روایت جنایات «منافقین» در سینما
روزنامه هفت صبح، محمد صابری| در ایام جشنواره فجر چهلویکم بود که کاخ جشنواره تحتتأثیر موقعیت دراماتیک مادری قرار گرفت که نه بر پرده نقرهای سینما که جایی خارج از سالنهای اکران، بیش از دو دهه استیصال خود در مواجهه با یک داغ تحمیلی را، به نمایش گذاشته بود. مادری که در برابر دوربین رسانهها با اندک توانی که در بدن داشت، سعی کرد روایت حسرت دیدار دوباره فرزندش را به گوش دیگران برساند. فرزندی که بیش از دو دهه قبل توسط گروهک منافقین ربوده شده بود.
ثریا عبداللهی نه یک شخصیت خیالی در یک فیلم که یک مادر واقعی با تمام عواطف مادرانه است که بخشی از رنجی که در سالهای فراق فرزندش متحمل شده، در «سرهنگ ثریا» به تصویر درآمده است. فیلمی که هر چند از نظر استانداردهای سینمایی شاید بتوان فهرستی از ایکاشها و حسرتها را دربارهاش ردیف کرد اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که سوژه محوریاش، تکاندهنده و جانسوز است.
گروهک منافقین که زمانی خود را مجاهدین خلق مینامیدند، طی چهار دهه تبدیل به شرورترین افراد علیه خلق ایران شدهاند و بلایی نیست که برای عینیت بخشیدن به آن، به سمتش خیز برنداشته باشند! آنها از هیچ شرارتی در مسیر پر از وهم و سرشار از جنایت خود، فروگذار نکردهاند و اینگونه نفرت از آنها تبدیل به حلقه اشتراک همه گروههای فکری و اعتقادی در ایران امروز شده است.
سرهنگ ثریا/ لیلی عاج/ 1401
* ایده فیلم چه بود؟
آنچه فیلم «سرهنگ ثریا» را تبدیل به روایتی تأثیرگذار کرده است، مربوط به ویژگیهای سینمایی آن نیست، بلکه اقتباس داستان محوری فیلم از زندگی واقعی مادری که بیش از دو دهه از ملاقات فرزندش محروم مانده، روایت آن را فراتر از یک برخورد سیاسی و تاریخی با پدیده شوم منافقین برده است. فیلم جزئیات بسیاری درباره زیست پر از اندوه خانوادههایی دارد که ناخواسته شاهد گرفتار شدن عزیزانشان در دام این گروهک متوهم و منحرف شدهاند.
* کارگردانش که بود؟
لیلی عاج از کارگردانان فیلم اولی حاضر در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر بود که در همکاری با سازمان «اوج» فیلم «سرهنگ ثریا» را به ویترین این رویداد رسانده بود. نکته مهم درباره این کارگردان، سابقه فعالیت حرفهای او در عرصه تئاتر است و جالب است بدانید پیشتر نمایش «بابا آدم» را با همین سوژه مرتبط با خانواده قربانیان گروهک منافقین روی صحنه برده بود.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
فیلم «سرهنگ ثریا» با وجود ظرفیتهایی که برای جذب مخاطبان هدفش به سالنهای سینمایی داشت، بهدلیل ضعف در فرآیند تبلیغات و اطلاعرسانی، تا به امروز عملکرد چندان موفقی در گیشه نداشته است. این فیلم از 10 آبان روانه پرده شده و تا امروز تنها 15 هزار مخاطب را به سالنهای سینما کشانده است. فعال شدن کمپینهای تبلیغاتی فیلم شاید در ادامه عملکرد آن در گیشه را بهبود ببخشد.
