ضدحمله در تهران و دوحه؛ تکاپوی دیپلماسی فوتبال

روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| دیپلماسی فوتبالی ما ناگهان با تمام وجود فعال شده است. نشانههای این ماجرا قبل از شروع جامجهانی احساس میشد وقتی ورود ایران اینترنشنالیها به دوحه ممنوع شد و اینکه حق پخش بازیهای تیم ملی از شبکههای غیر ایرانی گرفته شوند. به نظر میرسید ایران با دقت ترکیب تماشاگرانی که از نقاط دیگر به دوحه میآیند را زیر نظر دارد.
اما در هیاهوی بازی با انگلیس رشته امور از دست مسئولین در رفت و تیم ملی در جوی پرتنش مقابل انگلیس ایستاد و سرود خوانده نشد و جو استادیوم را معترضین در دست گرفتند و شعارهای بیشرف بیشرف و اینطور چیزها و دیپلماسی فوتبالی فدراسیون و نهادهای امنیتی با شکست کامل روبهرو شد.
تقریبا همسطح همان باخت 6بر 2 داخل زمین چمن ! تبعات این شکست در تهران هم گریبانگیر ماموران شد. برای بازی دوم اما تمهیدات گستردهتر شد. حضور پرتعداد تماشاگران حامی از ایران، هماهنگی با پلیس قطر در جلوگیری از ورود پرچم و مصالح تبلیغاتی اپوزیسیون به داخل ورزشگاه، حضور تهاجمی در استادیوم و در فن زونها، به دست گرفتن ابتکار عمل در میادین شهر در تهران … شماری از این تمهیدات بود.
طی دو روز گذشته این دیپلماسی با شدت و حدت به کار خود ادامه داد. سه چالش بر سر راه این دیپلماسی بود و مسئولان تصمیم گرفتند چشم بر هیچکدام نبندند. قرار گرفتن پرچم قبلی ایران در سایت فدراسیون آمریکا در پیش بازی ایران و آمریکا، استفاده از «ای» کوچک در ذکر کلمه ایران روی پیراهن انگلیسیها (انگلیس برای هر بازی نام تیم حریف را روی پیراهنهای بازیکنانش حک میکند) و بالاخره جملات نهچندان دوستانه یورگن کلینزمن درباره ایران و کیروش.
به شکل غریبی دیپلماسی فوتبالی ما وارد عمل شد. ابتدا باید مدیون کیروش باشیم. این پاسخ کیروش به حرفهای زننده کلینزمن بود که جهانی شد. کلینزمن گفته بود: ایرانیها افرادی احساساتی آن هم از نوع غلیظش هستند که چه از جهت منفی و چه مثبت، همیشه شور و حرارت بالایی دارند.
اما در ادامه کلینزمن در مورد خطاهای مکرر بازیکنان ایران و درگیریهای مکرر با داور صحبت کرد و اینکه بازیکنان ایران با احساسات و فرم صورتشان داور را فریب داده و مکررا به داور چهارم معترض بودند و تاکید روی اینکه این فرهنگ ایرانیهاست و کاری میکنند که تمرکزت را از دست بدهی و بدتر اینکه انتخاب کیروش هم به خاطر همراهی سبک او با چنین خصوصیاتی بوده است!
کلینزمن گفت که اگر داور اروپایی بود شرایط فرق میکرد و این رفتار مانند بازیکنان کاستاریکایی! بود و …. . این همه احساسات ضد ایرانی را دقیقا نمیدانیم کلینزمن از کجا آورده است. شاید حاصل تجربیات شخصیاش در بازی با ایران در جامجهانی 1998 باشد. وقتی که پس از گل دوم آلمانها که خود او به ثمر رسانده بود، شادمانه تور دروازه ایران راتکان میداد و به قالب یک صیاد فاتح بر سر شکار خود فرو رفته بود.
به هرحال توصیف و ترسیم او از فرهنگ ایرانی آن هم در برنامهای پرطرفدار در انگلیس زننده محسوب میشد و خب کیروش پاسخ محکمی به او داد. پاسخ و دفاع متعصبانه کیروش به اندازهای هوشمندانه بود که کلینزمن بلافاصله عقبنشینی کرد. در واقع خدارا شکر میکنیم که مربیمان به زبان انگلیسی آنقدر مسلط است که از خجالت چهره بینالمللی آلمانها در بیاید.
فکر کنید اگر روابط عمومی فدراسیون میخواست یک جوابیه به زبان انگلیسی در این حجم منتشر کند! به این ترتیب جو بینالمللی علیه کلینزمن و حرفهایش شکل گرفت و در شبکههای اجتماعی او به ریاکاری، نژادپرستی و چیزهای دیگر متهم شد و نتیجهاش عقبنشینی فوری او بود:
« به نظرم برداشت بدی از صحبتهای من شد. من واقعا سعی خواهم کرد با کیروش تماس بگیرم و اوضاع را آرام کنم. قصدم هرگز انتقاد از کارلوس یا نیمکت ایران نبود. بعضی حتی فکر کردند من از داور انتقاد کردم چون او کاری درباره نحوه رفتار آنها روی نیمکت انجام نداد…تمام حرف من این بود که آنها احساسی با شرایط برخورد میکنند که در واقع از بعضی جهات قابل تحسین است. تمام نیمکت آنها در تمام طول بازی با تیم داخل زمین همراه بود. آنها بالا و پایین میپریدند و کارلوس مربی بسیار احساساتی است. او به طور مداوم کنار زمین حضور دارد و سعی میکند به بازیکنانش انرژی بدهد و آنها را راهنمایی کند.»
در مورد پرچم قبلی ایران در سایت فدراسیون آمریکا هم،این حمله نتیجه داد و پرچم اصلی ایران جایگزین شد. این را هم بگوییم که هیچ جامجهانی به یاد نداریم که رقابتها اینگونه تا دور آخر مرحله مقدماتی ادامه داشته باشد. در پایان بازیهای شش گروه در دور دوم در چهار گروه هر چهار تیم شانس صعود دارند و در دو گروه هم سه تیم مدعی صعود هستند. به جز قطر تمام تیره بختان دور اول به پیروزی دست یافتند و گرمای رقابت این جام دیوانه را به حد نهایت خود رساندند.