
هفت صبح،مرتضی کلیلی | برگی از تاریخ امروزمان به فروغالزمان فرخزاد عراقی (فروغ) شاعر بلندآوازه اختصاص دارد. امروز 8 دی سالروز تولد فروغ است. فروغ که 91 سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد. فروغ از کودکی خودسر، سرکش و جسور بود. وقتی 16ساله بود با پرویز شاپور که خود شاعر و کارمند دارایی بود ازدواج کرد. فروغ و پرویز که بهخاطر افزایش حقوق و دریافت تسهیلات بدی آب و هوا به اهواز کوچ میکنند. درباره فروغ مینویسیم؛ که در ۲۱ سالگی از شاپور جدا میشود و در ۲۲ سالگی به اروپا سفر میکند و در ۲۳سالگی عاشق ابراهیم گلستان میشود.
شعر گناه چطور منتشر شد؟
عبدالکریم پرتو نویسنده و موسس چاپخانه امیرکبیر اهواز در زمان اشتغال خود در چاپخانه خوزستان، نخستین روزهای حضور فروغ فرخزاد برای سکونت در اهواز را بهیاد دارد و اینها را میگوید؛ روزی که فروغ از طرف خانلری نزد آقای جواد کلمبو از شرکای چاپخانه خوزستان میرود و تقاضای کتاب «جنگ اول» نوشته سپهد نخجوان را میکند و باعث تعجب او میشود.
رفت آمدهای فروغ به چاپخانه از همین جا آغاز میشود و در ادامه فروغ از کلمبو میخواهد که شعر «گناه» را در یکی از روزنامههای خوزستان منتشر کند. با مخالفت کلمبو که از شعر نو بدش میآمد، شخصی به نام میرصادقی که مدیر نشریه ندای کارون بود، متوجه بحث فروغ و کلمبو میشود و درنهایت قبول میکند که شعر گناه را در ندای کارون منتشر کند و از اینجا به بعد بود که اختلاف فروغ و پرویز شاپور در اهواز به اوج خود رسید که داستانش مفصل است. القصه... این ازدواج سال ۱۳۳۴ به جدایی ختم شد.
آشنایی فروغ و گلستان
آشنایی فروغ و ابراهیم گلستان موجب تحول فکری و ادبی در فروغ میشود. گلستان هر روز برای فروغ جدیتر و عمیقتر میشد و فروغ با تمام قلب عاشق گلستان شد. ابراهیم گلستان زمانی به فروغ دل باخت که همسر و دو فرزند داشت. او ۳۶ ساله بود و فروغ ۲۳ ساله. و به شکلی عجیب او فروغ را به زندگی خود اضافه کرد. همسرش، فخری دخترعموی گلستان بود. تا قبل از آشنایی ابراهیم با فروغ، گلستان و فخری ۱۶سال زندگی مشترک با یکدیگر داشتند.
رابطه عاشقانه این دو نفر مطمئنا برای خانواده گلستان چندان خوشایند نبود اما موجب دورهای شگفتانگیز از خلاقیت هنری میشود. در یک بازه ششساله، گلستان موج و مرجان و خارا و فیلم سینمایی خشت و آینه را میسازد و فروغ هم خانه سیاه است را کارگردانی میکند و دو کتاب شعر مشهورش؛ یعنی تولدی دیگر و زنی در آستانه فصلی سرد را منتشر میکند .
عمر کوتاه فروغ
فروغ که در فضای مردسالار ادبیات ساده و رها شعر میسرود و خلاف جهت قواعد پدرسالاران شعر حرکت میکرد، تنها 32سال عمر کرد و سال ۱۳۴۵ در تصادف درگذشت. گلستان بعد از مرگ فروغ وارد دورهای عمیق و طولانی از افسردگی شد و برای همیشه به انگلیس مهاجرت کرد. پس از جدایی از فروغ، پرویز شاپور هرگز ازدواج نکرد. کامیار تنها فرزند فروغ نیز همیشه زیر سایه حواشی زندگی خانوادگی قرار گرفت. داستان کامیار را که چند روز پیش همین جا نوشتم. کامیار که سوءاستفاده اقوام پدری و مادری از او و رنجش خاطرش، باعث سکوت و مرگ در تنهایی شد.
بخشی از نامه اندوهناک گلستان به چوبک در سوگ فروغ
چقدر بنویسم؟ بس است. دلم تنگ است و هیچ چیز آسودهام نخواهد کرد. و تو را به دردهای خودم مشغول کردن کار عبثی است. همه این سالها و قرنها و آدمهای رفته و ساختمانهای بهجا مانده و درختها و تابلوها و قدمت، به جای اینکه بُعد روشنی به من بدهند تا درد رفتن او را بیشتر تحمل کنم، ترس و وحشت ماندن و آگاه ماندن به رفتن او در سالهای آینده را زیادتر میکنند.
و این شالوده هر جور کوشش مرا از زیر میپاشاند. من فکر میکنم مدتها اینجاها بمانم. شاید هم یک ماه دیگر برگشتم اما برگشتن به کجا. قبرش و اتاق خوابش در ذهن من است و من برای برگشتن به جایی، هیچ جا ندارم و جز قبر او و اتاق خواب او. در عین حال نمیخواهم بودن و ماندن من، بودن و ماندن زشت و خرابی باشد زیرا من قالب او هستم و نمیخواهم او در قالب خرابی جا داشته باشد. و آن وقت نمیدانم این تابوت او را که تن و جسم من است چگونه مزین و روشن نگاه دارم...