فسیل/ کریم امینی/ 1401
* ایده فیلم چه بود؟
احتمالا از قرار گرفتن فیلم فسيل در فهرست فیلمهای این پرونده تعجب کردهاید! بله فسیل یک کمدی بفروش است که تمرکز اصلی خود را بر خاطرهبازی با دهه 60 و شوخی با فعالیتهای یک گروه موسیقی گذاشته است اما آنچه این فیلم را به موضوع پرونده مرتبط میکند، اشاره گذرای آن به انحراف فکری یکی از اعضای این گروه موسیقی و پیوستنش به منافقین است. نگاه طنز به فعالیتهای منافقین، برای اولینبار در این فیلم در سینمای ایران تجربه شد.
* کارگردانش که بود؟
کریم امینی کارگردان جوانی است که از بخت و اقبال بلندش، بعد از ناکامی دو فیلم اولش یعنی «دشمن زن» و «گربه سیاه» ناگهان با دو فیلم «فسیل» و «شهرهرت» تبدیل به یکی از مدعیان اصلی فتح گیشه سینماها شد و امروز هم یکی از فیلمسازانی است که احتمالا تهیهکنندگان زیادی برای تکرار تجربههای موفقش در گیشه، سراغش را میگیرند. امینی اما بعید است شانسی برای تکرار مجدد این توفیقات داشته باشد.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
خب وقتی داریم از دومین فیلم پرمخاطب تاریخ سینمای ایران صحبت میکنیم، درباره عملکردش در گیشه چه حکمی میتوانیم صادر کنیم؟ مجموع مخاطبان «فسیل» طی اکران امسال از مرز 5/6میلیون نفر عبور کرده و فروش آن فراتر از 280 میلیارد تومان رفته است. البته که این فروش ارتباطی به نسبت فیلم با ماجرای منافقین ندارد!
اتاقک گلی/ محمد عسگری/ 1401
* ایده فیلم چه بود؟
میتوان گفت «اتاقک گلی» دست روی همان مقطعی گذاشته است که پیشتر در فیلم «ماجرای نیمروز2؛ رد خون» شاهد بازنمایی بخشهایی از آن بودیم. هرچند اینبار ماجرای ورود منافقین به کشور برای تحقق رویای پوچ خود در قالب عملیات فروغ جاویدان، از منظری متفاوت به تصویر درآمده است. داستان در روستایی مرزی میگذرد که اهالی آن در برابر هجوم گروهک منافقین قرار میگیرند و البته دربرابر این هجوم مقاومت میکنند.
* کارگردانش که بود؟
محمد عسگری از کارگردانان کار اولی در جشنواره فجر سال گذشته بود که فیلم «اتاقک گلی» را با حمایت و سرمایهگذاری چند نهاد دولتی به سرانجام رساند اما خروجی نهایی فیلمش، از جنس آثار سفارشی و غیرسینمایی نبود. این کارگردان جوان این روزها مشغول کارگردانی فیلمي با نام «آسمان غرب» درباره سالهای دفاع مقدس است و احتمالا این فیلم در جشنواره فجر چهلودوم رونمایی شود. هنوز مشخص نیست آیا طی ماههای باقی مانده تا فجر فیلم اول این کارگردان اکران میشود یا خیر؟
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
«اتاقک گلی» هنوز به اکران عمومی درنیامده است اما با توجه به فاکتورهاي تأثیرگذار بر گیشه فیلمها در یکی دو سال اخیر، از آن فیلمهایی است که نمیتوان امید چندانی به موفقیتش داشت. در نبود بازیگران چهره، این فیلم با موضوع تلخ و تاریخی خود، کار دشواری برای موفقیت در گیشه پیش روی خود دارد.
شماره 10/ حمید زرگرنژاد/ 1401
* ایده فیلم چه بود؟
یکی از برنامههای منافقین در سالهای جنگ تحمیلی تلاش برای سوءاستفاده از ظرفیت اسرا برای تقویت کمی نیروهای خود از یک سو و تبادل اطلاعات محرمانه به منظور آسیبرسانی به جبهه جمهوری اسلامی ایران در برابر حزب بعث بود. «شماره 10» هر چند روایتی از فرار دو اسیر ایرانی از اسارتگاهی در عراق است اما بخشی از داستان خود را به حضور منافقین در اسارتگاههای حزب بعث اختصاص داده است.
