تقابل شورشیها و سنتیها در اردوگاه اصولگرایان

روزنامه هفت صبح | درحالیکه برخی از تلاش برای ایجاد دوقطبی حرف می زنند همه تلاطمات دریکی از قطب های سیاسی کشور است.
* یک: ماجرای نامهنگاریهای وحید جلیلی و انتقادات تند او از عملکرد صداوسیما کمکم از نقدهای فنی و البته تند به یک فیلم(سریال بوی باران) و یک فیلمنامهنویس(عباس نعمتی) درحال اوجگیری به یک ماجرای کلی است. او و حامیانش ظاهرا بیش از هرکس دیگری از ساختار فرهنگی در عالیترین درجات مثل «دفتر رهبر انقلاب» و مدیران عالی آن مثل «حسین محمدی» ناراضی هستند.
* دو : اگر نمیدانید ماجرا چیست، خیلی خلاصه باید به شما بگوییم که وحید جلیلی، ۲۰مردادماه امسال در جشن دوسالانه «انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان رضوی» سخنرانی کرد و انتقادات تندی به سریال بوی باران مطرح کرد. سریالی به نویسندگی عباس نعمتی که نامش را با ماجرای نمایشنامه جنجالی خطاب به امام زمان(عج) در نشریه موج دانشگاه امیرکبیر به یاد میآوریم. اصل حرف جلیلی در آن انتقادات این بود که این سریال، سیاهنمایی دارد و در این میان گوشهای هم زده بود به ماجرای نشریه موج و نعمتی را توهینکننده به ائمه دانسته بود.
* سه: عباس نعمتی بعد از آن مصاحبهای کرد با خبرآنلاین و پاسخ جلیلی را در یکیدوبند داد اما بعد از آن بود که جلیلی در روز ۱۳شهریور یادداشتی نوشت با عنوان «این گروه خشن» که اگرچه در پاسخ حرفهای نعمتی بود ولی بیش از هر چیز مدیران سازمان صداوسیما را میزد و البته یک شخص خاص را؛ حسین محمدی.
او در آن نامه به تندی و البته تلویحا از عباس نعمتی به عنوان «ملیجکهای قسطنطنیه» یاد کرده بود که «برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت؛ منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علیعسگری را با ابنملجم برابر میکنند و برایشان شیشکی میکشند، به جمهور مردم که میرسند میرغضب میشوند و ابایی ندارند که مدتها؛ ملت بیپناه را در اوج تحریمها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.»
* چهار: حسین محمدی اما کیست؟ او معاون فرهنگی بیت رهبر انقلاب است. مدتهاست که در برخی محافل رسانهای، میگویند سیاستهای کلان فرهنگی کشور با کار کارشناسی او و مشورت نهایی او تعیین میشود. بهطور مشخص گفته شده که او در تعیین رئیس سازمان صداوسیما نقش دارد.
این موضوعی است که اخیرا در خاطرات محمد سرافراز، رئیس سابق صداوسیما هم دیده شده است. او علاوه بر این مسئله از نقش ویژه حسین محمدی در بخش خبری صداوسیما سخن میگوید و معتقد است که مدیران این بخش از دوستان محمدی هستند و مدعی اختیار کم رئیس سازمان در آن بخش میشود.
* پنج: در این شرایط است که شاهد هستیم در چندروز اخیر، افراد متعددی اقدام به نگارش مطالبی در دفاع از حسین محمدی و نقد وحید جلیلی کردند. مثلا رضا غلامی، دبیر شورای فرهنگی بیت رهبری این کار را در قالب دو نامهنگاری صورت داده است. محمدحسین صفارهرندی، بزرگ رسانهای اصولگرایان، شهادتنامهای نوشته و در آن تا میتوانسته از حسین محمدی تعریف کرده است و حتی نوشته:
«مدعیان محترم آقای حسین محمدی، حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع او را دارا نیستند.» یادداشتنویسهای اصولگرا مثل مهدی محمدی(ستوننویس کیهان و وطن امروز)، کیان عبداللهی(سردبیر خبرگزاری تسنیم) و یاسر جبرائیلی(معاون سابق خبرگزاری فارس) در حمایت از حسین محمدی دست به قلم شدند…
* شش: … و حتی پرویز امینی که بیش از هرچیز، تلاش میکرد وجهه علمی داشته باشد، در کمال تعجب مکالمات خصوصی بین عباس نعمتی با احسان محمدحسنی(مدیرعامل موسسه فرهنگی اوج) را منتشر کرده و نتیجه گرفته که در این ماجرا «بوی باران» بهانه است و هدف اصلی دفتر رهبر انقلاب است.
