ماجرای سرقت مرگبار با سرنیزه دولبه

روزنامه هفت صبح | دو پسرعمو که اقدام به سرقتهای سریالی توام با آزار از شهروندان پاکدشتی میکردند روز گذشته در دادگاه کیفری یک استان تهران از بابت اتهام قتلشان محاکمه شدند .
روز بیست و دوم تیر سال ۹۴ بود که یک رهگذر در تماس با پلیس پاکدشت خبر از کشف جسد پیرمردی ۷۵ ساله در کنار اتوبانهای این محدوده خبر داد. با حضور سریع ماموران پلیس در محل ،بازپرس کشیک قتل منطقه نیز باخبر شد و به این ترتیب جسد برای تعیین علت اصلی فوت به پزشکی قانونی منتقل و مشخص شد او بر اثر شدت خونریزی به دلیل وارد آمدن ضربات چاقو فوت کرده است.
تحقیقات برای شناسایی عاملان جنایت جریان داشت تااینکه با دستگیری دو پسرعمو به اتهام سرقت در این محدوده، سارقان اعتراف کردند که این پیرمرد را با ضربات چاقو و به انگیزه سرقت به قتل رساندهاند. در ادامه ماجرا پلیس دست به تجسسهای تخصصی خود زد و مشخص شد که چهار ماه قبل از این اتفاق نیز مردی دیگر در همین محدوده حین سرقت کشته شده و با توجه به روند تحقیقات، حضور داشتن این متهمان در آن قتل نیز محرز شد و در جریان رسیدگی به پرونده مشخص شد متهمان ۳۳ فقره سرقت از نوع زورگیری و تهدید با چاقو مرتکب شدهاند که دو فقره از آنها منجر به فوت مالباختگان شده بود.
در ادامه برای متهمان به اتهام قتل عمدی کیفرخواست صادر شد و با رسیدگی به پرونده در قتل اول متهمان مجرم شناخته شدند و برای هر دو به اتهام مشارکت در قتل عمدی رای به قصاص صادر شد. با صدور این رای در پرونده اول متهمان، آنها بار دیگر به اتهام قتل پیرمرد تنها در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و مستشاری قاضی رضایی محاکمه شدند.
زمانیکه اولیای دم مقتول در جایگاه قرار گرفتند درخواست قصاص را مطرح کردند. به این ترتیب متهم ردیف دوم پرونده که برخلاف ادعاهای اولیهاش این بار مدعی بود قتل را خودش مرتکب شده است در جایگاه قرار گرفت و گفت: من کشاورزی میکردم اما مایحتاج زندگیام به دست نمیآمد و از آنجایی که باید خرج خانه را میدادم با پسرعمویم صحبت کردم.
او قبل از این اقدامات نیز زندان رفته بود و برای سرقتهای دیگرش حبس کشیده بود اما باز هم زمانیکه با او صحبت کردم پیشنهاد تشکیل یک باند سرقت را به من داد و گفت دو نفره میتوانیم سرقتهای خوبی انجام دهیم سریع هم به پول میرسیم و لازم نیست زحمت زیادی بکشیم. کمی فکر کردم و دیدم صحبتهایش منطقی است.
یک سرنیزه داشتم که یک زمان وقتی سرکار سنگ فرز داشتیم با همان دو طرفاش را تیز کرده بودم. همان را برداشتم و با همکاری یکدیگر به سراغ مردم رفتیم و چند نفر را نیز هدف سرقت قرار دادیم .در ماجرای زورگیری از پیرمرد او مقاومت کرد و با اینکه به رویش سرنیزه را کشیدم از دادن اموالش امتناع کرد و با من درگیر بود. اعصاب و روانم را به هم ریخته بود و همین شد که او را با دو ضربه از پای درآوردم.
من همیشه سرنیزه را به پسرعمویم میدادم تا زمان سرقت کسی که به سمتمان میآید به من اعتماد کند اما در میانه دعوا وقتی مالباخته از دادن مال و اموالش امتناع میکرد سرنیزه را از پسرعمویم پس میگرفتم و مالباخته را میترساندم که آنها نیز مجبور میشدند مالشان را به ما بدهند.
در ادامه قضات از او درباره اظهارات اولیهاش پرسیدند و اینکه از اولین روز قتل پیرمرد ۷۵ ساله را همدست دیگر متهم گردن گرفته است اما متهم منکر ماجرا شد و گفت پسرعمویش میخواست قصاص را گردن بگیرد و به همین دلیل تصمیم به این کار گرفته بودند اما حالا میخواهند واقعیت ماجرا را بگویند.
در ادامه متهم ردیف اول که حالا مدعی بود قتل را مرتکب نشده است و چون میخواست پسرعمویش قصاص نگیرد اظهارات اولیه خود را مطرح کرده است، گفت: من و پسرعمویم در قتل اول که اصلا مقصر نبودیم و دادگاه بدون هیچ دلیلی به ما قصاص داد اما در این پرونده مقصر هستیم البته با این توضیح که من قتل را نکردهام و فقط راننده بودم تا پسرعمویم بتواند سرقت را مرتکب شود. ما سارق بودیم و قصدمان قتل نبود بلکه آن شب به طور اتفاقی پسرعمویم از سرنیزه استفاده کرد و چنین رخدادی پیش آمد.
در ادامه قاضی دادگاه از متهم در رابطه با اظهارات اولیهاش پرسید و اینکه متهم خودش از روز اول مدعی بوده با چاقو مرحوم را کشته و چاقو را نیز در چاه فاضلاب خانهاش انداخته است اما متهم منکر شد و گفت که چنین موضوعاتی نبوده است. وقتی قضات از او پرسیدند که به نظر میآید پسرعمویت با توجه به اینکه تو متاهل و بچه دار هستی، میخواهد از قصاص رها شوی متهم باز هم ماجرا را منکر شد.
در انتها با توجه به این موضوعات هیات قضایی وارد شور شدند تا برای متهم تصمیمگیری کنند.