* کارگردانش که بود؟
حمید زرگرنژاد هرچند تا به امروز کارگردان خوشتوفیقی در گیشه نبوده اما فیلمهایی که ساخته است، استانداردی قابلقبول از منظر کارگردانی داشتهاند. «شماره 10» میتوانست از این منظر اتفاقی ویژه در کارنامه این کارگردان محسوب شود و راه ارتباطی میان او و مخاطبان بالقوه آثارش را هموارتر کند، اما این اتفاق رخ نداد.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
سیاست غلط بنیاد سینمایی فارابی در طراحی فرآیند پخش «شماره 10» همه ظرفیتهای بالقوه این فیلم را بر باد داد! فیلم با وجود بازخورد مثبتی که از سوی رسانهها در ایام جشنواره فجر دریافت کرد، و شکار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از سوی مجید صالحی، در ایام نوروز و پیش از اکران عمومی روانه آنتن تلویزیون شد و نسخه قاچاق آن به فضای مجازی راه پیدا کرد. به همین دلیل تنها 12 هزار نفر در اکران عمومی برای تماشای آن به سینما رفتند!
ضد/ امیرعباس ربیعی/ 1400
* ایده فیلم چه بود؟
بیراه نیست اگر تصویر ارائه شده از پشتپرده تعاملات اعضای منافقین طی سالهای دهه 60 در فیلم «ضد» را یکی از صریحترین و بیپردهترین تصاویر بدانیم. فیلم البته باید بهعنوان اثر اول یک کارگردان مورد قضاوت قرار بگیرد اما با توجه به روایت فیلم از واقعه تاریخی بمبگذاری در حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی، جزو آثار مهم سینمای ایران در ارتباط با جنایات منافقین محسوب میشود.
* کارگردانش که بود؟
امیرعباس ربیعی کارگردان جوان و بااستعدادی است که هر چند از همان فیلم اولش یعنی «لباس شخصی» در زمره فیلمسازان متأثر از سینمای مهدویان قرار گرفت اما بهواسطه شرایطی که برای آثارش رقم خورد، حالا یکی از چهرههای کنجکاویبرانگیز سینمای ایران محسوب میشود. فیلمسازی که فیلم اولش همچنان توقیف است و فیلم دومش یعنی همین «ضد» بعد از دو سال، در آستانه اکران قرار دارد. او همین روزها در حال ساخت سومین فیلم خود با نام «احمد» با سوژهای جذاب درباره اولین ساعات وقوع زلزله بم است.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
با توجه به شرایط پیش آمده برای «لباس شخصی»، ربیعی هم در موقعیتی مشابه با حسین دارابی کارگردان «مصلحت» قرار گرفته و قرار است دومین فیلمش، زودتر از اولین فیلمش روانه پرده سینماها شود! هنوز نمیتوان درباره گیشه «ضد» قضاوت دقیقی داشت اما فیلم ظرفیتهای بالقوه زیادی برای توفیق در اکران عمومی دارد.
ردخون/ محمدحسین مهدویان/1397
* ایده فیلم چه بود؟
اتفاقی که با فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» رقم خورد و استقبالی که همزمان منتقدان و مخاطبان از این فیلم داشتند، هر فیلمساز دیگری را هم برای دنبالهسازی میتوانست وسوسه کند. شخصیتهای درخشانی مانند «کمال» با بازی هادی حجازیفر و «صادق» با بازی جواد عزتی بهترین پشتوانه برای روایت دنباله «ماجرای نیمروز» بر بستر عملیات مرصاد بود. آنچه روایت «رد خون» را مورد توجه قرار داد، تمرکز بر ماجراي عملیات مرصاد و تلاش منافقین برای احیای قدرت رو به زوال خود، در قالب عملیات فروغ جاویدان بود.
