
هفت صبح، حمیدرضا خالدی| شب یلدا یا شب چله یکی از قدیمیترین آیینها و جشنهای ایرانی است که مثل عید نوروز و چهارشنبهسوری از نیاکان ما در هزاران سال قبل به یادگار مانده است. شبی بلندتر از تمام شبهای سال که نیاکان ما از دیرباز، هر سال آن را جشن میگرفتهاند. امشب سیاهی شب یک دقیقه بیشتر از سفیدی روز است. شبی که خانوادهها معمولا دور ریش سفیدها و پدربزرگها و مادربزرگها جمع میشوند تا با خوردن میوههایی مانند انار و هندوانه، حافظخوانی و گپوگفت، طولانیترین شب سال را جشن بگیرند. شبی که نمادی از امید، شادی و پیوندهای خانوادگی است.
مروری بر پیشینه یک شب تاریخی
گرچه تاریخ شب یلدا به هزاران سال قبل باز میگردد ولی، قدمت دقیق آن مشخص نیست. با این حال گروهی از باستانشناسان با استناد به ظروف سفالی دوران قبل از تاریخ که نقوش حیوانی ماههای ایرانی، همچون عقرب و قوچ داخل آنها حک شدهاند، معتقدند که این جشن باستانی حداقل، هفت هزار سال قدمت دارد. با تمام این تفاسیر چیزی که به عنوان شب یلدا به رسمیت شناخته شده است به ۵۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد و تاریخ وارد شدن آن به تقویم رسمی ایرانیان باستان به زمان داریوش یکم مربوط میشود. تقویمی که شامل گاهشمار مصریها و بابلیها است.
علت نامگذاری شب یلدا
یلدا برگرفته از یک واژه سُریانی است که به تولد و زایش معنی شده است. سریانی زبان رایج مسیحیها بوده که از تحقیق و بررسی در کتب تاریخی واژهنامهها کسب شده است. دانشمند بزرگ و تقویمشناس ابوریحان بیرونی با نام میلاد اکبر از شب یلدا یاد میکند و آن را میلاد خورشید دانسته است.
ایرانیان باستان به این باور بودند که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید روزها بلندتر میشود، تابش نور ایزدی افزایش مییابد و به این ترتیب تا آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر و خورشیدی نامیدند و به این دلیل دهمین ماه سال دی نام گرفت که ماه تولد خورشید است.
در روزگاران کهن، شب نماد تاریکی، بیم و تباهی بود؛
از همین رو، مردم میکوشیدند تا با افروختن آتش و افزودن نور، خانههای خود را از سیاهی و پلیدی دور نگه دارند. در این میان، شب یلدا که بلندترین شب سال است، نماد اوج چیرگی تاریکی بر روشنی به شمار میرفت. اما طلوع فردای آن، نوید غلبه نور بر ظلمت و آغاز روزهای بلندتر را به همراه داشت. از این رو، ایرانیان با شور و شادمانی، تولد دوباره خورشید که نماد روشنی، زندگی و امید است را جشن میگرفتند و آن را آیینی برای پیروزی روشنایی بر تاریکی میدانستند.
از سویی براساس برخی از روایتهای تاریخی، طبق سنتهای دیرینه در آیین کهن در اولین روز دی ماه، شاهان ایرانی تاج و تخت شاهی را زمین گذاشته و با لباسی سپید به سمت صحرایی میرفتند و بر روی فرش سفید مینشستند. بعد از آن نگهبانان و دربانان کاخ شاهی و همه خدمتکاران و بردهها در سطح شهر آزاد شده و مثل دیگران زندگی میکردند و همگی چه رئیس و چه پادشاه و چه مردم عادی به طور یکسان و در یک جایگاه بودند.
شبی که زاده روستاها بود
احمد مسجد جامعی، پژوهشگر تاریخ و سنتهای ایرانی اما معتقد است که یلدا اصولا یک سنت «روستایی» است. وی در گفتوگو با «هفت صبح» در این مورد میگوید: موضوعی که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد این است که اصولا «یلدا» یک آیین روستایی است. سنتی که ریشه در نظام کشاورزی ما دارد.
وی در مورد «چرا»یی روستایی بودن ریشه یلدا در ایران میگوید: زمستانها معمولا روستاها پر از برف بود و سرما و باغداری و کشاورزی عملا تعطیل بود. از سویی شبها طولانی بودند و مثل الان هم تلویزیون و موبایلی وجود نداشت که مردم خودشان را با آنها سرگرم کنند. برای همین شبها به عنوان شب نشینی میرفتند منزل یکدیگر. از خانه اقوام گرفته تا شب نشینی در خانه هم ولایتیها. این دید و بازدیدها معمولا از شب اول زمستان آغاز میشد و یک روز هم نبود بلکه مثل ماه مبارک رمضان یک ماه طول میکشید.
در واقع هر شب منازل اهالی روستا به برکت این دید و بازدیدها، گرم و شاد بود. آن زمانها نیز اصلا بحث تشریفات و خوراکیهای رنگارنگ مطرح نبود بلکه هر روستایی، بسته به آنچه داشتند از مهمانهایشان پذیرایی میکردند.این کارشناس و پژوهشگر تاریخ و آداب و سنن ایرانی میافزاید: مثلا در برخی روستاها، ذرت بو داده جلوی مهمان میگذاشتند و درجاهایی دیگر هندوانه، شیرینیهای سنتی و... میگذاشتند.
