کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۳۷۶۸
تاریخ خبر:

یادداشت ابراهیم افشار| مهمانان‌ بساط‌ دَروس؟

روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | یک: ‌راستش را بخواهید از صبح ویرم گرفته بود که در این ستون دلخوشکنک امروز، یک دفاعیه جانانه درباره علی کریمی بنویسم اما حالم از احوالات رستمی که سهرابش را کشته و نوشدارو هم از او مضایقه شده، منقص‌تر است. شما دیدید آدم چنان نسبت به همه چیز ناامید و بی‌تفاوت و بی‌رگ باشد که حتی حال پختن تخم‌مرغ آب‌پز در قوری چایی را هم نداشته باشد؟ این روزها چنین احوالی مرتکب شده‌ام. بیا غذا بخور. «که چی؟» بیا بریم گردش. «که چی‌؟» برجام دارد درست می-شود، همه چیز ارزان خواهد شد پسر. «که چی‌؟».

علی کریمی با یارو دعواش شده. «که چی‌؟». پاشو برو دوش بگیر، از روز تولد حضرت حوا زیر دوش نرفتی، کپک زده روحت. «که چی‌؟». انگار در سطحی از سطحی‌گرایی ناامیدکننده‌ای غوطه‌ور شده‌ای و حال زائویی را داری که تک‌پسرش بعد از سیو هشت سال نوری در شکمش مرده است و هر کاری می‌کنند جنین رضایت نمی‌دهد بیرون بیاید. ببین گربه توی حیاط هشت تا بچه گوگولی زاییده. «که چی‌؟»‌. به یوکاها چند روز‌ آب ندادی. «که چی‌؟»‌. فیلم شیر تعزیه را ببین، به سیم آخر زده. «که چی‌؟». باز هم برایت اسمس بی‌حجابی آمده. «که چی‌؟». انگاری به بیماری «خود که‌چی پنداری» مرموزی مبتلا شده‌ام. (که‌چی در زبان ترکی به معنی بز است).

استامبولی پلویی که روی گاز گذاشتی سوخت. «که چی‌؟». آتیش سیگارت افتاده روی فرش، بوی کز کردنش ساختمان را برداشته. «که چی‌؟». جواد خیابانی گفته تاجی‌ها در دربی سال ۵۴ دوپینگ کرده‌اند و پیشکسوتان آبی ریختند روی سرش. نه بابا؟ لبخندی می‌زنم و یک لحظه از جلد بُز درمی‌آیم. بگذارید این ستون امروز را یک «که‌چی» بنویسد. آسمان که به زمین نمی‌آید. شاید جنین ناسازگار مرده در شکم نویسنده، یک لحظه هوایی شود و بیرون بزند و خود با چشمان باز نشده‌اش ببیند که این جهان عجوزه، دیگر به هیچ دردی جز نوشتن یک حاشیه برای داستان گنگ جواد نمی‌خورد.

دو: عکس سیاه و سفید باقر از فرجام دربی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۴ با آدم حرف می‌زند؛ یک تصویر دادائیستی بعد از پیروزی ۳بریک تاجی‌ها بر پرسپولیس؛ همایون‌ بهزادی به دوپینگ پنج بازیکن تاجی اعتراض کرده و جلوی اتاق کمیته قضایی فدراسیون فوتبال، قیامت به پا شده است. عکس خوشگل باقر روی مسعود مژدهی و ناصر حجازی زوم کرده که با وجود شنیدن خبر اتهام دوپینگ، خوشحال و خندان، سر به سر هم گذاشته‌اند و عین خیال‌شان هم نیست.

البته همایون غیر از آن دو، به سه بازیکن پرانرژی و خستگی‌ناپذیر تاج در خطوط دفاعی و هافبک این تیم که فرصت نفس کشیدن به فورواردهای قرمز را نداده بودند -جباری، عادلخانی و جانملکی- نیز اعتراض کرده است. حالا سوال تیفوسی‌های تاج این است که اگر منظور بهزادی به دوندگی بی‌امان آن چهار تاجی در این بازی بود، پس چرا اسم ناصر حجازی هم که در کل بازی ۱۰۰متر ندویده، بین افراد متهم به دوپینگ نشانده است؟ آیا بهزادی دنبال راه فرار از بازخوردهای زهرآگین این شکست بوده یا واقعا به استفاده تاجی‌ها از داروهای نیروافزا ایمان داشته است؟

در عکس شیطنت‌بار باقر، مسعود و ناصر توی رختکن تاج، گل از گل‌شان شکفته است به خاطر پیروزی سه گله‌ بر پرسپولیس و انگار نه انگار که مربی تیم حریف، همین الان دارد علیه آنها برگه استشهادی پر می‌کند. برخلاف لحظه‌های خندان تاجی‌ها، در اردوی قرمزها ماتم برقرار است و همایون با رگ‌ گردن بیرون‌زده، ادعا دارد که من هفت ستاره تاجی را به دوپینگ متهم می‌کنم. یکی از اعتراض‌های اصلی همایون به کاپیتان قدرقدرت تیم تاج بود که آن روزها تماشاگران پرسپولیس با شعار «پیرزن پیرزن» به استقبالش رفته بودند تا کفرش را دربیاورند اما علی همچون شیر در وسط میدان جنگیده ‌ و کم نگذاشته بود.

