و به تلویزیون خودمان برمیگردد. اما همین محدودیتها و ممیزیهای سلیقهای باعث میشود کار جذابیت کمتری داشته باشد.
* «زیر همکف» در مقایسه با سریال «سفر در خانه»، چند گام جلوتر بود. تجربه سریال قبلی، چقدر برای ساخت «زیر همکف» به کمکتان آمد؟ شناختتان از مخاطب تلویزیونی بیشتر شد؟
وقتی مدام کار میکنیم و خروجی کار همکاران را میبینیم مطمئنا شناختی که از مخاطب داریم، بالاتر میرود. از طرفی درجا نزدن خاصیتی است که آدمها در هر صنفی باید در زندگی روزمره داشته باشند. در «سفر در خانه» تجربه کمتری در سریالسازی داشتم اما تجربه آن را به «زیر همکف» منتقل کردم. قطعا کار بعدی من کمایرادتر و جذابتر خواهد بود.
* در اکثر آثار کمدی شما چه سینمایی و چه تلویزیونی، رد پای بازیگران کمدی بسیار پررنگ است. از امین حیایی و محمدرضا گلزار گرفته تا مهران غفوریان و مجید صالحی و … بهنظر شما حضور این کمدینها چقدر در جذابیت یک کمدی تعیینکننده است؟
استعداد و تجربه آن بازیگران بیتاثیر نیست، اما تعیینکننده هم نیست. چون خیلی از افرادی که نام بردید در کنار تعداد زیادی از دیگر بازیگران ژانر کمدی، در بعضی از کارهای چه در تلویزیون و چه در سینما حضور پیدا میکنند اما کار شکست میخورد. بنابراین صرف اینکه یکسری بازیگر کمدی داشته باشیم و جلوی دوربین قرار بگیرند، بدون هدایت درست، مطمئنا خروجی خوبی نخواهید داشت.
* با همین رویکرد است که اینبار در «زیر همکف»، دست روی بازیگرانی گذاشتهاید که یا بهعنوان بازیگر کمتر شناخته شدهاند یا سابقه کار کمدی ندارند؟ چه شد در انتخابهایتان به این سمتوسو حرکت کردید؟
این انتخابها کاملا عامدانه و با اصرار خودم صورت گرفت که در این راه تهیهکننده هم با من همراهی لازم را انجام داد. چون اگر سریال «زیر همکف» با بازیگران کمدی کلیشهای که همیشه آنها را میبینیم، ساخته میشد، خروجی کار جذاب نبود و بسیار شبیه کارهای دیگری که تابهحال ساخته شده بود، از کار درمیآمد. از ابتدا قرار بود از بچههایی استفاده کنیم که طناز باشند، در تلویزیون کمتر دیده شده باشند و مخاطب سابقه ذهنی نزدیکی از آن بازیگران نداشته باشد. تصور میکنم که این وظیفه تلویزیون است که مدام چهرههای جدید را بهکار بگیرد. از بازخوردی که از سریال دریافت کردهایم، به این نتیجه رسیدم که بازیگرانی که برای نقشهای اصلی انتخاب کردیم، علاوه بر توانمندی آنها در زمینههای دیگر هنری، در نقشهایشان خوش نشستهاند. مطمئنا خیلی کار سادهتری بود اگر سراغ بازیگران شناختهشده کمدی میرفتیم، اما شکل کار خیلی کلیشهای میشد.
* هومن شاهی، یا خوانندهای که او را به نام گامنو میشناسند، نقش اصلی سریال شما را بازی میکند. او یکبار پیش از این در سریال «گلشیفته» بهعنوان بازیگر ظاهر شده بود. چه شد اطمینان کردید و نقش اصلی را به او سپردید؟ به دلیل کمبود تجربه بازیگری او، در مسیر تولید سریال به مشکل برنخوردید؟
بههرحال وقتی قرار است یک کار جدید انجام بدهید و به اصطلاح جادهصافکن باشید، قطعا تبعات دارد. از حالا به بعد فیلمها و سریالهایی که بخواهند از هومن شاهی استفاده کنند، از نظر تجربهای که این بازیگر بهدست آورده، خیلی جلوتر از ما هستند. این نکته را باید درنظر بگیریم که یکی از معضلاتی که الان وجود دارد، کمبود بازیگر برای نقش جوان اول در فیلمهای کمدی است. یک تعداد محدودی بازیگر کمدی هستند که واقعا دلم نمیخواست از آنها استفاده کنم. کارگردانها، تهیهکنندگان و مسئولان تلویزیون باید اطمینان کنند و از میان بازیگران با استعداد، فارغالتحصیلان تئاتر و سینما که تابهحال دیده نشدهاند، استفاده کنند.
* بهادر مالکی بیشتر بهعنوان صداپیشه شخصیت فامیل دور برای مخاطبان شناخته میشود. شما از او بهعنوان یک بازیگر اصلی استفاده کردید و اتفاقا بازی خیلی خوبی هم از او دیدیم. چه شد به انتخاب این بازیگر فکر کردید؟
درباره بهادر مالکی هم مانند صحبتی که در سوال قبل گفتم، استعداد او را که دیدم و متوجه شدم که مدتها است دیده نشده، به این نتیجه رسیدم که میتواند گزینه خوبی برای نقش بیژن باشد. بههرحال وقتی میبینم که هنوز سریال تمام نشده پیشنهادهای زیادی به سمت این دوبازیگر روانه شده، میفهمم که انتخابهایمان اشتباه نبوده، خروجی کار خوب بوده و ریسکی که انجام دادیم جواب داده است.
تجربه ثابت کرده است که زوجسازی در آثار کمدی جواب میدهد. قصد داشتید از هومن شاهی و بهادر مالکی یک زوج کمدی بسازید؟
* بهنظرتان ترکیب این زوج درحال حاضر چقدر جالب از آب درآمده است؟
قطعا برای انتخاب این دو کاراکتر بهصورت توامان عمل کردیم. یعنی گزینههایی را برای این نقشها در نظر میگرفتیم و اگر میدیدیم باهم همخوانی ندارند، گزینهها را حذف میکردیم. وقتی به این ترکیب رسیدیم تصورمان این بود که خوب جواب میدهد. این سریال کمدی موقعیت است و کسی ادا و اطوار درنمیآورد تا حتما بیننده بخندد و گدایی خنده نمیبینیم. همین که درادامه فیلمها و کارهای قبلی به این نقطه رسیدم از نظر خودم جالب است.