* کارگردانش که بود؟
هرچند مهدویان بعد از «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» سراغ کارگردانی «لاتاری» در فضایی اجتماعی رفت تا ثابت کند کارگردانی تکژانری نیست و نمیخواهد آثارش در یک فضای خاص کلیشه شود، اما نتوانست در برابر وسوسه دنبالهسازی برای «ماجرای نیمروز» مقاومت کند. البته خودش تأکید دارد که شرط اصلیاش برای قبول این پروژه، همراهی بازیگران اصلی فیلم قبلی بوده است.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
هر چند فیلم سینمایی «رد خون» مانند «ماجرای نیمروز» فرصت اکران نوروزی را به دست نیاورد اما عملکردی به نسبت قابل قبول در گیشه داشت. در سال 98 که فیلم سینمایی «مطرب» توانست بالغبر 3 میلیون مخاطب را به سینما بکشاند، «رد خون» تنها توانست در حدود نیم میلیون مخاطب داشته باشد اما بیش از 6 میلیارد تومان فروخت.
ماجرای نیمروز/ محمدحسین مهدویان/ 1395
* ایده فیلم چه بود؟
اتفاقی که فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» در بازخوانی روایتهای سیاسی تاریخ معاصر در سینمای ایران رقم زد، به معنای واقعی کلمه یک نقطه عطف در مسیر پویایی این جریان بود. فیلم روایتی بیپرده و صریح از جنایات منافقین در دهه 60 را از منظری متفاوت به تصویر درآورده است. قهرمانان اصلی فیلم، گروهی از نیروهای امنیتی در یک نهاد برخاسته از انقلاب هستند که تلاش دارند ریشههای این گروهک را بخشکانند. واقعگرایی در روایت و خلق شخصیتهای قدرتمند، از ویژگیهای اصلیای است که این فیلم را ماندگار کرده است.
* کارگردانش که بود؟
همان اولین فیلمش یعنی «ایستاده در غبار» نشان از تولد استعدادی تازه در سینمای ایران داشت. محمدحسین مهدویان کارگردانی بلندپرواز بود که تسلط ویژهای بر سبک و سیاق موردعلاقه خود برای روایتگری در سینما داشت. «ماجرای نیمروز» به خوبی ثابت کرد توفیق او در فیلم اولش اتفاقی نبوده است.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» علاوهبر شکار سیمرغ بهترین فیلم از نگاه داوران فجر، از دید مخاطبان جشنواره هم شایسته دریافت سیمرغ شناخته شد و این یعنی فیلم توان بالایی برای برقراری ارتباط با مخاطب داشت. به همین پشتوانه هم در نوروز 96 روانه پرده سینماها شد و نزدیک به نیم میلیون مخاطب را هم به سینماها کشاند. مجموع فروش فیلم در حدود 4 میلیارد تومان بود.
سیانور/ بهروز شعیبی/ 1394
* ایده فیلم چه بود؟
در همان سالی که فیلم «امکان مینا» از کمال تبریزی در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، فیلم «سیانور» هم روی پرده رفت تا در قیاس با آن تبدیل به روایتی استاندارد و کمنقص از سالهای دهه 60 و مشخصا فعالیتهای مجاهدین خلق شود. برگ برنده اصلی «سیانور» اما فراتر از فضاسازی، تمرکز بر شخصیتهای واقعی مرتبط با دوران تصفیههای خونین در درون منافقین بود. ترکیب بازیگران فیلم بهویژه نقشآفرینی مهدی هاشمی در نقش یکی از مقامات ارشد ساواک از برگبرندههای فیلم به حساب میآید.
* کارگردانش که بود؟
بهروز شعیبی که اولین گام خود در عرصه کارگردانی سینما را با «دهلیز» به خوبی و محکمی برداشته بود، در دومین تجربهاش سراغ «سیانور» رفت تا فیلمسازی در ژانر و فضایی بهکل متفاوت را تجربه کند. شعیبی ایفای نقش شهید شریف واقفی را هم در فیلم خودش برعهده گرفت تا امضای پررنگتری پای این فیلم داشته باشد. شعیبی اما در ادامه مسیر خود دیگر سراغ روایتهای تاریخی نرفت.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
«سیانور» به معنای واقعی کلمه در جشنواره فیلم فجر مورد بیمهری داوران قرار گرفت و زیر سایه توجه به «امکان مینا» ظرفیتهایش نادیده ماند اما در فرآیند اکران عمومی عملکرد بسیار بهتری نسبت به فیلم تبریزی داشت. فیلم نزدیک به 370 هزار مخاطب را به سینماها کشاند و 5/2میلیارد تومان هم فروش داشت.
امکان مینا/ کمال تبریزی/ 1394
* ایده فیلم چه بود؟
از دهه 90 شاهد روایتهای صریحتری از کارنامه منافقین در سینمای ایران هستیم. فیلم سینمایی «امکان مینا» را میتوان در کنار فیلمهای شاخص این دهه با موضوع منافقین قرار داد که مانند فیلمهای مشابه روایت خود را بر فریبخوردگان این جریان متمرکز کرده است. داستان فیلم درباره زندگی بهظاهر عاشقانه یک زوج است که آرامآرام روابط میانشان دستخوش افشا شدن پشتپردههایی از زندگی سیاسیشان میشود. ارائه تصویری آسیبپذیر و متزلزل از احساسات انسانی فریبخوردگان منافقین مهمترین اولویت محتوایی این فیلم بوده است.
* کارگردانش که بود؟
کمال تبریزی زمانی در مقام فیلمبردار پشت دوربین فیلم سینمایی «توهم» ایستاده بود که آن هم روایتی از فعالیت منافقین داشت. او در دهه 90 اما بهصورت مستقیم سراغ روایتی از این گروهک رفت و فیلم «امکان مینا» را با فیلمنامهای از فرهاد توحیدی و مرتضی اصفهانی به تصویر درآورد.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
هر چند فیلم «امکان مینا» در جشنواره فیلم فجر توانست در 9 بخش نامزد دریافت سیمرغ شود و دو جایزه بهترین موسیقی و بهترین چهرهپردازی را هم از آن خود کرد، اما ورودش به چرخه اکران عمومی در سال 95 با توجه به ویترین ضعیف بازیگران اصلیاش، به یک شکست تمام عیار منجر شد. فیلم در آن سال تنها 57 هزار مخاطب را به سینما کشاند و مجموع فروشش از 425 میلیون تومان فراتر نرفت.
به رنگ ارغوان/ ابراهیم حاتمیکیا/ 1383
* ایده فیلم چه بود؟
شاید داستان تکخطی فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» متمرکز بر یک مأمور امنیتی باشد که در فرآیند تعقیب و مراقبت سوژهاش، دلش میلرزد و در میانه عشق و تکلیف، معلق میماند اما سوژه او یعنی «ارغوان» در واقع دختر یک زوج وابسته به گروهک منافقین است و از همین زاویه پای این گروهک به داستان فیلم باز میشود. فرهاد قائمیان که حضوری کوتاه در روایت فیلم هم دارد، اجرایی درخشان از نقش یک عضو سرخورده این گروهک، ارائه کرده است اما اینجا هم بهصورت مستقیم اشارهای به منافقین نمیشود.
* کارگردانش که بود؟
بیشک این فیلم یکی از نقاط عطف در کارنامه فیلمسازی ابراهیم حاتمیکیا محسوب میشود. این کارگردان آرمانگرا و بلندپرواز، «به رنگ ارغوان» را در سال 83 کارگردانی کرد اما این فیلم با بروز یک سوءتفاهم از سوی وزارت اطلاعات وقت، به محاق توقیف رفت. پس از 5 سال در جشنواره فیلم بیستوهشتم فجر بود که بالاخره این فیلم رونمایی شد و اتفاقا سیمرغهای اصلی را هم شکار کرد.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
هرچند فیلمهای توقیفی معمولا شانس بالایی برای توفیق در چرخه اکران عمومی دارند اما «به رنگ ارغوان» در اکران سال 88 نتوانست عملکرد موفقی داشته باشد و تنها در حدود 300 هزار مخاطب را به سینماها کشاند. مجموع فروش فیلم در آن سال 570 میلیون تومان بود.
روز شیطان/ بهروز افخمی/ 1373
* ایده فیلم چه بود؟
در فیلمهای مرتبط با جنایات گروهکهای ضدایرانی در دهه 60 و 70 به طرز قابل مطالعهای هیچ اشاره مستقیمی به گروهک مجاهدین خلق و یا حتی عنوان منافقین نبوده و اغلب فیلمنامهنویسان و کارگردانان با بهرهگیری از نشانهگذاریها، بخشی از روایت خود را به کارنامه و هویت این گروهک نزدیک کردهاند. «روز شیطان» هم یکی از همین آثار است که هرچند در کلیت روایتی ضد آمریکایی دارد اما نشانههایی از تأثیر گروهکهای ضدایرانی در فرآیند خرابکاریهای هستهای در ایران را به تصویر میکشد که برخی جزئیات آن بیشباهت به خرابکاریهای منافقین نیست.
* کارگردانش که بود؟
بهروز افخمی پیشتر فیلمنامه «دستنوشتهها» را برای یکی از نزدیکترین دوستان سینماییاش یعنی مهرزاد مینویی با موضوع منافقین نوشته بود. او یک سال بعد از ساخت فیلم فانتزی «روز فرشته» با موضوع جهان پس از مرگ، فیلم جدی «روز شیطان» را نوشت و کارگردانی کرد. افخمی سالها بعد در فیلم «روباه» روایتی مشابه را به تصویر درآورد.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
در میان فیلمهای افخمی، «روز شیطان» عملکرد چندان موفقی در گیشه نداشته است. فیلم در سال 74 که «پرواز از اردوگاه» با بیش از 3 میلیون مخاطب، موفقترن فیلم در گیشه سال بود، تنها نیم میلیون مخاطب را به سالنهای سینما کشانده و کمتر از 34 میلیون تومان فروش را در گیشه خود ثبت کرده است.
پناهنده/ رسول ملاقلیپور/ 1372
* ایده فیلم چه بود؟
اگر نخواهیم از کلمه «همه» استفاده کنیم، با قطعیت میتوانیم بگوییم بخش قابلتوجهی از اعضای گذشته و فعلی گرفتار در زنجیر منافقین، افرادی پشیمان و سرخورده از مسیر پیموده و انتخابهای گذشته خود هستند که گویی دیگر راه بازگشتی برای خود پیدا نمیکنند. فیلم سینمایی «پناهنده» با نگاهی متفاوت به همین افراد، روایتگر داستان یک زوج فریبخورده است که بعد از نزدیک به 10 سال فعالیت در قالب این گروهک، حالا به کشور بازگشتهاند و با چالشهای بسیاری مواجه هستند.
* کارگردانش که بود؟
زندهیاد رسول ملاقلیپور از سرآمدان و پرچمداران سینمای دفاع مقدس، مانند چهرههای شاخص دیگری همچون ابراهیم حاتمیکیا و احمدرضا درویش، از جایی به بعد، دوربین خود را از خاکریز به شهر آوردند تا روایتگر وضعیت قهرمانان آرمانی خود در متن جامعه باشند. ملاقلیپور در «پناهنده» تلاش داشته قهرمان ایدهآل خود را در مواجهه با فریبخوردگان گروهک منافقین به تصویر درآورد. کاراکتر «علی» با بازی عبدالرضا اکبری همین رزمنده قهرمان بود.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
سال 1373 سال صدرنشینی «کلاه قرمزی و پسرخاله» در گیشه سینماها بود و نزدیک به 5/4 میلیون نفر به تماشای این فیلم نشستند. در همین سال «پناهنده» با نقشآفرینی احمد نجفی در نقش متفاوت زاپاتا توانست یک میلیون مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند و در حدود 57 میلیون تومان هم فروش داشته باشد.
