درباره هوتن شکیبا که وجهی تازه از توانایی خود را به رخ کشیده
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | سختترین کار برای بازیگر این است که بتواند از قله شهرت و محبوبیت پایین نیاید و هر بار برگ برندهای تازه رو کند. این کاری است که هوتن شکیبا انجام داده و بعد از خوشبختی با «لیسانسهها»، سراغ تجربیات متفاوت در بازیگری رفت.
مصادیق موفقیت او در هفت سال گذشته بارها قابل لمس بوده که اکران فیلم «ملاقات خصوصی» و پخش سریال خانگی «رهایم کن» و برنامه «مهمونی» تازهترین آن است. از قضا پخش این سه اثر مصادف شده با بازپخش «لیسانسهها» در شبکه آیفیلم. هوتن شکیبا چطور به قله رسید؟ چرا عملکرد او در «رهایم کن» و «مهمونی» واجد تحسین است؟
مورد اول| رهایم کن
تا حالا هشت قسمت از سریال «رهایم کن» در پلتفرم فیلیمو منتشر شده است. این سریال را شهرام شاهحسینی کارگردانی کرده و هوتن شکیبا در آن نقش جوانی بهنام هاتف را بازی میکند. مخاطب به مرور پی برد چرا هاتف زادگاه خود (شهرستان سیاهرود) را رها کرد و به تهران رفت.
اندکاندک مجموعه اتفاقاتی پیشبینی نشده او را به سیاهرود کشاند و همزمان وجوه مختلف شخصیت هاتف برای مخاطب باز شد. هاتف جوانی بهروز، خوشتیپ و ظاهرا قوی است اما وقتی به سیاهرود میآید گذشتهها پیش چشمش قرار میگیرند و خود واقعیاش را در معرض دید قرار میدهد. همه چالش هاتف رودررویی با گذشتهای تلخ نیست؛ او حالا ناخواسته درگیر پروندهای سیاسی شده. ضمن آنکه در قسمت اخیر عشق خود به مارال (هدی زینالعابدین) را به زبان آورد.
همان که پرستار بچه حاتم (محسن تنابنده در نقش برادر بزرگتر هاتف) است و دل در گرو عشق یکدیگر دارند. داستان و شخصیت ریزهکاریهایی دیگر هم دارند اما همین اشاره برای پی بردن به موقعیت هاتف کافی است. هوتن شکیبا چنین چالشها و احساسات درونی را آنگونه مقابل دوربین به نمایش گذاشته که گویی واقعا تجربهای مشابه در زندگی داشته است! این میزان از بازنمایی واقعیت توسط بازیگر حیرتانگیز است و مخاطب با همه وجود پی به احساسات رقیق او در گذشته و نیز اکنون میبرد.
قسمت هشتم «رهایم کن» پر است از سکانسهای احساسی که شکیبا آنها را با وسواس و دقت فراوان در بازیاش انعکاس داده و تبدیل به ستاره این قسمت شده است؛ از ترس مواجهه با آن گروهک سیاسی تا شیوه بیان بروز احساسات عاشقانه به مارال و همچنین صحنهای که کارگر معدن خانوادگیشان را روی میز میکوبد تا بر بزدلی همیشگیاش در قامت مدافع آبروی برادر ظاهر شود. «رهایم کن» فرصتی مغتنم برای قدرتنمایی دوباره شکیباست و در قسمتهای بعد باید منتظر تداوم درخشش او باشیم؛ این اتفاقی است که باتوجه به پیچش داستان قابل پیشبینی است.
مورد دوم| مهمونی
سال پیش پخش برنامه «مهمونی» ایرج طهماسب در پلتفرم نماوا تبدیل به یک اتفاق خاص شد و حالا سری دوم آن همزمان از نماوا و فیلیمو منتشر میشود. در میان شخصیتهای محبوب، «بچه» با صداپیشگی هوتن شکیبا جایگاهی ویژه بهدست آورده و تکیهکلامش ورد زبانهاست.
او که پیشتر با طهماسب با صداپیشگی شخصیت «دیبی» و «خونه بغلی» در مجموعه «کلاه قرمزی» تجربه همکاری داشت، در «مهمونی» نیز یک همکاری دلنشین دیگر از سر گذرانده است. شکیبا صداپیشه «شاباش» هم هست که خب بهرغم موفقیت، زیر سایه محبوبیت کاراکتر متفاوت «بچه» قرار گرفته است. این بازیگر نشان داده تسلطی کامل بر صدا دارد و میتواند با ریزهکاریهای منحصربهفرد به کاراکترهای عروسکی تشخص دهد.
مورد سوم| لیسانسهها
سال 95 «لیسانسهها» برای نخستینبار روی آنتن شبکه سه رفت و خیلیزود تبدیل به سریالی محبوب شد. بخشی از این محبوبیت حاصل کاراکتر حبیب با بازی هوتن شکیباست؛ جوانی سادهدل، خوشخیال و عاشقپیشه که در مواجهه با هر دختری تقاضای ازدواج دارد! «لیسانسهها» اولین ملاقات جدی مخاطبان با شکیبا بود و او تحت هدایت سروش صحت کاری کرد کارستان. برای پی بردن به اهمیت سریال و نیز کار شکیبا این شبها بازپخش آن را از شبکه آیفیلم تماشا کنید.
مورد چهارم| دورخیز از تئاتر
هوتن شکیبا از تئاتر شروع کرد و بعد از درخشش در این عرصه مورد توجه سینماییها قرار گرفت؛ مثل «طبقه حساس». با این حال نقطه اوج او از سریال «لیسانسهها» شروع شد و فیلم «شبی که ماه کامل شد» در سال 97 بخش تازهای از توانش را عیان کرد. او بهخوبی تغییر تدریجی شخصیت عبدالحمید ریگی را به نمایش گذاشت و برای آن سیمرغ بلورین گرفت. «عامهپسند»، «ابلق»، «تیتی» و «ملاقات خصوصی» دیگر فیلمهای هوتن شکیبا هستند که هر کدام رنگی متفاوت به کارنامهاش بخشیدهاند.