در آن روز آبی، تیم آبی‌ها با تاکتیک «دفاع- ضدحمله» مستر رایکوف تیم قرمز را از پا درآورده بود و تیم همایون هرچه حمله کرده بود، با ضدحمله حریف گل خورده بود. درست مشابه بازی شش‌تایی‌های دو سال قبل‌ که تاجی‌ها پشتبند هر حمله خود با یک ضدحمله حریف مواجه شده و دروازه‌شان گلباران شده بود. در پایان این بازی تسکین‌بخش و انتقامی، آبی‌ها شعار سه‌تایی‌ها را در مقابل شش‌تایی‌های سال ۵۲ علم کرده بودند تا کمی زخم و زگیل آن بازی معروف را از تن بیرون کنند.

در عکس‌های پایان بازی که از باقر و یونس به یادگار مانده است، مسعود و ناصر غش‌غش می‌خندند اما در سوی دیگر ماجرا، همایون مشتش‌هایش را حواله کرده که «هفت تا از یاران تیم مقابل (تاج) دوپینگی‌اند، باور ندارید بیایید آزمایش بگیرید». کیهان ورزشی در شرح عکس بالای گزارش بازی نوشته که «هفت» بازیکن تاج از نظر بهزادی دوپینگی‌اند اما در تیتر روی جلدش نام پنج نفر اسم و رسم‌دارش را برده است (ناصر، مسعود، علی، رضا و عزت). تاجی‌ها می‌گویند سوزش حریف به این خاطر است که ۹۰ دقیقه حمله کرده اما ضدحمله‌های هلو خورده و باخته است.

سه: بگذارید این نکته را هم یواشکی عرض کنم که آن روزها همایون به دلیل آنکه مستمری ماهانه خود را از سازمان امنیت دریافت می‌کرد (مثل بسیاری از ستاره‌های ملی‌پوش ورزش ایران که مستمری خود را از راه‌آهن و دارایی و سازمان برنامه و بقیه ادارات می‌گرفتند) شاید از روی سادگی و جوّگیر بودن، به این نکته دامن می‌زد که با بزرگان سازمان امنیت، ایاق است و به دلیل همین جیک تو پیک بودن با آنهاست که اخبار هرز پریدن چند ستاره آبی‌ها را از آنتن‌ها و خبرچین‌های این سازمان بیرون کشیده و شستش خبردار شده که چندتایی از آنها با دود و دم افیون دوپینگ کرده‌اند.

منبع اطلاعاتی شماره ۴ در گزارشی شفاهی به گوش مربی جوان قرمزها رسانده بود که در خانه‌ای مجردی‌ متعلق به یکی از طرفداران متمول تاجی‌ها در محله دروس تهران، بساطی علم شده و آنها هم کامی گرفته‌اند. اما کیست که این خبر را باور کند؟ همایون همچنان مشت‌هایش را گره کرده و خطاب به فدراسیون فوتبال، رسما خبر دوپینگ بازیکنان حریف را اعلام کرده و اصرار دارد که از حضرات باید آزمایش به عمل بیاید. البته اتهام همایون هم زیاد بی‌مصداق نیست.

اینکه او اصرار دارد بعضی از ستاره‌های آبی، دمی به منقل نقره زده باشند شاید به این خاطر است که در همان زمان‌ها مثل خود همایون، بعضی از آن ستاره‌ها هم سیگار از دست‌شان نمی‌افتاد و البته چند دهه بعد از آن واقعه، خبر اعتیاد چند نفر از آن هفت نفر در جامعه پیچید اما اینکه یک مجموعه هفت نفری از ۱۱ بازیکن تاجی به دود و دم پناه ببرند واقعا مبنای حقوقی کافی نداشت و شاید هدف اصلی همایون این بود که با این پلتیک، شکست سه‌گله خود را کمی با این شگردها سبکتر کند. بالاخره فریاد مربی قرمزها به فدراسیون فوتبال رسید اما آنچنان اگزجره و تهی از ادله کافی بود که فدراسیون هم چندان وقعی به آن ننهاد.

همان فدراسیون قانون‌گرای آتابای و دیده‌بان که هیچ گرایش رنگی نداشته و در راس کمیته قضایی و حقوقی‌شان آدم باشرفی مثل امیر عراقی نشسته بود که به هیچ کس جز وجدان خودش پاسخگو نبود. البته این نکته نیز که محروم شدن هفت ستاره ملی‌پوش تاجی از حضور در تیم ملی که طبیعتا در صورت مثبت درآمدن نتیجه دوپینگ‌شان، گریبان تیم ملی را آن هم در آستانه کارزارهای مهم آسیایی و المپیکی می‌گرفت و بالاخره به آبروریزی آن فدراسیون کارآمد منجر می‌شد در اینکه این مسئله نیز در سکوت حل شود بی‌تاثیر نبود.

همان فدراسیونی که با وجود این مسائل، به سخنان همایون بی‌توجهی نکرد و از چند بازیکن اصلی آبی‌ها به‌طور خصوصی خواست که به سرعت در آزمایشگاه مورد نظر آنها و تحت نظارت کمیته پزشکی این فدراسیون، آزمایش بدهند و برگردند. این در حالی بود که در یک سوی داستان نیز علاقه «فرانک اوفارل» (سرمربی تیم ملی ایران) نسبت به سوگلی‌های ملی‌پوش تاجی،‌ یک عامل بازدارنده در به نتیجه رسیدن داستان اتهام دوپینگ محسوب می‌شد. همچنان که پایان این داستان دراماتیک، تنها یک قربانی داشت؛ همان همایون سرطلایی که سر همین ادعا، پستش را از دست داد و به خاک سیاه نشست.

کدخبر: ۴۷۳۷۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر