هفت صبح،‌مهدی خاکی‌فیروز | این روزها در گوشه و کنار شبکه‌های اجتماعی مختلف، نقل قولی دیده می‌شود که گویی عبدالناصر همتی رئیس قریب‌الانتخاب بانک مرکزی گفته است قیمت دلار را به زیر ۱۰۰ هزار تومان می‌رسانم! واقعیت این است که چنین اظهارنظری در هیچ یک از منابع رسمی و موثق منتشر نشده و ساخته و پرداخته کانال‌ها و شبکه‌های سایبری است. با این حال، همین جمله جعلی توانسته واکنش‌های متفاوتی ایجاد کند. عده‌ای آن را نشدنی و ناممکن می‌دانند و عده‌ای دیگر به آن به چشم فرصتی طلایی و جذاب نگاه می‌کنند.

 

تلاش برای رساندن نرخ دلار به زیر ۱۰۰ هزار تومان، به ویژه در شرایط فعلی بازار ارز ایران، تبعات بسیار خطرناکی دارد. منابع ارزی کشور محدود است و هرگونه سیاست کاهش دستوری یا تبلیغاتی نرخ ارز، اگر بدون پایه و مدیریت دقیق انجام شود، باعث می‌شود این منابع زودتر از آنچه پیش‌بینی می‌شود، به اتمام برسد. نتیجه این مصرف سریع، کاهش پایدار قیمت دلار نخواهد بود و حتی جهش‌های بزرگ‌تر و ناگهانی نرخ ارز را به همراه دارد. جهشی که می‌تواند دلار را از سقف‌های تازه‌ نیز بالاتر ببرد.

 

این خطر به خصوص زمانی افزایش می‌یابد که نرخ‌ها به زیر ۱۰۰ هزار تومان کشیده شود. در چنین شرایطی، عطش سوداگری و ذخیره‌سازی ارز، بازیگران بازار را تحریک می‌کند تا دلارهای عرضه شده را با سرعت عجیبی بخرند و خارج از شبکه بانکی انبار کنند. این رفتار، منابع ارزی لازم برای واردات کالاهای حیاتی مثل ذرت، گندم و جو، برنج، روغن، دارو و مواد اولیه دارویی را می‌بلعد. کمبود این کالاها اقتصاد را تحت فشار قرار می‌دهد؛ امنیت غذایی جامعه را تهدید می‌کند و چه بسا کشور را در معرض بحران کمبود غذا و کالاهای اساسی قرار ‌دهد.

 

واقعیت این است که نرخ ارز صرفاً یک شاخص اقتصادی نیست که با شعار یا تبلیغ کاهش پیدا کند. در تعیین نرخ ارز، مسائلی همچون رفتار بازار، نقدینگی، سطح ذخایر ارزی و تراز تجاری کشور نقش تعیین‌کننده دارند. کاهش مصنوعی نرخ دلار و یورو بدون اصلاحات ساختاری در اقتصاد و مدیریت منابع ارزی، مانند آن است که بخواهیم با فشار دست، سطح آب یک سد را پایین بیاوریم. ممکن است برای لحظه‌ای کوتاه به نظر برسد که موفق شده‌ایم، اما آب دوباره بالا می‌آید و این دست ما است که در آب فرو می‌رود. 


در عین حال، تکذیب این جمله کفایت نمی‌کند. چون بازنمایی این جمله جعلی همتی در شبکه‌های اجتماعی، نشان می‌دهد که جامعه و کاربران فضای مجازی نسبت به کاهش نرخ ارز حساس هستند و به سرعت به اخبار و شایعات واکنش نشان می‌دهند. این موضوع نکته‌ای مهم برای سیاستگذاران است و نشان می‌دهد که اعتماد عمومی به سیاست‌های ارزی، بسیار شکننده است و هرگونه وعده غیرواقعی، حتی اگر صرفاً در کانال‌های سایبری منتشر شود، انتظارات مردم و بازار را به شکل غیرقابل کنترلی تغییر می‌دهد.


بنابراین، تلاش برای کاهش نرخ دلار به زیر ۱۰۰ هزار تومان، علاوه بر این که از نظر اقتصادی امکان پذیر نیست، از جنبه سیاسی و روانی هم بسیار پرخطر است. سیاستگذاران باید بدانند که به هیچ عنوان منابع ارزی محدود را برای عملیات تبلیغاتی کاهش قیمت ارز هدر ندهند. این منابع باید صرف واردات کالاهای ضروری، تثبیت بازار و جلوگیری از نوسانات شدید ارزی شود، نه کاهش لحظه‌ای شاخص که در نهایت بحران بزرگ‌تری ایجاد خواهد کرد.

 

در نهایت، جذابیت یک جمله در شبکه‌های اجتماعی نباید ما را فریب دهد؛ آرزو برای دلار زیر ۱۰۰ هزار تومان ممکن است وسوسه‌کننده باشد، اما واقعیت اقتصادی و تهدیدهای عملی آن، بسیار جدی‌تر از وعده‌های تخیلی است. هر کاهش مصنوعی، هر چند کوتاه‌مدت و تبلیغاتی، می‌تواند فردای اقتصاد کشور را به جهش‌های شدید و کمبودهای حیاتی سوق دهد؛ اتفاقی که هیچ سیاستگذار مسئولیت‌پذیری نباید به آن تن دهد.