تعقیب سایهها/ علی شاهحاتمی/ 1369
* ایده فیلم چه بود؟
ایجاد هراس در میان مردم، ایدهای بود که منافقین تصور میکردند منجر به تحکیم پایگاههای مردمیشان خواهد شد و به همین دلیل اقدامات جنایتکارانهای همچون بمبگذری در مناطق شهری را در دستور کار خود قرار داده بودند. فیلم سینمایی «تعقیب سایهها» روایتی مرتبط با همین رویکرد منافقین در دهه 60 دارد. البته در این فیلم هم مانند برخی فیلمهای دیگر در این دهه، بهصورت مستقیم اشارهای به گروهک مجاهدین خلق نمیشود اما جنس عملیاتهای خرابکارانه در فیلم، یادآور هویت همین گروه است.
* کارگردانش که بود؟
علی شاهحاتمی که در سال 67 و با فیلم «گودال» به صورت رسمی وارد عرصه کارگردانی سینما شده بود، در گام دوم فیلمسازی خود «تعقیب سایهها» را کارگردانی کرد که تبدیل به یکی از آثار موفق کارنامه فیلمسازیاش شد. شاهحاتمی که بعدها با کارگردانی آثاری همچون فیلم سینمایی «آخرین شناسایی» و یا سریال تلویزیونی «خوش رکاب» به شهرت رسید، در دهه 70 از کارگردانان پرکار سینمای ایران بود.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
در سال 70 که فیلم سینمایی «عروس» شاهنشین گیشه سینماها بود و نزدیک به 5/4میلیون مخاطب داشت، فیلم سینمایی «تعقیب سایهها» هم عملکردی قابل دفاع در گیشه داشت و بهعنوان پنجمین فیلم پرفروش سال نزدیک به 2 میلیون مخاطب را به سینماها کشاند. این فیلم نزدیک به 47 میلیون تومان در گیشه فروش داشت.
پرواز پنجم ژوئن/ علیرضا سمیعآذر/ 1368
* ایده فیلم چه بود؟
در روایت «پرواز پنجم ژوئن» اشاره مستقیمی به گروهک منافقین و فعالیتهای آنها نمیشود اما علاوهبر نشانهگذاریهای عیان، روایت محوری فیلم یکی از شناختهشدهترین فعالیتهای این گروهک در آن مقطع به حساب میآمد. گروهی هواپیماربا، هواپیمایی را به سرقت میبرند و وقتی آن را به اجبار در کشوری دیگر به زمین مینشانند، تلاش دارند اینگونه القا کنند که کل مسافران هواپیما، بهدنبال پناهندگی هستند. این همان خط داستانی آشنایی است که بعدها مسعود دهنمکی در «اخراجیها2» هم تلاش کرد با آن شوخی کند؛ بگذریم!
* کارگردانش که بود؟
نام علیرضا سمیعآذر در سالهای اخیر، بیش از هر چیز با حراج تهران و ارقام نجومی ردوبدل شده در آن برای خرید و فروش آثار هنری گره خورده است. سمیعآذر اما در تنها فعالیت سینمایی کارنامهاش در سال 68 «پرواز پنجم ژوئن» را نوشت و کارگردانی کرد تا تجربه فیلمسازی هم در کارنامهاش ثبت شده باشد. او بعدها از سینما فاصله گرفت.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
«پرواز پنجم ژوئن» اکرانی محدود در سال 68 داشته اما فروش اصلی خود را در سال 69 در گیشهاش ثبت کرده است. این فیلم در این سال بالغ بر یک میلیون و 600 هزار مخاطب را به سالنهای سینما کشاند و توانست بیش از 25 میلیون تومان فروش داشته باشد که عملکردی قابل قبول برای این فیلم محسوب میشد.
