بندر شهید رجایی سال‌ها نماد تپش اقتصاد بود، اما از اردیبهشت امسال نامش با انفجاری گره خورد که ۵۸ جان را گرفت و زخمی عمیق بر حافظه جمعی گذاشت. در میان روایت‌های تلخ آن روزها، قصه علی تیما بیش از همه دل‌ها را لرزاند؛ نو‌دامادی که تنها ۱۶ روز از عروسی‌اش گذشته بود و در انفجار جان باخت. تراژدی اما به همین‌جا ختم نشد. هم‌زمان با مرگ علی، همسرش زهرا باردار بود؛ بارداری‌ای که خود او نیز از آن بی‌خبر بود.
زهرا در سوگ همسر، روزهای سخت بارداری را با ضعف جسمی، فشار روحی و قضاوت‌های تلخ اطرافیان گذراند؛ کسانی که حتی به او پیشنهاد سقط می‌دادند. اما برای زهرا، این جنین تنها یادگار عشقی هشت‌ساله بود؛ عشقی که پس از سال‌ها مخالفت خانواده‌ها، به ازدواج رسیده و خیلی زود با انفجار از هم پاشیده بود.
علی برای کار و فوتبال به بخشی منتقل شد که محل انفجار بود؛ تصمیمی که قرار بود آینده مالی بهتری برای خانواده کوچکشان بسازد. روز حادثه، آخرین تماس، آخرین نگاه و بعد خاموشی. ۹ ماه بعد، در دل سوگ، «پناه» به دنیا آمد؛ دختری که حالا تنها پناه زهرا و یادگار مردی است که رویاهایش ناتمام ماند.