* هفت: اما وحید جلیلی هم دست تنها نیست و در این چندروز افرادی از او حمایت کردند که مهمترینشان همین احسان محمدحسنی بود که بهعنوان اصلیترین چهره فرهنگی جوان اصولگرا و البته نزدیک به سپاه پاسداران دست به قلم برد و نامهای «برادرانه» به وحید جلیلی نوشت که مضمون آن این بود که این گروه(طیف حسین محمدی) را نباید مظلوم جلوه داد و باید فرصت داد تا آنها با رویکردهای جدید پیش آمده، از عرصه فرهنگی حذف شوند.
* هشت: ماجرای وحید جلیلی بهخوبی نشان میدهد که جناح اصولگرا، بهسرعت در حال تبدیل به دو بخش متضاد است. بخش پویا و فعال این جریان، بخش ساختارگریز آن است که تلاش میکند هرچه بیشتر از ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود در آن فاصله بگیرد. محمدباقر قالیباف و محمود احمدینژاد را بهطور مشترک باید در بخش سیاسی این جریان جای داد.
افرادی که به مرجعیت روحانیت(روحانیت مبارز یا جامعه مدرسین) در امور سیاسی التفات کاملی ندارند و خود میخواهند طرحی نو مثل نواصولگرایی راهبیندازند. در بخش اقتصادی باید عدالتخواهانی را در این مکتب دانست که جریانات ضدفساد و ضداشرافیگری اخیر را مدیریت کردند و بهطور مشخص باید از مکتب یا راه و روش کانال مکتوبات نام برد که ابایی از زیر سوال بردن مقامات ارشد اطلاعاتی، امنیتی، قضایی و حتی ائمه جمعه ندارد(احمد توکلی و علیرضا زاکانی نیز دارای گرایشی نزدیک به این افراد هستند). در بخش فرهنگی نیز باید سعید جلیلی و احسان محمدحسنی را نمادهای این جریان دانست یعنی روسای دواتفاق بزرگ فرهنگی اصولگرایان یعنی موسسه اوج و جشنواره عمار.
* ۹: راستهای «عصر جدید» حالا هر روز درحال شورش بر بزرگان خود هستند و در کمال شگفتی تریبون هم در اختیارشان قرار میگیرد. مثلا همین نامه اخیر وحید جلیلی برای چندساعتی حتی در خبرگزاری فارس هم منتشر شده بود یا علیرضا پناهیانی که نزدیک به جریان ضدساختار است، همین دیروز، خطیب قبل از نماز جمعه تهران بود(حتی شاید بتوان مدیران جدید شبکه سه سیما را نیز نزدیک به این جریان توصیف کرد).
این جریان با تمام عقبه خود درحال حمله به اصولگرایانی هستند که اگرچه دارای زاویه مشخص با اصلاحطلبان هستند اما با محافظهکاری تلاش میکنند ساختارها را حفظ کنند و باید نماد آنها را در افرادی مثل باهنر یا حتی لاریجانی بدانیم. از حالا مشخص است که عرصه انتخابات آینده نیز جدال میان این افراد است. افرادی که برخی با سوارشدن بر مفاهیمی مثل گام سوم یا جوانگرایی به پیش میآیند و برخی دیگر با تکیه بر روابط و ساختارهایی که سالیان سال است در قدرت و البته در میان راستها شکل گرفته است.