دستنوشتهها/ مهرزاد مینویی/ 1365
* ایده فیلم چه بود؟
یکی از تراژیکترین کنشهای اعضای گروهک منافقین، در تمام دوران فعالیت، حذف دیگری و ترور بوده است و فیلم «دستنوشتهها» هم با نیمنگاهی به این هویت سازمان، به تصویر درآمده است. فیلم داستان جوانی را روایت میکند که زمانی عضو کمیته بوده اما به دلیل تخلفی اخراج میشود. او حالا به سوژه ترور بهدست منافقین تبدیل شده است. فردی که این مأموریت را برعهده دارد اما خود را به او لو میدهد و اینگونه خودش توسط دیگر اعضای گروهک حذف میشود.
* کارگردانش که بود؟
مهرزاد مینویی هرچند در سالهای ابتدایی پس از انقلاب فعالیت هنری خود را در تلویزیون آغاز کرد اما از چهرههایی است که تأثیر مستقیم بر فعالیت برخی سینماگران داشته است. «دستنوشتهها» تنها فیلمی است که مینویی در مدیوم سینما کارگردانی کرده و فیلمنامه آن را هم یکی از دوستان بسیار نزدیکش یعنی بهروز افخمی نوشته است. مهرزاد مینویی بیشتر در مقام تدوینگر در فرآیند تولید فیلمها نقش داشت.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
فیلم سینمایی «دستنوشتهها» در سال 1366 روانه پرده سینماها شد و در این سال که فیلم «بگذار زندگی کنم» با جذب بیش از 3 میلیون و 300 هزار نفر پرفروشترین فیلم سال شد، تنها توانست 325 هزار نفر را به سینماها بکشاند و چیزی در حدود 3 میلیون تومان هم در فروش گیشه از آن خود کرد.
توهم/ سعید حاجیمیری/ 1364
* ایده فیلم چه بود؟
فیلم سینمایی «توهم» یکی از اولین روایتهای صریح سینمای ایران درباره گروهک منافقین است. فیلمی که اتفاقا دست روی یکی از ویژگیهای کلیدی این سازمان منحوس گذاشت و وهم افراد گرفتار در دام این گروهک را به تصویر درآورد. داستان فیلم درباره دو عضو این گروهک است که در خانه تیمی خود دچار این توهم میشوند که توسط نیروهای انقلابی محاصره شدهاند. یکی از این افراد به رویکردهای تصمیمگیران سازمان، تردید جدی دارد اما دیگری میخواهد پای آنچه آرمان خود میداند، بماند، آن هم در اوج توهم!
* کارگردانش که بود؟
سعید حاجیمیری یکی از سینماگرانی است که در نیمه نخست دهه 60 در همراهی با سینماگرانی همچون کمال تبریزی و ابراهیم حاتمیکیا، نقش ویژهای در شکلگیری بخشی از تولیدات سینمای ایران در آن مقطع داشت. او که ورود حرفهای به سینما را از سال 57 و پس از انقلاب آغاز کرد، در سال 62 اولین فیلمش را ساخت و «توهم» در واقع دومین فیلمش در مقام کارگردان بود.
* عملکردش در گیشه چگونه بود؟
«توهم» یک سال بعد از تولید و در سال 65 فرصت اکران عمومی به دست آورد. این فیلم عملکرد مناسبی در گیشه نداشت و تنها 400 هزار مخاطب را به سالن سینما کشاند. مجموع فروش ثبتشده برای این فیلم در آن سال هم در حدود 5/3 میلیون تومان بوده است.