مسجد جامعی همچنین در مورد تغییراتی که طی سالهای گذشته دراین سنت زیبا و قدیمی ایرانی رخ داده است میگوید: به نظرم این تغییرات تا حدودی طبیعی است. یعنی سنتها نیز مثل همه آیینهای دیگر در گذر زمان تحت تاثیرتحولات و شیوه زندگی مردم قرار میگیرند. الان نیزشب یلدا مانند سایر ارکان زندگیهای امروزی، بیشتر به سمت تجمل گرایی رفته است. ولی با این حال همین برگزاری آیینهای شب یلدایی و پاسداشت این شب بسیار خوب و ارزنده است و باعث میشود تا نه تنها این سنتها فراموش نشود که؛ درعین حال بهانهای باشد برای دور هم جمع شدن و مهمانیهای کمرنگ شده خانوادگی.
وی در عین حال تاکید میکند: بهنظر میرسد که در ایران، کم کم «شب یلدا» میرود تا جایگزین «کریسمس» شود. ضمن آنکه قبلا اگر در ایام کریسمس و یا شب یلدا شهروندانی که دستشان به دهانشان میرسید، سفرخارجی میرفتند، حالا همان هزینه را برای شب یلدای خود در داخل کشور میکنند. در واقع نوع و شیوه برگزاری این آیین تغییر پیدا کرده است. با این حال معتقدم که بازهم برگزاری این جشن و آیین، اتفاق خوبی است که رخ میدهد. وگرنه مانند بسیاری دیگر از آیینها، این سنت هم کم کم از یاد خواهد رفت.
از«چلهزری» تا«شال هشو»
ایرانیان اهل هر خطه و منطقهای که باشند، شب چله یا یلدا را به رسم خود جشن میگیرند. رسومی که در نوع خود شنیدنی و خواندنی است. جالب اینجاست که یلدا در استانهای مختلف، نامهای گوناگونی دارد. مازندرانیها از این شب با نام «گت چله» یاد میکنند. خراسانیها نیز شب یلدا را با نام «چلهزری» میشناسند. کازرونیها نام «شو چله بزرگ» را به این شب اختصاص دادهاند. آرتیمانیها هم شب یلدا را با نام «شو یرا» میشناسند. فیروزکوهیها هم شب یلدا را با نام «شال هشو» میشناسند.
گیلانیها در شب یلدا فال «هندانه پوس» یا همان پوست هندوانه میگیرند. آنها در این شب هندوانه را به چهار قسمت تقسیم میکنند و قسمتها را پشت سرشان میاندازند. اگر دو قاچ هندوانه سفید و دو قاچ سبز بود، یعنی اینکه نتیجه فال نه بد است و نه خوب. اگر سه قاچ سبز و یک قاچ سفید باشد، یعنی خوب آمده و اگر برعکس این حالت باشد، یعنی سه قاچ سفید و یک قاچ سبز باشد یعنی بد است. اگر هر چهار قاچ سبز باشد، یعنی خیلی خوب است و میتوان رویابافی کرد و اگر هرچهار قاچ سفید باشد، یعنی خیلی بد است و نباید چندان به موضوع دل خوش کرد.
شیرازیها هم در شب یلدا فال کلوک میگیرند. آنها در این شب نشانه خاصی مثلا یک اسکناس را درون کوزه بزرگ و دهانگشادی میاندازند و بعد فردی میآید و نشانه را برمیدارد و برای فرد مورد نظر فال حافظ میگیرد، از شعری که آمده میشود به نتیجه فال هم پی برد.
قزوینیها در شب یلدا سفره شبچره میاندازند. آنها در شب یلدا خنچهای متشکل از کله قند و هفت نوع میوه مثل گلابی، خربزه، سیب و هندوانه را از طرف داماد برای عروس میفرستند. این خنچه با نام خنچه چله شناخته میشود.
تبریزیها معتقدند با خوردن هندوانه سوز و سرمای زمستان از آنها دور میشود؛ بنابراین در شب یلدا هندوانه میخورند و بیشتر وقتها اولین ضربه به هندوانه را ریش سفید و بزرگ فامیل میزند. او در این زمان میگوید بلاها را امروز بریدیم.بزرگان فامیل در کهگیلویه و بویراحمد در شب یلدا برای سایر اعضای خانواده متیل میگویند. متیل داستانی افسانهای و طولانی بوده که نسل به نسل و به طور شفاهی از گذشتگان به ارث رسیده است. آیین کاسه بهره یا بردن غذا برای همسایههای فقیر یکی دیگر از آیینهای سنتی مردم دیار کهگیلویه و بویراحمد است.
مردم خطه خراسان جنوبی در شب یلدا مراسم کف زدن را برگزار میکنند. آنها در این شب ریشه گیاهی به نام چوبک را در آب خیس کرده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع به دست آمده را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع به دست آمده کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود.
همدانیها در شب یلدا فال سوزن میگیرند. آنها در این شب دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.
مردم کرمان هم شب یلدا را تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. آنها باور دارند قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد.
این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.اصفهانیها نیز در گذشتهها و در شب یلدا جشنی میگرفتند به نام کژین یا بادروز. این مراسم یک هفته در اصفهان طول میکشید. در اراک هم یک روز پیش از شب یلدا، شکمبهشوران داشتند؛ یعنی شکمبه گوسفند را میخریدند، پاک میکردند و میخوردند. عشایر کردستان هم چله به در دارند. آنها چهل و پنجمین روز زمستان که ۱۵ بهمن ماه است را با این نام میشناسند. در تهران قدیم مردم در شبهای یلدا روی خرپشتهها میرفتند و در آنجا دعا و زیارت میخواندند و با خدا راز و نیاز میکردند.






